زندگی دشوار امیررضا و پوریا در کنار «استئوژنزایمپرفکتا»
«استئوژنزایمپرفکتا» کابوس زندگی خانواده یگانه است؛ سادهترش میشود استخوانسازی ناقص، نبود پروتئینی که نقش کلیدی در ساخت استخوانها دارد، درنتیجه شکسته شدن وقت و بیوقت استخوانها و کج و معوج شدن اندامها.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی، امیررضا و پوریا را با ویلچر به دفتر روزنامه جام جم آوردهاند برای رسیدن پژواکی از زندگی دشوارشان به گوش مردم و مسئولان.
دست و پاهای لاغر، صورتهای مثلثی شکل، چشمهای از حالت افتاده و سفیدی چهارچشم که متمایل به خاکستری و آبی شده و کنجکاوانه به ما نگاه میکنند؛ امیررضا و پوریا این شکلیاند، دو کودک شش و هشت ساله که استئوژنزایمپرفکتا از آنها دو کودک با استخوانهای ضعیف و شکننده ساخته، شاید بهتر بشود گفت با استخوانهایی غضروف مانند.
دست چپ امیررضا شکسته، پدرش این دست موجی شکل را میگیرد سمت ما تا معنی این بیماری را خوب درک کنیم، اما پسرک دستش را میکشد؛ درد دارد انگار.
پوریا روی ویلچر نشسته، دست و پاهای لاغر و سستش را دائم تکان میدهد و صدای مادرش را بلند میکند که مواظب باش، الان دستت میشکند.
مادر خودش بیمار است، گرفتار «آرتریت تاکایاسو» همان سندرم قوس آئورت، مشهور به بیماری زنان بدون نبض و ملقب به بیماری مرموز؛ بیماریای که رگهای بزرگ مثل آئورت وعروق اصلی ریه را درگیر میکند و خونرسانی را مختل.
مادر، آدم رنجوری است، ولی دو پسر بلوری و شکننده را به دندان میکشد و پدر، کارگری از طبقه ضعیف، جور هزینههای درمان را میکشد؛ رنگ زرد رخسار او خوب راوی احوالش شده است.
هزینههای دارو، دشواری مراقبت از دو کودک سخت بیمار، درآمد ناچیز و کسالت مادرِ خانه را که با هم جمع کنیم، میشود کوه مشکلی که هماورد خانواده یگانه است.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دست و پاهای لاغر، صورتهای مثلثی شکل، چشمهای از حالت افتاده و سفیدی چهارچشم که متمایل به خاکستری و آبی شده و کنجکاوانه به ما نگاه میکنند؛ امیررضا و پوریا این شکلیاند، دو کودک شش و هشت ساله که استئوژنزایمپرفکتا از آنها دو کودک با استخوانهای ضعیف و شکننده ساخته، شاید بهتر بشود گفت با استخوانهایی غضروف مانند.
دست چپ امیررضا شکسته، پدرش این دست موجی شکل را میگیرد سمت ما تا معنی این بیماری را خوب درک کنیم، اما پسرک دستش را میکشد؛ درد دارد انگار.
پوریا روی ویلچر نشسته، دست و پاهای لاغر و سستش را دائم تکان میدهد و صدای مادرش را بلند میکند که مواظب باش، الان دستت میشکند.
مادر خودش بیمار است، گرفتار «آرتریت تاکایاسو» همان سندرم قوس آئورت، مشهور به بیماری زنان بدون نبض و ملقب به بیماری مرموز؛ بیماریای که رگهای بزرگ مثل آئورت وعروق اصلی ریه را درگیر میکند و خونرسانی را مختل.
مادر، آدم رنجوری است، ولی دو پسر بلوری و شکننده را به دندان میکشد و پدر، کارگری از طبقه ضعیف، جور هزینههای درمان را میکشد؛ رنگ زرد رخسار او خوب راوی احوالش شده است.
هزینههای دارو، دشواری مراقبت از دو کودک سخت بیمار، درآمد ناچیز و کسالت مادرِ خانه را که با هم جمع کنیم، میشود کوه مشکلی که هماورد خانواده یگانه است.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *