پله آخر
این روزها راهبرد اقتصاد مقاومتی در بسیاری از تریبونها و از سوی مسئولان مورد تاکید قرار گرفته ولی به نظر میرسد کماکان یک مانع بزرگ بر سر راه وجود دارد و آن جریانی است که در عمل مدل اقتصاد آزاد و اقتصاد نولیبرالی را دنبال میکند.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه سیاسی ، «حسامالدین برومند» طی یادداشتی در روزنامه «حمایت» نوشت:
یکم-مدتهاست که مسئله اقتصاد به میدان چالش تحمیلی دشمن علیه کشورمان تبدیل شده است. در این میدان مهم ترین حربه و سناریوی حریف بکارگیری تحریم های وحشیانه و ظالمانه بر ضد ملت ایران بوده است. درباره این سناریو بطور مشخص می توان به بهمن سال 90 و جلسه استماع کمیته سنا آدرس داد که چشم انداز جنگ اقتصادی غرب با ایران اسلامی به بیرون درز پیدا کرد. در آن جلسه کمیته سنا «جیمز کلاپر» رئیس آژانس اطلاعات ملی آمریکا و «دیوید پترائوس» رئیس وقت سازمان سیا-CIA- راهبرد واشنگتن را تشریح کردند که فهرست صورت بندی شده آن حکایت داشت که: 1- مواجهه با ایران باید براساس یک جنگ اقتصادی(و نه نظامی) باشد. 2- بستر و دالان این جنگ، «تحریم»ها است. 3- تحریم ها باید با مختصات فلج کنندگی باشد و برای این منظور تحریم ها در دو سطح «افزایش» و «تشدید» پیگیری می شود.
گفتنی است؛ هدف از پروژه تحریم ها علیه ایران به اذعان گفته های پترائوس و کلاپر در جلسه کمیته سنا، 2 مطلب اساسی و کلیدی بود؛ 1- تحریم ها باید به نارضایتی اجتماعی فراگیر در داخل ایران منجر شود و 2- خروجی تحریم ها باید منجر به تجدیدنظر در محاسبات مسئولان ایران پیرامون برنامه هسته ای باشد و رفتار ایران تغییر پیدا کند.
اینجاست که تلاش می شد با پروپاگاندای رسانه ای و عملیات روانی موضوع برنامه هسته ای کشورمان به اقتصاد گره زده شود اما طرفه اینکه گذر زمان نشان داد که هر دو هدف تحریم ها یعنی ایجاد نارضایتی فراگیر اجتماعی و تغییر رفتار ایران با محاسبات حریف فاصله داشته است بطوریکه بعدها روزنامه واشنگتن پست اذعان کرد:" تحریم ها نتوانست مردم ایران را به خیابان بکشاند." و از آن مهم تر اوباما طی اعتراف تاریخی پس از جمع بندی برجام در اواخر تیرماه سال گذشته در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت :" توافق نمیشد تحریمها فرو میپاشید."جان کری هم در همان ایام و یک روز زودتر از اوباما به شبکه خبری «ایبیسینیوز» گفت: "اگر توافق نمیکردیم، چین، روسیه و دیگران با ایران تجارت میکردند زیرا آن هنگام، (نظام) تحریمها از هم میپاشید."
دوم-شواهد پرشمار و غیرقابل انکار نشان می دهد مسئله اقتصاد به عنوان چالش تحمیلی دشمن علیه ایران حتی اگر گزینه تحریم های به اصطلاح فلج کننده و گزنده روی میز باشد( که در سه مقطع از سوی آنها بصورت ویژه اجرایی شد؛ الف- اول ژوئیه 2012، ب- 15 اکتبر 2012 پ- 6 فوریه 2013) نمی تواند باعث عقب نشینی جمهوری اسلامی از اصول و ارزشها باشد ولی آنچه خطر اصلی و به عبارتی تهدید موقعیت ایران اسلامی می باشد همانا تفکر و نگاهی است که راه حل مشکلات اقتصادی را در بیرون از کشور جستجو می کند. در حالی که به تعبیر پرمغز رهبر حکیم انقلاب ،کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست، در داخل کشور است.(9/2/94)
سوم-این روزها راهبرد اقتصاد مقاومتی در بسیاری از تریبون ها و از سوی مسئولان مورد تاکید قرار گرفته ولی به نظر می رسد کماکان یک مانع بزرگ بر سر راه وجود دارد و آن جریانی است که در عمل مدل اقتصاد آزاد و اقتصاد نولیبرالی را دنبال می کند و با این حساب به قول جناب مولانا: نام فروردین نیارد گل به باغ برخلاف اینکه جریانی در داخل تلاش می کند جابیندازد و پمپاژ نماید که راه رسیدن به توسعه اقتصادی تنها از مسیر تجارت خارجی آزاد و الگوی اقتصاد نولیبرالی می گذرد، واقعیت آن است که تاریخ بسیاری از کشورهای موفق در دهه های گذشته نشان می دهد سیاستهای بومی و گزینشی آنها شرط موفقیت بوده است.
به عنوان نمونه و از میان حجم نمونه ها وکدهای مستند در این باره ، اظهارات پروفسور هاجون چنگ (استاد اقتصاد دانشگاه کمبریج انگلستان) در کتاب نیکوکاران نابکار خواندنی است . او می گوید جهان سومی ها را به مدل و الگوی تجارت خارجی آزاد و اقتصاد سرمایه داری به اصطلاح دعوت می کنند تا آنها از فقر خلاص شوند ولی این همه ماجرا نیست و پشت پرده و واقعیت هایی از سوی نویسنده بر ملا می شود که نشان می دهد کشورهای ثروتمند در حالیکه خود از نردبان توسعه بالا رفته اند و دیگران را به این موقعیت فرا می خوانند، وقتی به پله آخر رسیده اند لگد می زنند و نردبان را دور می افکنند. چرا؟ چون کشورهای ثروتمند ، بازار آزاد و تجارت خارجی آزاد را با این هدف به کشورهای تنگدست موعظه می کنند که سهم بیشتری از بازار کشورهای مزبور را به چنگ آورند و از ظهور رقبای احتمالی پیشگیری کنند.
چهارم- و بالاخره اینکه اخیرا جان کری وزیر خارجه آمریکا گفته است: ما تلاش می کنیم فرایند ارتباط با ایران را جلو ببریم و« تجارت» را یکی از بهترین راه ها برای ایجاد منافع و اهداف به منظور پیشبرد تغییرات در ایران می دانیم. وقتی دشمن اینچنین آشکار و بدون لکنت زبان «نفوذ اقتصادی» با اهرم «تجارت» را برای به اصطلاح تغییرات در ایران در دستور کار قرار داده است، ناپختگی و ساده اندیشی است که از نفوذ اقتصادی حریف غافل بمانیم. البته مشخص است که کسی مخالفتی با سرمایه گذاری خارجی ندارد ولی نکته در این است که این مسئله باید در چارچوب سیاست های اقتصاد مقاومتی باشد همچنانکه رهبر انقلاب با انتقاد از فرهنگ خرید کالاهای خارجی و پُز دادن با کالاهای دارای نشانهای خارجی ، بر این مطلب انگشت تاکید گذاشتند :" ما با دنیا تعامل داریم اما در عرصههایی که تولید داخلی داریم، وارد کردن و فروش و مصرف کالاهای خارجی باید بهعنوان یک ضدّ ارزش تبلیغ و شناخته شود."(8/2/95) در این صورت است که دشمن نمی تواند در میدان اقتصادی لگد بزند ولو به پله آخر نردبان رسیده باشیم.
یکم-مدتهاست که مسئله اقتصاد به میدان چالش تحمیلی دشمن علیه کشورمان تبدیل شده است. در این میدان مهم ترین حربه و سناریوی حریف بکارگیری تحریم های وحشیانه و ظالمانه بر ضد ملت ایران بوده است. درباره این سناریو بطور مشخص می توان به بهمن سال 90 و جلسه استماع کمیته سنا آدرس داد که چشم انداز جنگ اقتصادی غرب با ایران اسلامی به بیرون درز پیدا کرد. در آن جلسه کمیته سنا «جیمز کلاپر» رئیس آژانس اطلاعات ملی آمریکا و «دیوید پترائوس» رئیس وقت سازمان سیا-CIA- راهبرد واشنگتن را تشریح کردند که فهرست صورت بندی شده آن حکایت داشت که: 1- مواجهه با ایران باید براساس یک جنگ اقتصادی(و نه نظامی) باشد. 2- بستر و دالان این جنگ، «تحریم»ها است. 3- تحریم ها باید با مختصات فلج کنندگی باشد و برای این منظور تحریم ها در دو سطح «افزایش» و «تشدید» پیگیری می شود.
گفتنی است؛ هدف از پروژه تحریم ها علیه ایران به اذعان گفته های پترائوس و کلاپر در جلسه کمیته سنا، 2 مطلب اساسی و کلیدی بود؛ 1- تحریم ها باید به نارضایتی اجتماعی فراگیر در داخل ایران منجر شود و 2- خروجی تحریم ها باید منجر به تجدیدنظر در محاسبات مسئولان ایران پیرامون برنامه هسته ای باشد و رفتار ایران تغییر پیدا کند.
اینجاست که تلاش می شد با پروپاگاندای رسانه ای و عملیات روانی موضوع برنامه هسته ای کشورمان به اقتصاد گره زده شود اما طرفه اینکه گذر زمان نشان داد که هر دو هدف تحریم ها یعنی ایجاد نارضایتی فراگیر اجتماعی و تغییر رفتار ایران با محاسبات حریف فاصله داشته است بطوریکه بعدها روزنامه واشنگتن پست اذعان کرد:" تحریم ها نتوانست مردم ایران را به خیابان بکشاند." و از آن مهم تر اوباما طی اعتراف تاریخی پس از جمع بندی برجام در اواخر تیرماه سال گذشته در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت :" توافق نمیشد تحریمها فرو میپاشید."جان کری هم در همان ایام و یک روز زودتر از اوباما به شبکه خبری «ایبیسینیوز» گفت: "اگر توافق نمیکردیم، چین، روسیه و دیگران با ایران تجارت میکردند زیرا آن هنگام، (نظام) تحریمها از هم میپاشید."
دوم-شواهد پرشمار و غیرقابل انکار نشان می دهد مسئله اقتصاد به عنوان چالش تحمیلی دشمن علیه ایران حتی اگر گزینه تحریم های به اصطلاح فلج کننده و گزنده روی میز باشد( که در سه مقطع از سوی آنها بصورت ویژه اجرایی شد؛ الف- اول ژوئیه 2012، ب- 15 اکتبر 2012 پ- 6 فوریه 2013) نمی تواند باعث عقب نشینی جمهوری اسلامی از اصول و ارزشها باشد ولی آنچه خطر اصلی و به عبارتی تهدید موقعیت ایران اسلامی می باشد همانا تفکر و نگاهی است که راه حل مشکلات اقتصادی را در بیرون از کشور جستجو می کند. در حالی که به تعبیر پرمغز رهبر حکیم انقلاب ،کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست، در داخل کشور است.(9/2/94)
سوم-این روزها راهبرد اقتصاد مقاومتی در بسیاری از تریبون ها و از سوی مسئولان مورد تاکید قرار گرفته ولی به نظر می رسد کماکان یک مانع بزرگ بر سر راه وجود دارد و آن جریانی است که در عمل مدل اقتصاد آزاد و اقتصاد نولیبرالی را دنبال می کند و با این حساب به قول جناب مولانا: نام فروردین نیارد گل به باغ برخلاف اینکه جریانی در داخل تلاش می کند جابیندازد و پمپاژ نماید که راه رسیدن به توسعه اقتصادی تنها از مسیر تجارت خارجی آزاد و الگوی اقتصاد نولیبرالی می گذرد، واقعیت آن است که تاریخ بسیاری از کشورهای موفق در دهه های گذشته نشان می دهد سیاستهای بومی و گزینشی آنها شرط موفقیت بوده است.
به عنوان نمونه و از میان حجم نمونه ها وکدهای مستند در این باره ، اظهارات پروفسور هاجون چنگ (استاد اقتصاد دانشگاه کمبریج انگلستان) در کتاب نیکوکاران نابکار خواندنی است . او می گوید جهان سومی ها را به مدل و الگوی تجارت خارجی آزاد و اقتصاد سرمایه داری به اصطلاح دعوت می کنند تا آنها از فقر خلاص شوند ولی این همه ماجرا نیست و پشت پرده و واقعیت هایی از سوی نویسنده بر ملا می شود که نشان می دهد کشورهای ثروتمند در حالیکه خود از نردبان توسعه بالا رفته اند و دیگران را به این موقعیت فرا می خوانند، وقتی به پله آخر رسیده اند لگد می زنند و نردبان را دور می افکنند. چرا؟ چون کشورهای ثروتمند ، بازار آزاد و تجارت خارجی آزاد را با این هدف به کشورهای تنگدست موعظه می کنند که سهم بیشتری از بازار کشورهای مزبور را به چنگ آورند و از ظهور رقبای احتمالی پیشگیری کنند.
چهارم- و بالاخره اینکه اخیرا جان کری وزیر خارجه آمریکا گفته است: ما تلاش می کنیم فرایند ارتباط با ایران را جلو ببریم و« تجارت» را یکی از بهترین راه ها برای ایجاد منافع و اهداف به منظور پیشبرد تغییرات در ایران می دانیم. وقتی دشمن اینچنین آشکار و بدون لکنت زبان «نفوذ اقتصادی» با اهرم «تجارت» را برای به اصطلاح تغییرات در ایران در دستور کار قرار داده است، ناپختگی و ساده اندیشی است که از نفوذ اقتصادی حریف غافل بمانیم. البته مشخص است که کسی مخالفتی با سرمایه گذاری خارجی ندارد ولی نکته در این است که این مسئله باید در چارچوب سیاست های اقتصاد مقاومتی باشد همچنانکه رهبر انقلاب با انتقاد از فرهنگ خرید کالاهای خارجی و پُز دادن با کالاهای دارای نشانهای خارجی ، بر این مطلب انگشت تاکید گذاشتند :" ما با دنیا تعامل داریم اما در عرصههایی که تولید داخلی داریم، وارد کردن و فروش و مصرف کالاهای خارجی باید بهعنوان یک ضدّ ارزش تبلیغ و شناخته شود."(8/2/95) در این صورت است که دشمن نمی تواند در میدان اقتصادی لگد بزند ولو به پله آخر نردبان رسیده باشیم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *