آمریکا اصرار بر رفتن اسد دارد، روسیه چطور؟
نشانه هایی از تغییر رفتار و سیاست روسیه در سوریه دیده می شود.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه بین الملل ، ورود روسیه به بحران سوریه تنها برای تأمین منافع منطقه ای و بین المللی خود بود.
پوتین خوب می دانست که اگر در ماجرای سوریه کوتاه بیاید، عرصه را به رقیب واگذار کرده و باید کل منطقه را ترک کند.
هدف روسیه، تنها دفاع و حمایت از بشار اسد نیست، بلکه بودن اسد، روسیه را برای رسیدن به اهداف خود در غرب آسیا یاری می کند.
روسیه از یک سو نگران از دست دادن موقعیت نظامی و سیاسی خود در سوریه و از اطراف منطقه به ویژه دریای مدیترانه است و از سوی دیگر بابت نفوذ تروریست ها در روسیه و کشورهای آسیای میانه و قفقاز واهمه دارد. پوتین باید اطمینان حاصل کند که اگر بشار اسد هم کنار برود، تروریست های تکفیری در این کشور حاکم نخواهند شد.
روسیه در سوریه یک پایگاه نظامی مهم در بندر طرطوس دارد. حضور نظامی روسیه در این بندر باعث شده است تا مسکو اشراف نظامی خوبی بر دریای مدیترانه و کشورهای حاشیه آن داشته باشد، روسیه نمی خواهد این پایگاه نظامی را از دست بدهد. اما ایا این دو شرط شدنی و دست یافتنی است؟!
البته اگر اینگونه برداشت کنیم که این دو شرط در صورت سرنگونی دولت اسد، برای مسکو دستیافتنی است، باید گفت روسیه اگر بر سر این دو موضوع در حال چانه زنی با آمریکا و دیگر کشورهای نقش آفرین است، سخت در اشتباه استراتژیک قرار گرفته است.
اگر یکی از اهداف آمریکا از ایجاد بحران در غرب آسیا، سرنگونی دولت قانونی سوریه، تزریق تروریست های تکفیری به دیگر کشورهای مسلمان از جمله عراق، فشار به ایران باشد، هدف دیگری که دنبال می کند، استقرار یک دولت با حاکمیت گروه های تکفیری در این کشور و در پی آن برچیدن پایگاه نظامی روسیه در طرطوس سوریه است. مسکو پس از سقوط سوریه و استقرار یک دولت افراطی در این کشور، خود باید پایگاه نظامی طرطوس را تخلیه کند.
روسیه نباید شک داشته باشد که اگر تکفیری ها در سوریه فائق آیند، منطقه آسیای میانه و قفقاز دیگر امن نخواهد بود. ناامنی ها به درون روسیه هم سرایت خواهد کرد و این چیزی نیست که پوتین خواهان آن باشد.
اکنون سوریه شاهد پیروزی ها و پیشرفت های نظامی ارتش و نیروهای مردمی این کشور است. هر چند نیروهای آمریکایی، انگلیسی و ترکیه ای هم در شمال سوریه و در منطقه کردنشین این کشور حضور دارند، اما حضور آنها بسیار اندک و در حد مستشاری و کمک به گروه های کرد سوریه است.
شاید باید این بخش را از دست رفت قلمداد کرد. بازپس گیری آن با وجود نیروهای آمریکایی، انگلیسی و ترکیه حتی در صورت بازپسگیری بخش های دیگر سوریه کاری سخت و بلکه ناشدنی است. نه سوریه خود را درگیر با نیروهای آمریکایی نخواهد کرد و نه روسیه و آمریکا رو در روی هم قرار خواهند گرفت.
آمریکا بخش کردنشین سوریه را عملاً جدا کرده و با حضور خود و حمایت از کردهای این بخش خودمختاری را برای آنها تضمین کرده است.
روسیه باید به این نتیجه برسد که سوریه با بشار است، نه بدون آن.
چرا آمریکایی ها اصرار بر رفتن بشار اسد داشته باشند، اما تحلیل و منطق روسیه بر ماندن اسد استوار نباشد؟
همانگونه که غرب منافع و اهداف خود را در رفتن اسد از قدرت می بیند، روسیه هم باید منافع و اهداف خود را در ماندن بشار اسد در ریاست جمهوری سوریه ببیند.
این یک لج بازی سیاسی نیست، بلکه بحرانی است که می تواند سرنوشت منطقه و جهان را تعیین کند و تغییر دهد، فقط کشورهای تأثیر مثبت می توانند داشته باشند، نقش خود را بدانند و در اجرای آن کوتاهی نکنند می تواند روند بحران را تغییر دهد.
جمهوری اسلامی ایران، اکنون نقش تاریخی و تأثیر گذار خود را در بحران های منطقه از سوریه تا عراق، یمن، بحرین و لبنان دارد و به وظیفه خود در قبال آنها عمل می کند.
روسیه اگر می خواهد در آینده دنیا نقش مثبت داشته باشد، باید وظیفه تاریخی خود را هم اجرا کند. در غیر این صورت خود نیز دچار وضعیتی همچون سوریه خواهد شد.
پوتین خوب می دانست که اگر در ماجرای سوریه کوتاه بیاید، عرصه را به رقیب واگذار کرده و باید کل منطقه را ترک کند.
هدف روسیه، تنها دفاع و حمایت از بشار اسد نیست، بلکه بودن اسد، روسیه را برای رسیدن به اهداف خود در غرب آسیا یاری می کند.
روسیه از یک سو نگران از دست دادن موقعیت نظامی و سیاسی خود در سوریه و از اطراف منطقه به ویژه دریای مدیترانه است و از سوی دیگر بابت نفوذ تروریست ها در روسیه و کشورهای آسیای میانه و قفقاز واهمه دارد. پوتین باید اطمینان حاصل کند که اگر بشار اسد هم کنار برود، تروریست های تکفیری در این کشور حاکم نخواهند شد.
روسیه در سوریه یک پایگاه نظامی مهم در بندر طرطوس دارد. حضور نظامی روسیه در این بندر باعث شده است تا مسکو اشراف نظامی خوبی بر دریای مدیترانه و کشورهای حاشیه آن داشته باشد، روسیه نمی خواهد این پایگاه نظامی را از دست بدهد. اما ایا این دو شرط شدنی و دست یافتنی است؟!
البته اگر اینگونه برداشت کنیم که این دو شرط در صورت سرنگونی دولت اسد، برای مسکو دستیافتنی است، باید گفت روسیه اگر بر سر این دو موضوع در حال چانه زنی با آمریکا و دیگر کشورهای نقش آفرین است، سخت در اشتباه استراتژیک قرار گرفته است.
اگر یکی از اهداف آمریکا از ایجاد بحران در غرب آسیا، سرنگونی دولت قانونی سوریه، تزریق تروریست های تکفیری به دیگر کشورهای مسلمان از جمله عراق، فشار به ایران باشد، هدف دیگری که دنبال می کند، استقرار یک دولت با حاکمیت گروه های تکفیری در این کشور و در پی آن برچیدن پایگاه نظامی روسیه در طرطوس سوریه است. مسکو پس از سقوط سوریه و استقرار یک دولت افراطی در این کشور، خود باید پایگاه نظامی طرطوس را تخلیه کند.
روسیه نباید شک داشته باشد که اگر تکفیری ها در سوریه فائق آیند، منطقه آسیای میانه و قفقاز دیگر امن نخواهد بود. ناامنی ها به درون روسیه هم سرایت خواهد کرد و این چیزی نیست که پوتین خواهان آن باشد.
اکنون سوریه شاهد پیروزی ها و پیشرفت های نظامی ارتش و نیروهای مردمی این کشور است. هر چند نیروهای آمریکایی، انگلیسی و ترکیه ای هم در شمال سوریه و در منطقه کردنشین این کشور حضور دارند، اما حضور آنها بسیار اندک و در حد مستشاری و کمک به گروه های کرد سوریه است.
شاید باید این بخش را از دست رفت قلمداد کرد. بازپس گیری آن با وجود نیروهای آمریکایی، انگلیسی و ترکیه حتی در صورت بازپسگیری بخش های دیگر سوریه کاری سخت و بلکه ناشدنی است. نه سوریه خود را درگیر با نیروهای آمریکایی نخواهد کرد و نه روسیه و آمریکا رو در روی هم قرار خواهند گرفت.
آمریکا بخش کردنشین سوریه را عملاً جدا کرده و با حضور خود و حمایت از کردهای این بخش خودمختاری را برای آنها تضمین کرده است.
روسیه باید به این نتیجه برسد که سوریه با بشار است، نه بدون آن.
چرا آمریکایی ها اصرار بر رفتن بشار اسد داشته باشند، اما تحلیل و منطق روسیه بر ماندن اسد استوار نباشد؟
همانگونه که غرب منافع و اهداف خود را در رفتن اسد از قدرت می بیند، روسیه هم باید منافع و اهداف خود را در ماندن بشار اسد در ریاست جمهوری سوریه ببیند.
این یک لج بازی سیاسی نیست، بلکه بحرانی است که می تواند سرنوشت منطقه و جهان را تعیین کند و تغییر دهد، فقط کشورهای تأثیر مثبت می توانند داشته باشند، نقش خود را بدانند و در اجرای آن کوتاهی نکنند می تواند روند بحران را تغییر دهد.
جمهوری اسلامی ایران، اکنون نقش تاریخی و تأثیر گذار خود را در بحران های منطقه از سوریه تا عراق، یمن، بحرین و لبنان دارد و به وظیفه خود در قبال آنها عمل می کند.
روسیه اگر می خواهد در آینده دنیا نقش مثبت داشته باشد، باید وظیفه تاریخی خود را هم اجرا کند. در غیر این صورت خود نیز دچار وضعیتی همچون سوریه خواهد شد.
نظرات بینندگان
شاید بستگی به تغییر نظر امریکا در مورد اوکراین داشته باشد
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *