بازار جایی برای خرده خریدن نیست +تصاویر
خبرگزاری میزان در سلسله گزارش های تهران شناسی سعی در نشان دادن جاذبه های تاریخی ، فرهنگی ، هنری تهران دارد که در این قسمت شما را با بازار بزرگ تهران آشنا می کنیم.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی بارها از دوستان، فامیل، همسایه و همه همه شنیده ایم که آرزوی اقامت و زندگی در تهران را دارند!شاید از خود پرسیده باشید تهران چه چیزی دارد و این همه اشتیاق از کجا می آید؟
در سلسله گزارش های تهران شناسی سعی در نشان دادن آن روی سکه شهر تهران دارد و هر روز یک جاذبه شهر تهران اعم از تاریخی ، فرهنگی ، هنری و .. را با هم می بینیم و می خوانیم.
بازار بزرگ تهران
بازار تهران چه از حیث کارکرد اقتصادی و چه از حیث نقش اجتماعی - سیاسی تحولات زیادی را از سر گذرانده است.
بازار تهران در منطقه 12 شهری در ضلع جنوبی خیابان 15 خرداد و حد فاصل آن با خیابان مولوی، خیام و 17 شهریور، در بافت قدیمی و تاریخی شهر واقع شده و چون گذشته مهم ترین مرکز تجاری و بازرگانی است.
بازار تهران همراه دیگر بناهای تاریخی محدود خود مانند مسجد امام، مسجد جامع و... از مجموعه های مهم تاریخی و هنری شهر تهران محسوب می شود.
مسجد جامع
با توجه به مدارک و
شواهد موجود، بنای اولیه بازار به دوره شاه طهماسب صفوی و هم زمان با ساخت
برج و بارو و دروازه های شهر تهران حدود سال های 930 تا 948 هـ . ق تعلق
دارد.
بخش های قدیم بازار تهران با پوشش طاق و گنبد مسقف شده و روشنایی آنها از روزنه های تعبیه شده در گنبدهای آجری آن تامین می شود.
به
نوشته صنیع الدوله، چهار سوی بزرگ و کوچک بازار در زمان فتحعلی شاه قاجار
ساخته شد. در این زمان مجموعه بازار به طرف شمال غرب و غرب توسعه یافت، به
طوریکه بتدریج حد فاصل بین ارک و مسجد جامع به بخش پر رونق بازار تبدیل شد
و معروف ترین و معتبرترین سراها و تیمچه ها در این محدوده فعال شدند.
در دوره ناصرالدین شاه بر تعداد راسته های بازار افزوده شد و تعدادی سرا و تیمچه معتبر ساخته شد. مانند دیگر مجموعه بازارهای تاریخی، هر کدام از راسته ها، رسته ها، سراها و تیمچه های بازار تهران به صنف و فعالیت خاصی اختصاص داشت.
در این دوره بخش های اصلی عبارت بود از: بازار کفاشان، بازار فرش فروشان، بازار عباس آباد، بازار امیر، بازار زرگرها، بازار ساعت فروشان، بازار بین الحرمین (سلطان جعفری)، بازار چهار سوق بزرگ، مسجد جامع، بازار چهار سوق کوچک، بازار چهل تن (که از قدیمی ترین بخش های بازار و مربوط به دوره فتحعلی شاه است)، بازار آهنگران، بازار مسگران و بازار پاچنار.
بازار کفاشان
بازار فرش فروشان
بازار زرگرها
بازار ساعت فروشان
بازار بین الحرمین
علاوه بر این در نقاط دور و نزدیک بازار، بازارچه هایی ساخته شد که محلات مختلف شهر را تغذیه می کرد از جمله بازارچه معیر و قوام الدوله که به «بازارچه دوقلو» مشهور بودند. از بازار کربلایی عباس علی کمرگچی، بازارچه نایب السلطنه و... فقط نامی باقی مانده است.
در خیابان ناصرخسرو، نزدیک مجموعه اصلی بازار نیز بازارچه ها و تیمچه هایی وجود داشت که امروزه بقایای برخی از آنها مانند بازارچه مروی از دوره فتحعلی شاه و تیمچه صدر اعظم باقی است.
بازارچه معیر و قوام الدوله
هم اکنون بخش های قدیمی و جالب توجه بازار عبارت اند
از: سردر بازار در سمت سبزه میدان، بازار امیر، چهار سوق بزرگ، تیمچه های
حاجب الدوله، علاءالدوله، قیصریه و مهدیه و همچنین بخش هایی از بازار که در
ارتباط با مسجد امام، مسجد جامع و بناهای تاریخی دیگر قرار دارد.
بنای اولیه سبزه میدان در سمت شمالی مجموعه بازار مربوط به اوایل دوره صفویه است، اما در دوره قاجاریه و سال 1268 هـ . ق به دستور امیرکبیر، «حاج علی خان مقدم مراغه ای» (حاجب الدوله) تغییرات عمده ای در وضع سبزه میدان داد.
سبزه میدان
در ضلع جنوبی سبزه میدان، سردر زیبایی وجود دارد که به راسته های مختلف بازار راه می یابد. این سردر از دهانه های اطراف که به مغازه ها اختصاص دارد، وسیع تر و پرکارتر است.
تیمچه حاجب الدوله در کنار مسجد امام قرار دارد و از با ارزش ترین بناهای بازار است که در دوره ناصرالدین شاه توسط حاج علی خان حاجب الدوله ساخته شده است. در دوره اخیر در فضای داخلی این بنا، مجموعه تجاری جدیدی ساخته اند که اصالت و صورت قدیمی بنا را دگرگون کرده است. از بناهای دیگر بازار، تیمچه مهدیه در ابتدای بازار امیر (کفاشان) است که دارای پوشش عظیم ضربی و یزدی بندی عالی است.
وقتی پا به بازار می گذاری انگار دنیای دیگری شروع شده است. همه چیز آنقدر قدیمی و آنقدر زنده است که گویی جغرافیای تاریخی و اقتصاد امروزی در هم تنیده است.
اما پای صحبت بازاری ها که می نشینی فرهنگ بازاری در میان سالمندان و جوانان بازاری تفاوت فاحشی دارد.
امروز هم بازار همان بازار است، اما گویی شیر بی یال و دم و اشکم شده باشد. چیزهایی از آن هست و چیزهایی نیست.
و به خود می گویی: «آیا این نفس های بازار قلب تپنده شهر است که به شماره افتاده یا اتفاق دیگری دارد می افتد؟»
علاوه بر حمایت های گسترده بازاریان از گروه های انقلابی در دو دهه ۴۰ و
۵۰، بازاریان با ساز و کار خاصی به پیروزی انقلاب اسلامی کمک کردند. در آن
سال ها، در حالیکه همه مشاغل دیگر تقریبا اتحادیه ها و انجمن های حرفه ای
خود را از دست داده بودند، اصناف تولیدی تجاری بازار همچنان پابرجا و مستقل
بود.
در جریان تاسیس حزب رستاخیر نیز بازار برای مصون ماندن از سیاست های مصنوعی رژیم، موازی با دانشگاه و نویسندگان که هر یک انجمن و موسسه ای تاسیس می کردند، انجمن «تجار، بازرگانان و پیشه وران» را تاسیس کردند تا دست حزب رستاخیز را از فعالیت در حوزه بازار کوتاه کنند.
افزایش مساجد، حسینیه ها، موقوفات و... همگی به سبب رونق اقتصادی بود که بازار از آن برخوردار شده بود. به طوریکه در اواسط دهه ۵۰ این موسسه های دینی آن اندازه قدرت داشتند که شاید برای اولین بار در تاریخ ایران واعظانی را به طور منظم به محلات فقیرنشین شهری و روستاهای دورافتاده بفرستند. به این ترتیب افزایش قدرت بازار، موجب قدرت یافتن نهادهای مذهبی هم شد.
قدرت بازار تهران در دهه ۶۰ و پس از آن به نسبت پیش از استقرار جمهوری اسلامی به شدت تضعیف شده است و دلایل زیادی برای آن می شود، شمرد.این را کسبه بازار خود اقرار می کنند و دلایل محکمی بر آن دارند.
یکی
از مهم ترین دلایل جدایی بازار از سیاست این است که بازار سنتی در شهری که
مدرن می شود قدرت خود را از دست داده است. تمرکز اقتصادی پایتخت اکنون در
چند بازار مهم است که هر یک در گوشه ای از شهر بزرگ تهران فعالیت می کنند و
در هر شهر بزرگ دیگری نیز همین اتفاق افتاده است.
شهر کوچکی به نام تهران که در شاهراه های خود براحتی به بازار بزرگ دسترسی داشت اکنون آنقدر گسترده شده است که نه ماشین دودی و نه درشکه اسبی مردم را به بازار نمی رساند.
اکنون از شرق و غرب و جنوب و شمال بهترین دسترسی که به بازار وجود دارد مترو است و ایستگاه های اتوبوس که دومی شما را اسیر ترافیک می کند و در اولی از ازدحام جمعیت کلافه می شوید.
با این وسایل هم حمل ونقل بار ساده نیست و عملادسترسی به بازار و انبارهای بزرگ آن مشکل می شود و همین امر بازار را پراکنده ساخته است.
همین سبب شده است بازاری ها آهی بکشند و بگویند بازار قدیم کجا و بازار امروز کجا.
عدهای نسبت به اقتصاد بسته و دولتی دهه ۶۰ انتقاد دارند و معتقدند بقایای آن هنوز باقی است و برخی دیگر به نقشی که دبی، اقتصاد غیررسمی و دلالی وابسته به آن ایجاد کرده معترضند.
عده ای دیگر اعتقاد دارند ورود دولت به اقتصاد بازار را به وزنه کمرنگی بدل ساخته است که کارکردهای قبلی را ندارد. ضمن این که سابق براین بازار اغلب در مقابل دولت بوده است، اما سال هاست بازار و دولت از هم گسسته نیستند و تنها تحرک جدی که در مخالفت دولت از بازار دیده شده اعتراض به مالیات در سال گذشته بود.
بازار زیر پاهای شما نفس می کشد و رنگ عوض می کند. اگر می خواهید به فرهنگ و تاریخ و صنعت یک شهر پی ببرید در بازار آن قدم بزنید. بازار سنتی شهر اولین جایی است که من در هر سفر خود به آن قدم می گذارم. در این بازار نوع پوشش مردم و صنایع دستی شان، آنچه به آن بیشتر اهمیت می دهند و چیزی که بیشتر می خوردند یا می خرند را می توانید بیابید. آنجا می فهمید که مردم به چه کاری بیشتر مشغول هستند و به چه لوازمی بیشتر اهمیت می دهند. بازار سنتی در هر شهر بافتی زنده است که متناسب با تغییرات فرهنگ و نیازهای مردم شهر تغییر می کند و خود را به گونه ای دیگر ارائه می دهد زیرا بازار برگرفته از نیاز مردم و تسلیم محض قانون عرضه و تقاضاست.
بیهوده نیست که اگر اسم کوچه ها، گذرها و سراهای بازار تهران را دنبال کنید هرگز به مقصود نمی رسید! این اسامی هرگز شما را به مقصود نمی رسانند. در بازار کیلویی ها هیچ چیزی کیلویی عرضه نمی شود. در بازار کفاش ها می توانید فرش بخرید و در بازار خیاط ها هیچ خیاطی نمی بینید بلکه فقط پارچه فروشی است.
در بازار حراج شاید از زمان قاجار تاکنون دیگر چیزی حراج نشده است و در بازار آهنگران باید دنبال لوازم تحریر بگردید.
در بازار کبابی ها یک کبابی هم پیدا نمی شود و اغلب راسته ها مثل بازار کویتی ها همه چیز می فروشند. راسته ها و سراها و حجره هایشان طبق نیاز مردم تغییر کاربری داده اند.
پای خود را که از مترو بیرون می گذاریم، مجاور سبزه میدان، از پیاده راه شلوغی سر درمی آوریم که درشکه اسبی و ماشین دودی انگار از آن سوی تاریخ می آید تا ما را به سده های پیشین ببرد، اما از آن گذشته های دور نمادهایی بیش باقی نمانده است.
بازار آنقدر بزرگ است که نمی توان همه آن را در یک روز و مجال یک گزارش برای شما تعریف کرد ولی آنچه در سفری یک روزه از بازار مشاهده کرده ایم را اکنون پیش چشم شما می گشاییم تا راهنمایی باشد برای خریدهای بعدی شما.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
در سلسله گزارش های تهران شناسی سعی در نشان دادن آن روی سکه شهر تهران دارد و هر روز یک جاذبه شهر تهران اعم از تاریخی ، فرهنگی ، هنری و .. را با هم می بینیم و می خوانیم.
بازار بزرگ تهران
بازار تهران چه از حیث کارکرد اقتصادی و چه از حیث نقش اجتماعی - سیاسی تحولات زیادی را از سر گذرانده است.
بازار تهران در منطقه 12 شهری در ضلع جنوبی خیابان 15 خرداد و حد فاصل آن با خیابان مولوی، خیام و 17 شهریور، در بافت قدیمی و تاریخی شهر واقع شده و چون گذشته مهم ترین مرکز تجاری و بازرگانی است.
بازار تهران همراه دیگر بناهای تاریخی محدود خود مانند مسجد امام، مسجد جامع و... از مجموعه های مهم تاریخی و هنری شهر تهران محسوب می شود.
مسجد جامع
بخش های قدیم بازار تهران با پوشش طاق و گنبد مسقف شده و روشنایی آنها از روزنه های تعبیه شده در گنبدهای آجری آن تامین می شود.
در دوره ناصرالدین شاه بر تعداد راسته های بازار افزوده شد و تعدادی سرا و تیمچه معتبر ساخته شد. مانند دیگر مجموعه بازارهای تاریخی، هر کدام از راسته ها، رسته ها، سراها و تیمچه های بازار تهران به صنف و فعالیت خاصی اختصاص داشت.
در این دوره بخش های اصلی عبارت بود از: بازار کفاشان، بازار فرش فروشان، بازار عباس آباد، بازار امیر، بازار زرگرها، بازار ساعت فروشان، بازار بین الحرمین (سلطان جعفری)، بازار چهار سوق بزرگ، مسجد جامع، بازار چهار سوق کوچک، بازار چهل تن (که از قدیمی ترین بخش های بازار و مربوط به دوره فتحعلی شاه است)، بازار آهنگران، بازار مسگران و بازار پاچنار.
بازار کفاشان
بازار فرش فروشان
بازار زرگرها
بازار ساعت فروشان
بازار بین الحرمین
علاوه بر این در نقاط دور و نزدیک بازار، بازارچه هایی ساخته شد که محلات مختلف شهر را تغذیه می کرد از جمله بازارچه معیر و قوام الدوله که به «بازارچه دوقلو» مشهور بودند. از بازار کربلایی عباس علی کمرگچی، بازارچه نایب السلطنه و... فقط نامی باقی مانده است.
در خیابان ناصرخسرو، نزدیک مجموعه اصلی بازار نیز بازارچه ها و تیمچه هایی وجود داشت که امروزه بقایای برخی از آنها مانند بازارچه مروی از دوره فتحعلی شاه و تیمچه صدر اعظم باقی است.
بازارچه معیر و قوام الدوله
بنای اولیه سبزه میدان در سمت شمالی مجموعه بازار مربوط به اوایل دوره صفویه است، اما در دوره قاجاریه و سال 1268 هـ . ق به دستور امیرکبیر، «حاج علی خان مقدم مراغه ای» (حاجب الدوله) تغییرات عمده ای در وضع سبزه میدان داد.
سبزه میدان
در ضلع جنوبی سبزه میدان، سردر زیبایی وجود دارد که به راسته های مختلف بازار راه می یابد. این سردر از دهانه های اطراف که به مغازه ها اختصاص دارد، وسیع تر و پرکارتر است.
تیمچه حاجب الدوله در کنار مسجد امام قرار دارد و از با ارزش ترین بناهای بازار است که در دوره ناصرالدین شاه توسط حاج علی خان حاجب الدوله ساخته شده است. در دوره اخیر در فضای داخلی این بنا، مجموعه تجاری جدیدی ساخته اند که اصالت و صورت قدیمی بنا را دگرگون کرده است. از بناهای دیگر بازار، تیمچه مهدیه در ابتدای بازار امیر (کفاشان) است که دارای پوشش عظیم ضربی و یزدی بندی عالی است.
وقتی پا به بازار می گذاری انگار دنیای دیگری شروع شده است. همه چیز آنقدر قدیمی و آنقدر زنده است که گویی جغرافیای تاریخی و اقتصاد امروزی در هم تنیده است.
امروز هم بازار همان بازار است، اما گویی شیر بی یال و دم و اشکم شده باشد. چیزهایی از آن هست و چیزهایی نیست.
و به خود می گویی: «آیا این نفس های بازار قلب تپنده شهر است که به شماره افتاده یا اتفاق دیگری دارد می افتد؟»
در جریان تاسیس حزب رستاخیر نیز بازار برای مصون ماندن از سیاست های مصنوعی رژیم، موازی با دانشگاه و نویسندگان که هر یک انجمن و موسسه ای تاسیس می کردند، انجمن «تجار، بازرگانان و پیشه وران» را تاسیس کردند تا دست حزب رستاخیز را از فعالیت در حوزه بازار کوتاه کنند.
افزایش مساجد، حسینیه ها، موقوفات و... همگی به سبب رونق اقتصادی بود که بازار از آن برخوردار شده بود. به طوریکه در اواسط دهه ۵۰ این موسسه های دینی آن اندازه قدرت داشتند که شاید برای اولین بار در تاریخ ایران واعظانی را به طور منظم به محلات فقیرنشین شهری و روستاهای دورافتاده بفرستند. به این ترتیب افزایش قدرت بازار، موجب قدرت یافتن نهادهای مذهبی هم شد.
قدرت بازار تهران در دهه ۶۰ و پس از آن به نسبت پیش از استقرار جمهوری اسلامی به شدت تضعیف شده است و دلایل زیادی برای آن می شود، شمرد.این را کسبه بازار خود اقرار می کنند و دلایل محکمی بر آن دارند.
شهر کوچکی به نام تهران که در شاهراه های خود براحتی به بازار بزرگ دسترسی داشت اکنون آنقدر گسترده شده است که نه ماشین دودی و نه درشکه اسبی مردم را به بازار نمی رساند.
اکنون از شرق و غرب و جنوب و شمال بهترین دسترسی که به بازار وجود دارد مترو است و ایستگاه های اتوبوس که دومی شما را اسیر ترافیک می کند و در اولی از ازدحام جمعیت کلافه می شوید.
با این وسایل هم حمل ونقل بار ساده نیست و عملادسترسی به بازار و انبارهای بزرگ آن مشکل می شود و همین امر بازار را پراکنده ساخته است.
همین سبب شده است بازاری ها آهی بکشند و بگویند بازار قدیم کجا و بازار امروز کجا.
عدهای نسبت به اقتصاد بسته و دولتی دهه ۶۰ انتقاد دارند و معتقدند بقایای آن هنوز باقی است و برخی دیگر به نقشی که دبی، اقتصاد غیررسمی و دلالی وابسته به آن ایجاد کرده معترضند.
عده ای دیگر اعتقاد دارند ورود دولت به اقتصاد بازار را به وزنه کمرنگی بدل ساخته است که کارکردهای قبلی را ندارد. ضمن این که سابق براین بازار اغلب در مقابل دولت بوده است، اما سال هاست بازار و دولت از هم گسسته نیستند و تنها تحرک جدی که در مخالفت دولت از بازار دیده شده اعتراض به مالیات در سال گذشته بود.
بازار زیر پاهای شما نفس می کشد و رنگ عوض می کند. اگر می خواهید به فرهنگ و تاریخ و صنعت یک شهر پی ببرید در بازار آن قدم بزنید. بازار سنتی شهر اولین جایی است که من در هر سفر خود به آن قدم می گذارم. در این بازار نوع پوشش مردم و صنایع دستی شان، آنچه به آن بیشتر اهمیت می دهند و چیزی که بیشتر می خوردند یا می خرند را می توانید بیابید. آنجا می فهمید که مردم به چه کاری بیشتر مشغول هستند و به چه لوازمی بیشتر اهمیت می دهند. بازار سنتی در هر شهر بافتی زنده است که متناسب با تغییرات فرهنگ و نیازهای مردم شهر تغییر می کند و خود را به گونه ای دیگر ارائه می دهد زیرا بازار برگرفته از نیاز مردم و تسلیم محض قانون عرضه و تقاضاست.
بیهوده نیست که اگر اسم کوچه ها، گذرها و سراهای بازار تهران را دنبال کنید هرگز به مقصود نمی رسید! این اسامی هرگز شما را به مقصود نمی رسانند. در بازار کیلویی ها هیچ چیزی کیلویی عرضه نمی شود. در بازار کفاش ها می توانید فرش بخرید و در بازار خیاط ها هیچ خیاطی نمی بینید بلکه فقط پارچه فروشی است.
در بازار کبابی ها یک کبابی هم پیدا نمی شود و اغلب راسته ها مثل بازار کویتی ها همه چیز می فروشند. راسته ها و سراها و حجره هایشان طبق نیاز مردم تغییر کاربری داده اند.
پای خود را که از مترو بیرون می گذاریم، مجاور سبزه میدان، از پیاده راه شلوغی سر درمی آوریم که درشکه اسبی و ماشین دودی انگار از آن سوی تاریخ می آید تا ما را به سده های پیشین ببرد، اما از آن گذشته های دور نمادهایی بیش باقی نمانده است.
بازار آنقدر بزرگ است که نمی توان همه آن را در یک روز و مجال یک گزارش برای شما تعریف کرد ولی آنچه در سفری یک روزه از بازار مشاهده کرده ایم را اکنون پیش چشم شما می گشاییم تا راهنمایی باشد برای خریدهای بعدی شما.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *