گفت و گو با یک قاتل: مقتول نامردی کرده بود
من فقط از ناموسم دفاع کردم، همین....
خبرگزاری میزان -
به گزارش خبرنگار گروه جامعه ،خونسرد و آرام صحنه قتل را بازسازی میکند و هیچ نشانهای از پشیمانی در چهرهاش دیده نمیشود. میگوید مرگ حق مقتول بوده است. خواهرش تمام زندگی اش بوده و مقتول تمام زندگیاش را تباه کرده است. در حاشیه بازسازی صحنه قتل فرصتی پیش میآید تا با اصغر صحبت کنیم.
چند سال داری و تحصیلاتت چقدر است؟
26 سال دارم، مجردم و تا پنجم ابتدایی بیشتر نخواندهام.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟
از همان زمان کار کردم تا کمک خرج خانوادهام باشم. خانواده برایم خیلی مهم است و برای راحتی آنها همه کار کردم؛ حتی دور درس و ازدواج خط قرمز کشیدم.
چرا مرتکب قتل شدی؟
مقتول نامردی کرد.خواهرم را اذیت کرده بود.اول به او قول ازدواج داده بود و بعد از اذیت و آزار او گم و گور شد.
چگونه متوجه شدی خواهرت مورد اذیت و آزار قرار گرفته است؟
یک روز به خانه آمدم و دیدم خواهرم ناراحت است و خیلی گریه میکند، وقتی دلیل گریهاش را پرسیدم اول به من نمیگفت و ولی بعد گفت با پسری دوست شدم و به من قول ازدواج داده بود، یک روز به بهانه صحبت کردن و گردش من را به خارج از شهر برد و اذیتم کرد، از آن روز تلفن همراهش را خاموش کرده است.وقتی این موضوع را از خواهرم شنیدم، خیلی ناراحت و عصبانی شدم و تصمیم گرفتم از آن پسر انتقام بگیرم.
چگونه مقتول را به قتل رساندی؟
نامزدم را در جریان موضوع گذاشتم و از او کمک خواستم، قرار بود نامزدم با مقتول تماس بگیرد و با او دوست شود، اوایل مقتول شک کرده بود و جواب تماسها را نمیداد ولی بعد از مدتی نامزدم توانست با او طرح دوستی بریزد. یک روز نامزدم به بهانه گردش مقتول را به شهرکهای حاشیه شهر کشاند و من هم با اسلحهای که از قبل گرفته بودم به محل قرارشان رفتم و پسر جوان را با یک گلوله کشتم.
نامزدت میدانست قصد قتل داری؟
نه او از هیچ چیز خبر نداشت، فکر میکرد فقط میخواهم انتقام بگیرم و مقتول را کمی اذیت کنم.
چرا قبول کرد با تو همکاری کند؟
چون نامزدم بود و مرا دوست داشت به من اعتماد داشت و قرار بود با هم زندگی کنیم. نمیخواست ناراحتی من را ببیند و میخواست همیشه همراهم باشد.
بعد از آن با جنازه چه کردی؟
برای آن که کسی متوجه کشته شدن او نشود، جسدش را با ماشین به بیرون شهرک بردم و در گودال انداختم و سوزاندم.
از خواهرت بگو. او در چه وضعی است؟
دو روز بعد از آن جریان سعی کرد با خوردن قرص خودکشی کند ولی خوشبختانه نجات پیدا کرد.
ازکارت پشیمان هستی؟
خیر، مقتول نامردی کرد و حقش بود بمیرد، برای حفظ آبروی خانوادهام حاضرم هر مجازاتی حتی قصاص را تحمل کنم.
بعد از قتل خانوادهات را دیدهای؟
یکبار در آگاهی خانوادهام و نامزدم را دیدم، خیلی ناراحت و نگران بودند. قرار بود به عروسیام بیایند و زندگی مشترکم را جشن بگیرند ولی در عوض برای دیدنم به آگاهی آمده بودند.
***
از کشتن مقتول احساس ناراحتی نمیکند و همچنان میگوید که آبروی خود را حفظ کرده است، دستبند به دست سوار ماشین میشود و به سوی آیندهای مبهم و تاریک میرود؛ آیندهای که قرار بود با کسی که دوست دارد به شادی و خوشی بسازد ولی حالا در زندان به تنهایی رقم میخورد.
چند سال داری و تحصیلاتت چقدر است؟
26 سال دارم، مجردم و تا پنجم ابتدایی بیشتر نخواندهام.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟
از همان زمان کار کردم تا کمک خرج خانوادهام باشم. خانواده برایم خیلی مهم است و برای راحتی آنها همه کار کردم؛ حتی دور درس و ازدواج خط قرمز کشیدم.
چرا مرتکب قتل شدی؟
مقتول نامردی کرد.خواهرم را اذیت کرده بود.اول به او قول ازدواج داده بود و بعد از اذیت و آزار او گم و گور شد.
چگونه متوجه شدی خواهرت مورد اذیت و آزار قرار گرفته است؟
یک روز به خانه آمدم و دیدم خواهرم ناراحت است و خیلی گریه میکند، وقتی دلیل گریهاش را پرسیدم اول به من نمیگفت و ولی بعد گفت با پسری دوست شدم و به من قول ازدواج داده بود، یک روز به بهانه صحبت کردن و گردش من را به خارج از شهر برد و اذیتم کرد، از آن روز تلفن همراهش را خاموش کرده است.وقتی این موضوع را از خواهرم شنیدم، خیلی ناراحت و عصبانی شدم و تصمیم گرفتم از آن پسر انتقام بگیرم.
چگونه مقتول را به قتل رساندی؟
نامزدم را در جریان موضوع گذاشتم و از او کمک خواستم، قرار بود نامزدم با مقتول تماس بگیرد و با او دوست شود، اوایل مقتول شک کرده بود و جواب تماسها را نمیداد ولی بعد از مدتی نامزدم توانست با او طرح دوستی بریزد. یک روز نامزدم به بهانه گردش مقتول را به شهرکهای حاشیه شهر کشاند و من هم با اسلحهای که از قبل گرفته بودم به محل قرارشان رفتم و پسر جوان را با یک گلوله کشتم.
نامزدت میدانست قصد قتل داری؟
نه او از هیچ چیز خبر نداشت، فکر میکرد فقط میخواهم انتقام بگیرم و مقتول را کمی اذیت کنم.
چرا قبول کرد با تو همکاری کند؟
چون نامزدم بود و مرا دوست داشت به من اعتماد داشت و قرار بود با هم زندگی کنیم. نمیخواست ناراحتی من را ببیند و میخواست همیشه همراهم باشد.
بعد از آن با جنازه چه کردی؟
برای آن که کسی متوجه کشته شدن او نشود، جسدش را با ماشین به بیرون شهرک بردم و در گودال انداختم و سوزاندم.
از خواهرت بگو. او در چه وضعی است؟
دو روز بعد از آن جریان سعی کرد با خوردن قرص خودکشی کند ولی خوشبختانه نجات پیدا کرد.
ازکارت پشیمان هستی؟
خیر، مقتول نامردی کرد و حقش بود بمیرد، برای حفظ آبروی خانوادهام حاضرم هر مجازاتی حتی قصاص را تحمل کنم.
بعد از قتل خانوادهات را دیدهای؟
یکبار در آگاهی خانوادهام و نامزدم را دیدم، خیلی ناراحت و نگران بودند. قرار بود به عروسیام بیایند و زندگی مشترکم را جشن بگیرند ولی در عوض برای دیدنم به آگاهی آمده بودند.
***
از کشتن مقتول احساس ناراحتی نمیکند و همچنان میگوید که آبروی خود را حفظ کرده است، دستبند به دست سوار ماشین میشود و به سوی آیندهای مبهم و تاریک میرود؛ آیندهای که قرار بود با کسی که دوست دارد به شادی و خوشی بسازد ولی حالا در زندان به تنهایی رقم میخورد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *