آتش‌نشانی که حتی در ایام مرخصی نیز نتوانست شاهد مرگ انسان دیگری باشد

10:04 - 19 مرداد 1395
کد خبر: ۲۰۷۵۰۲
هنوز خلعت آخرت آتش‌نشان تهرانی نمناک بود که آتش‌نشان دیگری از جان مایه گذاشت و با تقدیم زندگی خود انسانی را از مرگ نجات داد؛ البته این آتش‌نشان، نه در حین مأموریت، که صدها کیلومتر دورتر از محل خدمت خود و در ایام مرخصی‌اش بود. او نتوانست مصداق شعر «آی آدم‌ها»ی نیما باشد و بی تفاوت از کنار جان کندن انسان دیگری بگذرد.
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از روزنامه ایران، «محمد نامی»، آتش‌نشان 35 ساله بجنوردی وقتی به همراه خانواده برای استراحت و استفاده از مرخصی چند روزه‌اش به شمال کشور سفر کرده بود، در ساحل بابلسر با دیدن مرد سالخورده‌ای که در میان آب دریا با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرده، دل به امواج می‌زند و مقابل دیدگان همسر و فرزندانش با نجات این مرد، خود تسلیم مرگ می‌شود.

فداکاری آتش‌نشان وظیفه‌شناس که در زمان مرخصی جلوه‌ای از فداکاری را به نمایش گذاشت این روزها بازتاب خاصی در فضای مجازی پیدا کرده و حتی با رأی بسیار بالا، به عنوان قهرمان هفته از سوی مردم انتخاب شده است.

احسان یزدانی برادر همسر این آتش‌نشان که از نزدیک شاهد تلاش و تقدیم جان او بوده، درباره این حادثه گفت: ما در شهر «راز» زندگی می‌کنیم و محمد سال 82 با خواهرم ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها دو پسر 10 و 4 ساله به نام‌های فرهاد و فرهود است. محمد انگار کمک کردن به دیگران را وظیفه‌ای می‌دانست که برایش قسم خورده! در هر شرایطی چنانچه متوجه گرفتاری اطرافیان می‌شد تا آنجایی که می‌توانست به او کمک می‌کرد و با همین روحیه هم بود که به دنبال شغل آتش‌نشانی رفت و خیلی تلاش کرد تا بتواند در آتش‌نشانی استخدام شود. عاشق کارش بود و می‌گفت، شما تصورش را هم نمی‌توانید بکنید که چه لذتی دارد رهانیدن انسانی از مخمصه! می‌گفت، شیرین‌ترین لحظه زندگی هر کسی زمانی است که بتواند به یک انسان گرفتار کمک کند. خلاصه با این در و آن در زدن‌های بسیار، به استخدام آتش‌نشانی درآمد و مدتی در آتش‌نشانی شهرستان راز فعالیت می‌کرد تا اینکه 4 سال پیش به بجنورد رفت و در ایستگاه‌های مختلف آتش‌نشانی این شهر به عنوان راننده خودروی آتش‌نشانی مشغول خدمت شد. پس از مدتی نیز به دلیل علاقه‌ای که به حضور در عملیات‌ امداد و نجات و اطفای حریق داشت به‌عضویت تیم‌های عملیاتی درآمد.

او ادامه داد: روز دوشنبه هفته گذشته محمد از ما و باجناقش دعوت کرد تا همراه آنها برای سفر به بابلسر برویم. دو روز از اقامت ما در این شهر ساحلی گذشته بود و ساعت 14 تصمیم گرفتیم به کنار ساحل در پارکینگ 3 بابلسر برویم. همه کنار ساحل نشسته بودیم و محمد توپی را در دست گرفت و به دریا رفت. او از باجناقش خواست تا برای توپ بازی وارد آب شود. من و خواهرم و فرهاد شاهد بازی آنها بودیم. چند دقیقه بعد ناگهان محمد متوجه مرد سالخورده‌ای شد که در فاصله 10 متری‌اش در حال دست و پا زدن بود. رمقی برای این مرد باقی نمانده بود و با صدای ضعیفی درخواست کمک می‌کرد. محمد بلافاصله با فریاد و تکان دادن دست‌هایش از ما خواست تا بلافاصله به غریق نجات‌هایی که کنار ساحل بودند اطلاع بدهیم و خودش هم برای نجات این پیرمرد به سمت او رفت. همه نگران شده بودیم ولی از آنجایی که محمد یک آتش‌نشان بود می‌دانستیم که او از پس این کار بر خواهد آمد. محمد نزدیک آن مرد شد و این در حالی بود که او برای نجات جان خود محمد را محکم گرفته بود و به همین دلیل هر دو چند بار زیر آب رفتند. محمد با انرژی که در بدنش مانده بود او را به طرف ساحل کشاند و دو غریق نجات که سوار بر جت‌اسکی به آنها نزدیک شده بودند این پیرمرد را از آب بیرون کشیدند. غریق نجات‌ها همچنین باجناق محمد را نیز که چند متری با او فاصله داشت از آب بیرون کشیدند؛ متأسفانه آنها تصور می‌کردند که دیگر کسی در آب باقی نمانده است، در حالی که محمد به‌دلیل خستگی مفرط نتوانسته بود به شنا ادامه بدهد و مقابل دیدگان بسیاری زیر آب رفت. لحظه بسیار تلخی بود و با التماس از غریق نجات‌ها خواستیم تا او را نجات بدهند. چند قایق به محلی که محمد غرق شده بود رفتند و باوجود انداختن تور موفق نشدند او را پیدا کنند. پیکر محمد ساعت‌ها زیر آّب بود تا اینکه صبح روز بعد پیکر او روی آب آمد و روز شنبه او را در شهرستان راز به خاک سپردیم. محمد با وجود آنکه در مأموریت نبود اما با ایثار و فداکاری جان خود را برای نجات یک انسان دیگر فدا کرد و درس بزرگی به همه داد.

محسن محمدی آتش‌نشان ایستگاه 4 شهر بجنورد و همکار و رفیق محمد نارمی با بیان اینکه او لیاقت این را داشت که در راه نجات یک انسان جان خودش را فدا کند، گفت: او 4 سال قبل به آتش‌نشانی بجنورد آمد و با وجود آنکه راننده خودروی آتش‌نشانی و کنترل آّب بود و وظیفه‌ای نداشت که در عملیات‌ها شرکت کند اما همیشه در اطفای حریق و امداد و نجات‌ها شرکت می‌کرد و می‌گفت نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد. این اواخر با درخواست از فرمانده آتش‌نشانی رده خدمتی خود را پایین آورد تا بتواند در عملیات‌ها به عنوان یک آتش‌نشان حضور داشته باشد و می‌گفت راننده بودن باعث می‌شود دست و پای من در عملیات‌ها بسته باشد. بسیار روحیه ایثارگری داشت و اگر کسی را گرفتار می‌دید نمی‌توانست بی‌تفاوت از کنار آن عبور کند. مرگ عادی برای او کم بود و همیشه دوست داشت در زمان عملیات و هنگام نجات یک انسان دیگر جان بدهد. حضور مردم شهر بجنورد و راز در مراسم تشییع پیکرش بهترین قدردانی بود که مردم از او به پاس ایثار و فداکاری‌هایش به عمل آوردند.
 
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *