امان از دست پول نفت!
نفت! آن را موهبتی الهی بدانیم یا بلایی که باعث عقب ماندگی ما شده است؟
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه سیاسی ، شاید هر دو تعبیر برای نفت درست باشد. هم نعمت است هم نقمت.
نعمت است چون درآمد دارد و پول به کشور سرازیر می کند، نقمت است چرا که این پول دردسری طولانی است که بر سر کشور هوار شده است.
تصورش را بکنید اگر این نفت نبود، ایران با همین وسعت و جمعیت و دیگر منابع فقیر می بود؟اصلی و ابدا.
راهش پیدا می شد به راحتی، برای اداره کردن کشور که فقط نفت نیست به داد برسد.
این نفت باعث تنبلی شده است. هم دولت را هم ملت را، چرا که درآمد سهل و آسانی است. دردسرهای تولیدات دیگر را ندارد. بازارش هم زیاد است و خریداران برای آن سر و دست می شکنند.
حضرت آیت الله خامنه ای 30 مهر 1393 در دیدار صدها تن از «نخبگان جوان دانشگاه ها و برگزیدگان المپیادها و جشنواره های جهانی و داخلی» اداره کشور بر مبنای فروش ذخایر زیرزمینی را به «بچه پولداری ملی» تشبیه کردند و افزودند: بچه پولدارها، قدر پول خود را نمی دانند و آن را بیهوده خرج می کنند که اداره کشور برمبنای فروش نفت خام نیز، شبیه همین ماجراست.
رهبر انقلاب،اتکای برنامه ریزی اقتصادی کشور به درآمدهای نفتی را سپردن اقتصاد ایران به سیاستگذاران کلان جهانی خواندند و با اشاره به نوسانات شدید قیمت بین المللی نفت افزودند: «کشوری که اقتصاد خود را اینگونه برنامه ریزی کند، آینده اش معلوم است.»
ماجرای ایران و اوضاع اقتصادی اش عین همین تعبیری است که ایشان به کار برده اند.
درآمد و پول هست، دولت ها هم قدر آن را نمی دانند و دست به ولخرجی می زنند. این همه حقوق های میلیونی همین ولخرجی های بچه پولداری ملی است دیگر.
ای کاش از این پول نفت همه به یک اندازه منتفع می شدند اما نمی شوند. برخی ها از قِبل آن به آلاف و الوفی می رسند اما برخی دیگر همچنان در شرایط عسر و حرج.
یکی می شود بابک زنجانی که میلیاردها پول از همین نفت به جیب می زند، یکی هم آن کارتون خواب بدبختی است که زمستان و تابستان را در کوچه و خیابان سپری می کند.
یا آن فردی که حقوق میلیونی می گیرد، آنگاه می شود ذخیره نظام و انقلاب!
در هر صورت، نفت فروشی و خام فروشی افتخار نیست که به آن بخواهیم ببالیم. نفت را مفت می خرند ما هم چون به پولش نیاز داریم، چون برَجمان هم زیاد است بیشتر هم استخراج می کنیم و می فروشیم، حال قیمتش پایین باشد یا بالا.
هر دو حالت پایین بودن و بالا بودن قیمت نفت برای ما سودی ندارد چرا که نفت با هر قیمت به فروش برود، به همان اندازه هم باید واردات داشته باشیم.
در واقع نفت را می فروشیم تا کالا وارد کنیم و مصرف. منابع ملی در قبال مثلاً شامپوی خارجی که رونالدو آن را تبلیغ می کند یا تلویزیون 600 اینچ فلان که بود و نبود آنها تأثیری هم در کیفیت زندگی مردم ندارد. اما چرا، همان بچه پولدارها باید اینجور چیزها را مصرف کنند پس نیاز دارند.
آیا در کشوری که تحت شدیدترین تحریم های اقتصادی است، درِ دروازه ها را باز می کنند تا از جان آمیزاد گرفته تا شیر مرغ وارد شود؟
آنگاه آن تولید کننده بیچاره، که چاره ای برایش جز فروش کارگاه و کارخانه نمانده، به خاک سیاه می نشیند.
ما آنقدر محصول داریم که اگر روی آنها سرمایه گذاری درست و حسابی بشود، درآمدش از نفت هم بیشتر می شود. تنها این نیست که، اشتغال هم ایجاد می شود و جوانان کشور بر سر کار می روند. این بد است؟!
می گویند دستاورد برجام است. برجام به ما این اجازه را داده که نفت بفروشیم آن هم به هر اندازه که می خواهیم.
البته این به هر اندازه که درست نیست چرا که ما عضو اوپک هستیم و سقف تولید را باید رعایت کنیم. گرچه اگر هم رعایت نکردیم لوله تفنگ زیر گلویمان نمی گذارند که چرا بیشتر تولید کردی و فروختی.
همین عربستان با رژیم آل سعوداش، چوب حراج زده است به مالش و تولید را چند برابر کرده و همینطور نفت را مفت می ریزد توی بازار.
آنگاه آمریکا درِ ده ها چاه نفت خود را بسته، نفت ارزان می خرد و مصرف می کند و ذخیره.
این سیاست ادامه پیدا می کند تا این که بازار نفت به خاطر یک اتفاقی تکان بخورد و قیمتش بالا برود. آنگاه برای مدتی شروع می کند به فروش نفت.
نفت الان زیر 40 دلار است، استخراج و فروش آن به صرفه هست یا نه با مسئولان، اما این نفت منابع ملی و زیر زمینی است و روزی به پایان می رسد.
با این شتاب فروش و مصرف، زمان زیادی نخواهد کشید، آنگاه کاسه چه کنم چه کنم دستمان می گیریم و دوره می گردیم.
رئیس جمهور محترم هم یکی از دستاوردهای برجام را افزایش فروش نفت می داند و می گوید «امروز هرچه بخواهیم نفت صادر میکنیم.»
بفروشیم، چشم دشمنان کور، ما هم بخیل نیستیم که چرا هر چقدر دلمان می خواهد نفت می فروشیم. اصلاً به کسی هم ربطی ندارد مال خودمان است، یعنی متعلق به کشور است.
اما قرار بر این بود که خام فروشی نکنیم. باز هم همان آش و همان کاسه است که؟!
اگر دستاورد برجام همین است که هر اندازه خواستیم نفت بفروشیم و پولش هم معلوم نیست کی وصول می شود، پس این را هم بگذاریم به حساب دسیسه ای که برایمان چیده اند.
تحریم ها می توانست و هنوز هم می تواند فرصتی برای ما باشد.
در این فرصت می توان تولید ملی را بهبود بخشید. فشارهای اقتصادی را برای مردم کم کرد. از تولید کننده خودمان حمایت کرد.
اکنون هم همه می دانند که چه بر سر تولید زعفران ایران آمده است. کشورهایی مانند اسپانیا و امارات از ما فله ای می خرند، می برند به کشورهای خودشان، در کارخانه های بسته بندی، خیلی شیک شکلات پیچ می کنند و به نام خود می ریزند توی بازارف سوذش را هم می برند. آنگاه داستان ما که ایران باشیم مصداق این بیت شعر حضرت حافظ می شود که ؛
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
حافظ از خرما گفت! وضعیت خرمای ما هم همین است که شرحش برای زعفران رفت. اشتباه نکنید، ایران تنها این دو محصول را ندارد، زیاد است محصولات ما، منتهی زحمت هم دارد که این پول نفت همت را از ما گرفته!
انتهای پیام/
نعمت است چون درآمد دارد و پول به کشور سرازیر می کند، نقمت است چرا که این پول دردسری طولانی است که بر سر کشور هوار شده است.
تصورش را بکنید اگر این نفت نبود، ایران با همین وسعت و جمعیت و دیگر منابع فقیر می بود؟اصلی و ابدا.
راهش پیدا می شد به راحتی، برای اداره کردن کشور که فقط نفت نیست به داد برسد.
این نفت باعث تنبلی شده است. هم دولت را هم ملت را، چرا که درآمد سهل و آسانی است. دردسرهای تولیدات دیگر را ندارد. بازارش هم زیاد است و خریداران برای آن سر و دست می شکنند.
حضرت آیت الله خامنه ای 30 مهر 1393 در دیدار صدها تن از «نخبگان جوان دانشگاه ها و برگزیدگان المپیادها و جشنواره های جهانی و داخلی» اداره کشور بر مبنای فروش ذخایر زیرزمینی را به «بچه پولداری ملی» تشبیه کردند و افزودند: بچه پولدارها، قدر پول خود را نمی دانند و آن را بیهوده خرج می کنند که اداره کشور برمبنای فروش نفت خام نیز، شبیه همین ماجراست.
رهبر انقلاب،اتکای برنامه ریزی اقتصادی کشور به درآمدهای نفتی را سپردن اقتصاد ایران به سیاستگذاران کلان جهانی خواندند و با اشاره به نوسانات شدید قیمت بین المللی نفت افزودند: «کشوری که اقتصاد خود را اینگونه برنامه ریزی کند، آینده اش معلوم است.»
ماجرای ایران و اوضاع اقتصادی اش عین همین تعبیری است که ایشان به کار برده اند.
درآمد و پول هست، دولت ها هم قدر آن را نمی دانند و دست به ولخرجی می زنند. این همه حقوق های میلیونی همین ولخرجی های بچه پولداری ملی است دیگر.
ای کاش از این پول نفت همه به یک اندازه منتفع می شدند اما نمی شوند. برخی ها از قِبل آن به آلاف و الوفی می رسند اما برخی دیگر همچنان در شرایط عسر و حرج.
یکی می شود بابک زنجانی که میلیاردها پول از همین نفت به جیب می زند، یکی هم آن کارتون خواب بدبختی است که زمستان و تابستان را در کوچه و خیابان سپری می کند.
یا آن فردی که حقوق میلیونی می گیرد، آنگاه می شود ذخیره نظام و انقلاب!
در هر صورت، نفت فروشی و خام فروشی افتخار نیست که به آن بخواهیم ببالیم. نفت را مفت می خرند ما هم چون به پولش نیاز داریم، چون برَجمان هم زیاد است بیشتر هم استخراج می کنیم و می فروشیم، حال قیمتش پایین باشد یا بالا.
هر دو حالت پایین بودن و بالا بودن قیمت نفت برای ما سودی ندارد چرا که نفت با هر قیمت به فروش برود، به همان اندازه هم باید واردات داشته باشیم.
در واقع نفت را می فروشیم تا کالا وارد کنیم و مصرف. منابع ملی در قبال مثلاً شامپوی خارجی که رونالدو آن را تبلیغ می کند یا تلویزیون 600 اینچ فلان که بود و نبود آنها تأثیری هم در کیفیت زندگی مردم ندارد. اما چرا، همان بچه پولدارها باید اینجور چیزها را مصرف کنند پس نیاز دارند.
آیا در کشوری که تحت شدیدترین تحریم های اقتصادی است، درِ دروازه ها را باز می کنند تا از جان آمیزاد گرفته تا شیر مرغ وارد شود؟
آنگاه آن تولید کننده بیچاره، که چاره ای برایش جز فروش کارگاه و کارخانه نمانده، به خاک سیاه می نشیند.
ما آنقدر محصول داریم که اگر روی آنها سرمایه گذاری درست و حسابی بشود، درآمدش از نفت هم بیشتر می شود. تنها این نیست که، اشتغال هم ایجاد می شود و جوانان کشور بر سر کار می روند. این بد است؟!
می گویند دستاورد برجام است. برجام به ما این اجازه را داده که نفت بفروشیم آن هم به هر اندازه که می خواهیم.
البته این به هر اندازه که درست نیست چرا که ما عضو اوپک هستیم و سقف تولید را باید رعایت کنیم. گرچه اگر هم رعایت نکردیم لوله تفنگ زیر گلویمان نمی گذارند که چرا بیشتر تولید کردی و فروختی.
همین عربستان با رژیم آل سعوداش، چوب حراج زده است به مالش و تولید را چند برابر کرده و همینطور نفت را مفت می ریزد توی بازار.
آنگاه آمریکا درِ ده ها چاه نفت خود را بسته، نفت ارزان می خرد و مصرف می کند و ذخیره.
این سیاست ادامه پیدا می کند تا این که بازار نفت به خاطر یک اتفاقی تکان بخورد و قیمتش بالا برود. آنگاه برای مدتی شروع می کند به فروش نفت.
نفت الان زیر 40 دلار است، استخراج و فروش آن به صرفه هست یا نه با مسئولان، اما این نفت منابع ملی و زیر زمینی است و روزی به پایان می رسد.
با این شتاب فروش و مصرف، زمان زیادی نخواهد کشید، آنگاه کاسه چه کنم چه کنم دستمان می گیریم و دوره می گردیم.
رئیس جمهور محترم هم یکی از دستاوردهای برجام را افزایش فروش نفت می داند و می گوید «امروز هرچه بخواهیم نفت صادر میکنیم.»
بفروشیم، چشم دشمنان کور، ما هم بخیل نیستیم که چرا هر چقدر دلمان می خواهد نفت می فروشیم. اصلاً به کسی هم ربطی ندارد مال خودمان است، یعنی متعلق به کشور است.
اما قرار بر این بود که خام فروشی نکنیم. باز هم همان آش و همان کاسه است که؟!
اگر دستاورد برجام همین است که هر اندازه خواستیم نفت بفروشیم و پولش هم معلوم نیست کی وصول می شود، پس این را هم بگذاریم به حساب دسیسه ای که برایمان چیده اند.
تحریم ها می توانست و هنوز هم می تواند فرصتی برای ما باشد.
در این فرصت می توان تولید ملی را بهبود بخشید. فشارهای اقتصادی را برای مردم کم کرد. از تولید کننده خودمان حمایت کرد.
اکنون هم همه می دانند که چه بر سر تولید زعفران ایران آمده است. کشورهایی مانند اسپانیا و امارات از ما فله ای می خرند، می برند به کشورهای خودشان، در کارخانه های بسته بندی، خیلی شیک شکلات پیچ می کنند و به نام خود می ریزند توی بازارف سوذش را هم می برند. آنگاه داستان ما که ایران باشیم مصداق این بیت شعر حضرت حافظ می شود که ؛
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
حافظ از خرما گفت! وضعیت خرمای ما هم همین است که شرحش برای زعفران رفت. اشتباه نکنید، ایران تنها این دو محصول را ندارد، زیاد است محصولات ما، منتهی زحمت هم دارد که این پول نفت همت را از ما گرفته!
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *