بازخوانی جنایت های ایالات متحده در مورد ایران، در "هفته حقوق بشر آمریکایی"
سال 1360 در آغازين سالهای پيروزی شكوهمند انقلاب اسلامی، سردمداران دولتهای استكباری كه منافع خويش را در ايران از دست رفته می ديدند با تجهيز و تقويت گروهكهاى منحرف كه در جريان پيروزى انقلاب از موقعيت سوء استفاده كرده و به جمع آورى و غارت سلاح و مهمات پرداخته بودند ، درصدد نابودی نظام مقدس و نوپای جمهوری اسلامی برآمدند .
سلب آسايش و امنيت از مردم انقلابى و ايجاد رعب و وحشت و بمب گذارى در گوشه و كنار كشور و ترورهای کور، از مردم عادى تا روحانيون مبارز و انقلابى كه رهبرى انقلاب را بر عهده داشتند نمونه ای از اقدامات گروهك های خودفروخته و منحرف در آن سالها بود. يكى از اين گروهكها كه در ترور شخصيتهاى نظام قدم پيش گذارد، گروهك ضاله "فرقان" بود.
فرقان اردیبهشت سال ۱۳۵۸ تأسیس شد و هدف اصلی از تشکیل آن انجام عملیاتهایی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران بود. رهبر این گروه فردی به نام "اکبر گودرزی" بود.
وی طلبۀ جوانی بود که برخی سرخوردگیهای تاریخی داشت و به واسطه این سرخوردگیها بود که بعدها هدایت چنان اقدامات تروریستی را عهدهدار شد. گودرزی در سال ۵۵ حدود بیست سال بیشتر نداشت و با این حال به تفسیر قرآن میپرداخت و خودش را در مقام مفسر قرآن معرفی میکرد و با تأویل به رأی، تفسیری منحصر به فرد از قرآن ارائه میکرد؛ او آیاتی از قرآن را انتخاب میکرد که به کار مبارزه بیاید! این تفسیر بعدها به «تفسیر تفنگی»معروف شد، چون گودرزی و هم فکرانش، از هر آیهای یک تفنگ بیرون می کشیدند و به زعم خودشان، جنبههای "جهادی" قرآن را مورد توجه قرار میدادند.
استعمار انگلیس که بیش از هشتصد سال در منطقه نفوذ کرده بود، پیروزی انقلاب ایران پایههای آن را متزلزل ساخت؛ لذا آنان تحلیل کردند که این انقلاب یک انقلاب فرهنگی است که در همه ابعاد تجلی پیدا کردهاست و علیه آنان است؛ لذا بر آن شدند برای مبارزه با این انقلاب ریشههای اصلی آن را - علمای مبارز- را از بین ببرند.
بنابراین گروهک فرقان قصد داشت نفوذ خود را از طرق نرم پیش ببرد و برخلاف مجاهدین خلق که گرایشات علنی مذهبی نداشتند، سرکردگان فرقان جزوات اسلامی و قرآنی پخش میکردند و لذا عوام را به خود جذب نمودند. نماز جماعت داشتند، درباره قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه،...صحبت میکردند و تشخیص فساد و نفاقشان به مراتب دشوارتر بود.
شخص گودرزی، تروریست دستنشاندهای که پای خود را به ساحت مقدس روحانیت دراز کرده بود و پس از سه بار طرد شدن از حوزه علمیه، اتفاقاً تمام هدفش هم این بود که از دل همین جبهه بیرون بیاید و به همین جبهه ضربه بزند.
رفته رفته عمق این جریان برای اطرافیان افشا شد و معلم شهید استاد مطهری آنان را "ماتریالیستهای منافق" خواند.
اولین کسی هم که توسط گروه فرقان شهید شد، بعد از سپهبد محمدولی قرنی، شهید مرتضی مطهری بود.
این گروه از انجام نخستین عملیات مسلحانه خود در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ تا زمان دستگیری اکبر گودرزی و نابودی گروه، نزدیک به ۲۰ ترور سیاسی انجام داد.
محمد مفتح و اکبر هاشمی رفسنجانی (ناموفق) از مشهورترین کسانی هستند که این گروه ترور کرد. هر دوی این افراد، کسانی بودند که با گروههای چپ مارکسیستی مخالف بودند. آیتالله مطهری سالها در دانشگاه و منابر با تألیف رسالات تحقیقی به رد مکتب مارکسیسم پرداخته بود و سرلشگر قرنی از سوی گروههای چپ به ویژه چریکهای فدایی خلق به همکاری با رژیم پهلوی در وقایع سال 1332 متهم شده بود.
ترورهای ناموفق عبدالکریم موسوی اردبیلی و حضرت آیت الله خامنهای هم به این گروه منسوب هستند.
مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى كه در سال 1360 نماينده امام (ره) در شوراى عالى و دفاع و امام جمعه تهران بودند، با روشنگری هاى متفكرانه و هوشمندانه خويش مردم را نسبت به ماهيت پليد اين گروهكها آشنا و به افشای ماهيت ضد دينی و ضد مردمی آنها را در سخنرانی هاى خود می پرداخت. همين امر موجب گرديد كه گروهك فرقان از ميان بردن معظم له را در رأس اهداف خود قرار داد.
خدای متعال روز ششم تیرماه جان ایشان را از سوءقصد دشمنان روحانیت انقلابی، آن هم در دوران نوپایی انقلابِ به ثمر نشستۀ ایران حفظ نمود اما نام و ننگ "فرقان" را بیش از پیش بر سر زبانها انداخت.
اسنادی که پس از اشغال لانۀ جاسوسی از سفارت آمریکا در تهران پیدا شد، مشت این گروهک ملعون را برای ملت ایران باز کرد. طبق این اسناد، گروه فرقان به طور مستقیم توسط منافقین تغذیه میشد و چون در آن زمان سازمان منافقین در شرایطی نبود که وارد فاز نظامی شود لذا فرقانیها بازوی نظامی منافقین بودند تا موانع را از سر راه این سازمان تروریستی بردارند.
اسنادی که در سفارت به دست آمد، نشان می داد سفارت آمریکا از طریق اشخاص ثالث، ارتباط مهدی آیتی –از اعضای فرقان- با محمد ملکی تماس گرفته بود.
حجت الاسلام سید هادی خسروشاهی طی مصاحبهای در مورد ارتباط فرقان با عناصری از نهضت آزادی، اظهار می دارد:
به گفته خود گودرزی، وی برای فعالیت های بیشتر با هماهنگی دو نفر به نامهای دکتر عابد و دکتر ملکی [وابسته به نهضت آزادی] تصمیم میگیرد رهسپار اروپا شود و به همین منظور بدون هیچ مشکلی راهی پاکستان میشود. قرار میشود که از آنجا به لبنان برود ولی آنها به وعده خود وفا نمیکنند و او را حتی به بیروت هم نمیبرند؛ لذا پس از اقامت دو ماهه در پاکستان به ایران برمی گردد و از نو به کار تشکیل جلسات مذهبی و نشر کتاب و صدور اعلامیه میپردازد که با هیچ مشکلی از سوی ساواک رو به رو نمی شود!
جواد منصوری که در آن ایام مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران را به عهده داشت، در مصاحبه ای معتقد است:
در ترور شهید مطهری، سازمان سیا یا موساد اسرائیل به گروه فرقان خط داده است. در آن زمان سیا و موساد در تجزیه و تحلیلهای خود به این نتیجه رسیده بودند که پس از امام، به احتمال قریب به یقین آقای مطهری جانشین ایشان خواهد بود؛ پس بهتر است که ایشان را از میان برداریم. به نظر من گروه فرقان به وجود آمد تا دشمن از این گروه استفاده کند و سران انقلاب را بزند.
رابط سفارت آمریکا با فرقان، شخصی به نام "ویکتور تامست" بوده که به هنگام اشغال سفارت و گروگان گیری، به وزارت خارجه ایران پناهنده شد و به رغم درخواست رسمی و کتبی دادستانی انقلاب اسلامی از وزارت امور خارجه برای بازجویی از وی در رابطه با ماجرای فرقان، سرپرست وقت وزارت خارجه ایران یعنی صادق قطب زاده، از تحویل او به دادستانی خودداری نمود و او که عضو اصلی و فعال شبکه جاسوسی سیا در ایران و حلقه وصل سیا با فرقان بود، به کمک سفارت کانادا در ایران به واشنگتن گریخت.
در جریان جمع آوری اطلاعات از گروهک فرقان، آنچه نهادهای امنیتی کشور را به خود مشکوک و در ابتدا دقیقتر وارد حوزه بررسی و تحقیق کرد، ارتباط بین محمد ملکی با سفارت آمریکا بود. مهدی آیتی که پس از افشا شدن رابطه فرقان و سفارت آمریکا در بازداشت به سر میبرد، در زندان خود را حلقآویز و خودکشی کرد.
*** سخن پایانی
با توجه به آنچه که درباره گروهک فرقان گذشت، درمییابیم رخنۀ آمریکایی از مبانی فکری شروع میشود و در نهایت به رویکرد نظامی و حذف فیزیکی نیز روی میآورد.
بسترسازی توسط انحرافات عقیدتی به دست نیروهای منحط التقاطی، راهبرد شومی است که همین امروز هم جامۀ امثال "فرقان" را از تن بیرون آورده و در نام و لباس ایدئولوژی امثال "داعش" به جان اسلام ناب و انقلاب عدالتخواهان و حقپرستان جهان (که انقلاب اسلامی ایران در سال 57 یکی از شاخههای آن بود) افتاده است.
همان طور که داعش امروز مستقیماً بر روی انزجار و وحشت از اسلام تمرکز کرده است؛ فرقانِ دهه 50 نیز روحانیت و حوزه را هدف می گیرد تا در برخی افراد نوعی تردید نسبت به حوزه، اصالت حوزه، اصالت روحانیت و کارکرد روحانیت، حتی نوعی انزجارنسبت به آن به وجود بیاورد.
آرمان آمریکا طی سالهای پس از پیروزی انقلاب تا همین امروز تغییر چندانی نکرده است: اسلام منهای روحانیت وسپس تأسیس نوعی از حکومت غیردینیِ باب میل آمریکا که در اتفاقات سالهای بعد در کشور مثلا سال 63، سال 64، سال 78، سال 88 چشمههایی از آن را شاهد بودیم.
هرچند ترور آیت الله خامنهای با همکاری فرقان با پدرخواندهشان گروهک منافقین صورت گرفت، فرقان را میتوان آغازگر تروریسم در تاریخ جمهوری اسلامی خواند که موفقیتش در از میان برداشتن چهرههای مؤثر انقلاب، موجبات روی آوردن دیگر گروههای مخالف جمهوری اسلامی به ترور را فراهم آورد؛ گروههایی که یک ستون ثابتشان همیشه شیطان بزرگ بوده است.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.