د نشنال: صدای جنگ در "افغانستان" هنوز بلند است
د نشنال گزارش داد: در حالیکه در ماه جاری پانزدهمین سال طولانیترین جنگ آمریکا تکمیل میشود، اما حملات انتحاری و جنگ همچنان بر آینده این کشور سایه میافکند.
خبرگزاری میزان -
به گزارش سرویس بین الملل در ماه جاری، پانزدهمین سال طولانیترین جنگ تاریخ آمریکا تکمیل میشود، جنگی که همچنان در افغانستان شدت مییابد، بر آینده این کشور سایه میاندازد و ناکامی استراتژی باراک اوباما در زمینه پایان دادن به جنگ را برجسته میسازد.
با اینحال، این جنگ توجه اندک جهانیان را جلب میکند، جز زمانی که یک حمله بزرگ توسط ستیزهجویان صورت میگیرد. اکنون وضع در افغانستان بدتر از سال 2001 است، زمانی که تهاجم آمریکاییها طالبان را از قدرت خلع کرد و آنها را وادار کرد تا ساختار فرماندهی و کنترلشان را در کشور همسایه، پاکستان، بنا کنند.
د نشنال گزارش داد: امروزه، طالبان بیش از هر زمانی در گذشته مناطق بیشتری از خاک افغانستان را در اختیار دارند، تلفات غیرنظامیان به میزان بیسابقهای افزایش یافته است و تلفات نظامیان افغانستان تا حدی درحال افزایش است که فرماندهان امریکایی هشدار میدهندغیر قابل تحمل است.
ستیزهجویان، از پناهگاههایی در پاکستان و از مناطقی در افغانستان که در تصرفشان دارند حملاتی جسورانه انجام میدهند، از جمله بر اهدافی در کابل مانند حمله اخیر بر دانشگاه آمریکایی افغانستان.
جورج دبلیو بوش با اعلام جنگ در افغانستان در 21 سپتامبر 2001، توضیح داد که چرا حملات 11 سپتامبر برای امریکا یک نقطه عطف است.
آمریکاییها با تلفات ناشی از جنگ آشنا هستند اما نه در مرکز یک شهر کلان در یک بامداد صلحآمیز. آمریکاییها با حملات ناگهانی آشنا هستند، اما نه با حمله بر هزاران غیرنظامی.
با اینحال، بوش قبل از آنکه به اهداف جنگیاش در افغانستان برسد، در سال 2003 بر عراق حمله کرد و آن را اشغال کرد که یکی از بزرگترین حوادث ناگوار نظامی در تاریخ مدرن است.
این گزارش میافزاید: اوباما با تعهد به پایان دادن به جنگهای دوران بوش در افغانستان و عراق به قدرت رسید. در عراق، او این کار را کرد، اما یک جنگ جدید را در کمربند سوریه و عراق آغاز کرد. در افغانستان، وی فکر کرد میتواند جنگ را صرفاً با اعلام پایان جنگ ختم کند.
این کاری است که وی در ماه دسامبر 2014 انجام داد، زمانی که اعلام کرد که جنگ «دارد بهشکل مسئولانه پایان مییابد». اما طالبان افغانستانی علاقه اندکی به صلح داشتند، هرچند واشنگتن به آنها اجازه داد تا عملاً در قطر یک دفتر دیپلماتیک تاسیس کنند و سپس 5 تن از رهبران ارشد طالبان که در زندان گوانتامو زندانی بودند با یک سرباز اسیر ارتش امریکا معامله شد.
در نتیجه، اوباما باید بارها برنامههایش را در افغانستان تغییر میداد. وی 2 ماه قبل تصمیم گرفت تا 8400 سرباز را در افغانستان نگهدارد و هرگونه تصمیم در مورد خروج سربازان را به رییسجمهور بعد از خودش واگذار کند. حدود 26000 قراردادی ارتش امریکا نیز در افغانستان میمانند.
چرا ایالات متحده در جنگ گیر کرده است؟ تا حد زیادی، دلیل آن این است که آمریکا صرفاً در یکطرف افغانستان – پاکستان جنگیده است و تمایلی به تعقیب پناهگاههای طالبان افغانستان و شبکه حقانی در پاکستان نداشته است.
اطلاعات روز نوشت: ترور ملا اختر منصور، رهبر طالبان افغانستان، در ماه می توسط یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی در داخل قلمرو پاکستان یک استثنای نادر بود – حمله ناگهانی برای کشتن رهبر طالبان که در زمینه تغییر واقعیتهای موجود کار اندکی از پیش برد.
تحقیقات نشان میدهد که گروههای ستیزهجو عموماً در ارتباط به از دست دادن یک رهبر ارشدشان انعطافپذیر هستند، مگر اینکه پناهگاههای فرامرزی آنها بهطور سیستماتیک هدف قرار بگیرند.
وقتی ستیزهجویان پناهگاههای فرامرزی داشتهاند، هیچگاهی هیچ کمپین مبارزه با تروریسم موفق نشده است.
هرچند اوباما قتل منصور را "یک نقطه عطف مهم" خواند، این قتل اما نور ناخوشایندی را بر سیاست امریکا میافکند: 15 سال زمان گرفت تا آمریکا اولین حمله با هواپیماهای بدون سرنشین را در ایالت کلان بلوچستان انجام داد، ایالتی که مقر ساختار فرماندهی و کنترل طالبان افغانستان است.
برای حفظ گزینه دستیابی به چانهزنی با طالبان افغانستان، ایالات متحده در طول سالها حملات هواپیماهای بدون سرنشیناش را در منطقهی وزیرستان پاکستان متمرکز کرده است و گاهی طالبان پاکستانی را هدف قرار داده است.
این امر به رهبری طالبان افغانستان اجازه داده است تا با موافقت ارتش پاکستان در بلوچستان پنهان بمانند. قرار گفتهها، ایالات متحده طالبان افغانستان را یک گروه تروریستی نمیداند.
دولت اوباما در حقیقت نیرنگهای معناداری به خرچ داده است تا توضیح بدهد که چرا این گروه در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی ایالات متحده نیست.
د نشنال نوشت: در حقیقت، این کشور مایل است طالبان را برای تقسیم قدرت در افغانستان آماده کند. این کشور منصور را ترور کرد چون وی قطعا احیای گفتوگوهای صلح را رد کرد.
اوباما، برای تقریبا 8 سال، استراتژی مشابهی را در قبال افغانستان دنبال کرده است، تنها تاکتیکها را تغییر داده است. استراتژی وی اساسا به دنبال استفاده از انگیزهها بوده است تا ارتش پاکستان را برای دنبال کردن شبکه حقانی و وادار کردن طالبان افغانستان به توافق صلح، برانگیزد.
این انگیزهها از کمک سالانه تا تامین سلاحهای کشنده را در بر داشته است. احتمالا رییسجمهور بعد از اوباما باید در مورد افغانستان دست به انتخابهای دشواری بزند.
برای انجام این کار، آنها احتمالا با حقیقتی آشکار مواجه شوند: جنگ در افغانستان تنها میتواند در پاکستان پیروز شود. درحالیکه کنترل حکومت افغانستان بر بسیاری از ولسوالیها بهطور فزایندهای متزلزل است، رییسجمهور بعدی ایالات متحده اما برای این تجربه وقت نخواهد داشت.
/
با اینحال، این جنگ توجه اندک جهانیان را جلب میکند، جز زمانی که یک حمله بزرگ توسط ستیزهجویان صورت میگیرد. اکنون وضع در افغانستان بدتر از سال 2001 است، زمانی که تهاجم آمریکاییها طالبان را از قدرت خلع کرد و آنها را وادار کرد تا ساختار فرماندهی و کنترلشان را در کشور همسایه، پاکستان، بنا کنند.
د نشنال گزارش داد: امروزه، طالبان بیش از هر زمانی در گذشته مناطق بیشتری از خاک افغانستان را در اختیار دارند، تلفات غیرنظامیان به میزان بیسابقهای افزایش یافته است و تلفات نظامیان افغانستان تا حدی درحال افزایش است که فرماندهان امریکایی هشدار میدهندغیر قابل تحمل است.
ستیزهجویان، از پناهگاههایی در پاکستان و از مناطقی در افغانستان که در تصرفشان دارند حملاتی جسورانه انجام میدهند، از جمله بر اهدافی در کابل مانند حمله اخیر بر دانشگاه آمریکایی افغانستان.
جورج دبلیو بوش با اعلام جنگ در افغانستان در 21 سپتامبر 2001، توضیح داد که چرا حملات 11 سپتامبر برای امریکا یک نقطه عطف است.
آمریکاییها با تلفات ناشی از جنگ آشنا هستند اما نه در مرکز یک شهر کلان در یک بامداد صلحآمیز. آمریکاییها با حملات ناگهانی آشنا هستند، اما نه با حمله بر هزاران غیرنظامی.
با اینحال، بوش قبل از آنکه به اهداف جنگیاش در افغانستان برسد، در سال 2003 بر عراق حمله کرد و آن را اشغال کرد که یکی از بزرگترین حوادث ناگوار نظامی در تاریخ مدرن است.
این گزارش میافزاید: اوباما با تعهد به پایان دادن به جنگهای دوران بوش در افغانستان و عراق به قدرت رسید. در عراق، او این کار را کرد، اما یک جنگ جدید را در کمربند سوریه و عراق آغاز کرد. در افغانستان، وی فکر کرد میتواند جنگ را صرفاً با اعلام پایان جنگ ختم کند.
این کاری است که وی در ماه دسامبر 2014 انجام داد، زمانی که اعلام کرد که جنگ «دارد بهشکل مسئولانه پایان مییابد». اما طالبان افغانستانی علاقه اندکی به صلح داشتند، هرچند واشنگتن به آنها اجازه داد تا عملاً در قطر یک دفتر دیپلماتیک تاسیس کنند و سپس 5 تن از رهبران ارشد طالبان که در زندان گوانتامو زندانی بودند با یک سرباز اسیر ارتش امریکا معامله شد.
در نتیجه، اوباما باید بارها برنامههایش را در افغانستان تغییر میداد. وی 2 ماه قبل تصمیم گرفت تا 8400 سرباز را در افغانستان نگهدارد و هرگونه تصمیم در مورد خروج سربازان را به رییسجمهور بعد از خودش واگذار کند. حدود 26000 قراردادی ارتش امریکا نیز در افغانستان میمانند.
چرا ایالات متحده در جنگ گیر کرده است؟ تا حد زیادی، دلیل آن این است که آمریکا صرفاً در یکطرف افغانستان – پاکستان جنگیده است و تمایلی به تعقیب پناهگاههای طالبان افغانستان و شبکه حقانی در پاکستان نداشته است.
اطلاعات روز نوشت: ترور ملا اختر منصور، رهبر طالبان افغانستان، در ماه می توسط یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی در داخل قلمرو پاکستان یک استثنای نادر بود – حمله ناگهانی برای کشتن رهبر طالبان که در زمینه تغییر واقعیتهای موجود کار اندکی از پیش برد.
تحقیقات نشان میدهد که گروههای ستیزهجو عموماً در ارتباط به از دست دادن یک رهبر ارشدشان انعطافپذیر هستند، مگر اینکه پناهگاههای فرامرزی آنها بهطور سیستماتیک هدف قرار بگیرند.
وقتی ستیزهجویان پناهگاههای فرامرزی داشتهاند، هیچگاهی هیچ کمپین مبارزه با تروریسم موفق نشده است.
هرچند اوباما قتل منصور را "یک نقطه عطف مهم" خواند، این قتل اما نور ناخوشایندی را بر سیاست امریکا میافکند: 15 سال زمان گرفت تا آمریکا اولین حمله با هواپیماهای بدون سرنشین را در ایالت کلان بلوچستان انجام داد، ایالتی که مقر ساختار فرماندهی و کنترل طالبان افغانستان است.
برای حفظ گزینه دستیابی به چانهزنی با طالبان افغانستان، ایالات متحده در طول سالها حملات هواپیماهای بدون سرنشیناش را در منطقهی وزیرستان پاکستان متمرکز کرده است و گاهی طالبان پاکستانی را هدف قرار داده است.
این امر به رهبری طالبان افغانستان اجازه داده است تا با موافقت ارتش پاکستان در بلوچستان پنهان بمانند. قرار گفتهها، ایالات متحده طالبان افغانستان را یک گروه تروریستی نمیداند.
دولت اوباما در حقیقت نیرنگهای معناداری به خرچ داده است تا توضیح بدهد که چرا این گروه در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی ایالات متحده نیست.
د نشنال نوشت: در حقیقت، این کشور مایل است طالبان را برای تقسیم قدرت در افغانستان آماده کند. این کشور منصور را ترور کرد چون وی قطعا احیای گفتوگوهای صلح را رد کرد.
اوباما، برای تقریبا 8 سال، استراتژی مشابهی را در قبال افغانستان دنبال کرده است، تنها تاکتیکها را تغییر داده است. استراتژی وی اساسا به دنبال استفاده از انگیزهها بوده است تا ارتش پاکستان را برای دنبال کردن شبکه حقانی و وادار کردن طالبان افغانستان به توافق صلح، برانگیزد.
این انگیزهها از کمک سالانه تا تامین سلاحهای کشنده را در بر داشته است. احتمالا رییسجمهور بعد از اوباما باید در مورد افغانستان دست به انتخابهای دشواری بزند.
برای انجام این کار، آنها احتمالا با حقیقتی آشکار مواجه شوند: جنگ در افغانستان تنها میتواند در پاکستان پیروز شود. درحالیکه کنترل حکومت افغانستان بر بسیاری از ولسوالیها بهطور فزایندهای متزلزل است، رییسجمهور بعدی ایالات متحده اما برای این تجربه وقت نخواهد داشت.
/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *