سوء استفاده ابزاری از "آزادی" تا کجا ادامه خواهد یافت
استقلال یعنی آزادی در ابعاد یک ملت؛ این گزاره مهم و حیاتی، جدیدترین اظهارنظر گفتمان ساز و راهبردی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در باب مقوله "استقلال" به شمار می رود.
خبرگزاری میزان -
به نقل از دیدبان، "استقلال یعنی آزادی در ابعاد یک ملت!"؛ این گزاره مهم و حیاتی، جدیدترین اظهارنظر گفتمان ساز و راهبردی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در باب مقوله "استقلال" به شمار می رود. رهبر انقلاب در جریان بیانات خود در 25 امین سالگرد ارتحال امام راحل(ره) در 14 خرداد 93 با اشاره به اهمیت مسئله "استقلال" در نظام فکری جمهوری اسلامی فرمودند:" استقلال یعنى آزادى در ابعاد یک ملت، که وابستهى به کسى و به جایى نباشد؛ یک ملت آزاد یعنى ملتى که بههرصورت تحت نفوذ و سیطرهى مخالفین خود یا دشمنان خود یا بیگانگان قرار ندارد." این تولید ادبیات بدیع و عمیق رهبر انقلاب در زمینه مسئله "استقلال" به صورت مستقیمی ادعاهای بسیاری از جریانات روشنفکر مدعی آزادی را به چالش می طلبید. چه آنکه این افراد و جریانات در حالی طی سالهای متمادی خود را مدعی "آزادی" معرفی می کنند که همزمان برای پذیرفتن سلطه کشورهای غربی در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز برنامه ریزی و تلاش می کنند!
سوء استفاده ابزاری از کلیدواژه ی "آزادی" برای فشار بر نظام جمهوری اسلامی اما حرف امروز و دیروز نیست. روشنفکران غربزده از ابتدای انقلاب تا کنون در کنار ادامه دادن به حیات گلخانه ای خود و دوری از متن اجتماعات مردمی، همواره نظام جمهوری اسلامی را به نقض "آزادی های سیاسی-اجتماعی" متهم کرده اند و البته در این مسیر همواره از حمایت بی دریغ مالی و رسانه ای اربابان غربی خود بهره برده اند! آنها هیچ گاه نخواسته اند به این تناقض صریح پاسخ بدهند که چگونه ممکن است فردی خود را طرفدار "آزادی" معرفی کند و همزمان با دشمنان ملت خود برای سلب استقلال آن شریک شود؟ و آیا اصولاً جمع این موارد متناقض در یک جریان، شدنی و امکان پذیر است؟!
جریانات روشنفکر و غربزده بدون در نظر گرفتن سیاهه جنایات کشوری همچون آمریکا در حق ملت مظلوم ایران؛ آمریکا را مهد آزادی معرفی کرده؛ همزمان؛ لازمه رسیدن به آزادی در متن جامعه ایران را قرار گرفتن کشور در زیر سلطه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آمریکا معرفی می کنند! دلبستگی به نهادهای غربی فعال در این زمینه یکی از مهمترین پاشنه آشیل های این جریانات روشنفکر و غربزده است. موسسه آمریکایی "خانه آزادی" یکی از این نوع نهادها به شمار می آید. دانشنامه عمومی ویکی پدیا در معرفی این موسسه می نویسد:" یک ارگان غیردولتی در آمریکا میباشد که در زمینه تحقیقات و پشتیبانی از دمکراسی، آزادیهای سیاسی و حقوق بشر فعالیت میکند."
ویکی پدیا اما در ادامه با اشاره به تامین 80 درصد بودجه این نهاد از سوی دولت آمریکا! آورده است:" این سازمان نزدیک به هشتاد درصد بودجه خود را از دولت آمریکا دریافت میکند و الباقی آن از منابع دیگر مانند بنیاد برادلی، بنیاد اسمیت ریچاردسن، دولت آلمان و دیگر موسسات و دولتها تامین میشود!" موسسه مذکور از سال 1389 در راستای گسترش آزادی در سطح ایران!، با بهره گیری از عناصر اصلاح طلب فراری و اپوزیسیون جمهوری اسلامی، در قالب راهاندازی سایتی جدید و سازمان یافته در راستای راهبرد ایالات متحده امریکا مبنی بر«مهار داخلی» ایران فعالیت های منسجمی را با همکاری برخی روشنفکران داخلی آغاز کرده است.
خمیر مایه فعالیت این موسسه آمریکایی در موضوع ایران، «برآورد و تخمین اطلاعاتی»، شناسایی و شبکهسازی داخلی مبتنی بر آموزههای «مبارزه بدون خشونت» بوده و«ضربه از درون » بوده است! حضور چهره هایی چون محسن سازگارا،علی افشاری، فریبا داودمهاجری، آیدین جهانبخش و اکبر عطری در کنار کارشناسان آمریکایی در حلقه مدیریتی این سایت؛ اهداف مشخص آن در پیگیری آزادی! در سطح ایران را بیشتر نمایان می کند. جالب اینجاست که این اصلاح طلبان فراری در حالی مدعی حمایت از "آزادی" هستند؛ که با بهره گیری از بودجه های قابل توجه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا عملاً مشغول مبارزه با "آزادی سیاسی ملت ایران" ونشخوار کردن دلارهای آمریکایی هستند.
بنابر گزارش روزنامه جوان در همین زمینه؛ مؤسسه خـانه آزادی(freedam house) در زمان جنگ سرد راهاندازی شده است و اغلب گردانندگان این موسسه سابقه امنیتی دارند. مدیر این موسسه پیتر اکرمن است که سابقه آشکاری در CIA دارد و همه عناصر اصلی این موسسه را صهیونیست ها یعنی یهودیانی که به شکل جدی و سخت مدافع اسراییل هستند؛ تشکیل داده اند. نوع آموزشهایی که این سایت در دستور کار خود قرار داده پیش از این به عنوان براندازی نرم در برخی از کشورها عملیاتی شده است. این تجربهها عبارتند از:
۱ـ المصری الیوم و هشام قاسم ۲ـ مدونه: انقلابی مسالمتآمیز برای زنان مراکشی ۳ـ جنبش حقوق بشر کوبا: زنان سپید پوش ۴ـ مبارزه بینالمللی برای ممنوعیت مین ۵ـ جنبش کمربند سبز: وانگاری موتا ماثایی، مادر درختان آفریقا ۶ـ پاپ ژان پل دوم، جنبش همبستگی و جایگزین نارنجی ۷ـ انقلاب مخملی: پایان مسالمت آمیز کمونیسم در چکسلواکی ۸ـ بلاگر وائل عباس ۹ـ سالی که زندگی در صربستان برنده شد: جنبش آتپورعلیه میلوسویچ.
حال سوال اینجاست که همفکران داخلی امثال علی افشاری و محسن سازگارا در مطبوعات اصلاح طلب چگونه می توانند مدعی دفاع از آزادی باشند؟ آن هم در حالی که خود و همفکران شان همواره به عنوان بزرگترین مروجین از بین بردن ابتدایی ترین آزادی ملت ایران، یعنی "استقلال" شناخته شده اند؟ این افراد و جریانات تمام عمر سیاسی-اجتماعی خود را با این تناقض سر کرده اند. رهبر فرزانه انقلاب در همین زمینه می فرمایند:" اینکه بعضی در زبان یا در شعار دنبال آزادیهای فردی باشند امّا علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است. چطور ممکن است آزادی فردیِ اشخاص محترم باشد امّا آزادی یک ملّت، آزادی در مقیاس یک کشور، در مقابل تحریمهای مخالفان و بیگانگان، محترم نباشد! این اصلاً قابل فهم نیست، قابل قبول نیست. دشمن ما در طول این سالها، بسیاری از فعّالیّتهایی که علیه کشور ما و ملّت ما کرده است برای این بود که خدشهی در استقلال بهوجود بیاورد؛ چه تحریم، چه تهدید، اینها استقلال را هدف گرفتهاند."
با این وجود؛ بنابر تجارب متعدد تاریخی نباید در انتظار برطرف شدن این تناقضات آشکار در مواضع روشنفکران غربزده باقی ماند! چه اینکه آنها در عین اینکه همواره شعار "آزادی" سر می دهند؛ دیکتاتور مآبانه ترین برخوردها را با افکار مخالف خود داشته اند. ختام سخن آنکه هر فرد آزاده ای خواهد پذیرفت که ادعای دفاع از آزادی با جیره خواری دشمنان یک ملت سازگار نیست و آنانکه قصد دارند تا به قیمت از بین بردن "استقلال سیاسی" یک ملت؛ با مصرف دلارهای آمریکایی، علم دفاع از آزادی! را برافرازند؛ بی شک بزرگترین سارقان "آزادی" خواهند بود.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
سوء استفاده ابزاری از کلیدواژه ی "آزادی" برای فشار بر نظام جمهوری اسلامی اما حرف امروز و دیروز نیست. روشنفکران غربزده از ابتدای انقلاب تا کنون در کنار ادامه دادن به حیات گلخانه ای خود و دوری از متن اجتماعات مردمی، همواره نظام جمهوری اسلامی را به نقض "آزادی های سیاسی-اجتماعی" متهم کرده اند و البته در این مسیر همواره از حمایت بی دریغ مالی و رسانه ای اربابان غربی خود بهره برده اند! آنها هیچ گاه نخواسته اند به این تناقض صریح پاسخ بدهند که چگونه ممکن است فردی خود را طرفدار "آزادی" معرفی کند و همزمان با دشمنان ملت خود برای سلب استقلال آن شریک شود؟ و آیا اصولاً جمع این موارد متناقض در یک جریان، شدنی و امکان پذیر است؟!
جریانات روشنفکر و غربزده بدون در نظر گرفتن سیاهه جنایات کشوری همچون آمریکا در حق ملت مظلوم ایران؛ آمریکا را مهد آزادی معرفی کرده؛ همزمان؛ لازمه رسیدن به آزادی در متن جامعه ایران را قرار گرفتن کشور در زیر سلطه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آمریکا معرفی می کنند! دلبستگی به نهادهای غربی فعال در این زمینه یکی از مهمترین پاشنه آشیل های این جریانات روشنفکر و غربزده است. موسسه آمریکایی "خانه آزادی" یکی از این نوع نهادها به شمار می آید. دانشنامه عمومی ویکی پدیا در معرفی این موسسه می نویسد:" یک ارگان غیردولتی در آمریکا میباشد که در زمینه تحقیقات و پشتیبانی از دمکراسی، آزادیهای سیاسی و حقوق بشر فعالیت میکند."
ویکی پدیا اما در ادامه با اشاره به تامین 80 درصد بودجه این نهاد از سوی دولت آمریکا! آورده است:" این سازمان نزدیک به هشتاد درصد بودجه خود را از دولت آمریکا دریافت میکند و الباقی آن از منابع دیگر مانند بنیاد برادلی، بنیاد اسمیت ریچاردسن، دولت آلمان و دیگر موسسات و دولتها تامین میشود!" موسسه مذکور از سال 1389 در راستای گسترش آزادی در سطح ایران!، با بهره گیری از عناصر اصلاح طلب فراری و اپوزیسیون جمهوری اسلامی، در قالب راهاندازی سایتی جدید و سازمان یافته در راستای راهبرد ایالات متحده امریکا مبنی بر«مهار داخلی» ایران فعالیت های منسجمی را با همکاری برخی روشنفکران داخلی آغاز کرده است.
خمیر مایه فعالیت این موسسه آمریکایی در موضوع ایران، «برآورد و تخمین اطلاعاتی»، شناسایی و شبکهسازی داخلی مبتنی بر آموزههای «مبارزه بدون خشونت» بوده و«ضربه از درون » بوده است! حضور چهره هایی چون محسن سازگارا،علی افشاری، فریبا داودمهاجری، آیدین جهانبخش و اکبر عطری در کنار کارشناسان آمریکایی در حلقه مدیریتی این سایت؛ اهداف مشخص آن در پیگیری آزادی! در سطح ایران را بیشتر نمایان می کند. جالب اینجاست که این اصلاح طلبان فراری در حالی مدعی حمایت از "آزادی" هستند؛ که با بهره گیری از بودجه های قابل توجه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا عملاً مشغول مبارزه با "آزادی سیاسی ملت ایران" ونشخوار کردن دلارهای آمریکایی هستند.
بنابر گزارش روزنامه جوان در همین زمینه؛ مؤسسه خـانه آزادی(freedam house) در زمان جنگ سرد راهاندازی شده است و اغلب گردانندگان این موسسه سابقه امنیتی دارند. مدیر این موسسه پیتر اکرمن است که سابقه آشکاری در CIA دارد و همه عناصر اصلی این موسسه را صهیونیست ها یعنی یهودیانی که به شکل جدی و سخت مدافع اسراییل هستند؛ تشکیل داده اند. نوع آموزشهایی که این سایت در دستور کار خود قرار داده پیش از این به عنوان براندازی نرم در برخی از کشورها عملیاتی شده است. این تجربهها عبارتند از:
۱ـ المصری الیوم و هشام قاسم ۲ـ مدونه: انقلابی مسالمتآمیز برای زنان مراکشی ۳ـ جنبش حقوق بشر کوبا: زنان سپید پوش ۴ـ مبارزه بینالمللی برای ممنوعیت مین ۵ـ جنبش کمربند سبز: وانگاری موتا ماثایی، مادر درختان آفریقا ۶ـ پاپ ژان پل دوم، جنبش همبستگی و جایگزین نارنجی ۷ـ انقلاب مخملی: پایان مسالمت آمیز کمونیسم در چکسلواکی ۸ـ بلاگر وائل عباس ۹ـ سالی که زندگی در صربستان برنده شد: جنبش آتپورعلیه میلوسویچ.
حال سوال اینجاست که همفکران داخلی امثال علی افشاری و محسن سازگارا در مطبوعات اصلاح طلب چگونه می توانند مدعی دفاع از آزادی باشند؟ آن هم در حالی که خود و همفکران شان همواره به عنوان بزرگترین مروجین از بین بردن ابتدایی ترین آزادی ملت ایران، یعنی "استقلال" شناخته شده اند؟ این افراد و جریانات تمام عمر سیاسی-اجتماعی خود را با این تناقض سر کرده اند. رهبر فرزانه انقلاب در همین زمینه می فرمایند:" اینکه بعضی در زبان یا در شعار دنبال آزادیهای فردی باشند امّا علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است. چطور ممکن است آزادی فردیِ اشخاص محترم باشد امّا آزادی یک ملّت، آزادی در مقیاس یک کشور، در مقابل تحریمهای مخالفان و بیگانگان، محترم نباشد! این اصلاً قابل فهم نیست، قابل قبول نیست. دشمن ما در طول این سالها، بسیاری از فعّالیّتهایی که علیه کشور ما و ملّت ما کرده است برای این بود که خدشهی در استقلال بهوجود بیاورد؛ چه تحریم، چه تهدید، اینها استقلال را هدف گرفتهاند."
با این وجود؛ بنابر تجارب متعدد تاریخی نباید در انتظار برطرف شدن این تناقضات آشکار در مواضع روشنفکران غربزده باقی ماند! چه اینکه آنها در عین اینکه همواره شعار "آزادی" سر می دهند؛ دیکتاتور مآبانه ترین برخوردها را با افکار مخالف خود داشته اند. ختام سخن آنکه هر فرد آزاده ای خواهد پذیرفت که ادعای دفاع از آزادی با جیره خواری دشمنان یک ملت سازگار نیست و آنانکه قصد دارند تا به قیمت از بین بردن "استقلال سیاسی" یک ملت؛ با مصرف دلارهای آمریکایی، علم دفاع از آزادی! را برافرازند؛ بی شک بزرگترین سارقان "آزادی" خواهند بود.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *