ولنگاری فرهنگی و مسئولین بی اهتمام
«ولنگاری» را در لغت نامه دهخدا اینگونه معنی کرده اند؛«حالت و عمل ولنگار. لاابالیگری . سهل انگاری . بی قیدی»
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه سیاسی ، واژه ولنگاری واژه نامأنوسی نیست، بارها به گوشمان خورده است و آشناست، شاید خودمان هم این کلمه را برخی مواقع به کار برده باشیم.
مثلاً یک نفر که بیکار و بی عار است، به او بگوییم یا گفته باشیم ولنگاری! یکی از مصداق هایش همین است.
اما این ولنگاری ابعاد دیگری هم دارد، می تواند در همه حوزه ها مانند ولنگاری اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و دیگر زمینه ها به کار رود اما موضوع نوشتار ما ولنگار فرهنگی است.
موضوع فرهنگ و دغدغه داشتن برای آن سال هاست که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی با توجه ویژه روبرو بوده است.
شاید نتوان یافت که ایشان در دیدارهایی که داشته و دارند، به موضوع مهم فرهنگ اشاره نکرده باشند. حتماً این موضوع در میان سخنان ایشان بیان خواهد شد.
بهانه این نوشتار هم سخنان رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان دوره دهم مجلس شورای اسلامی است. آنجا که می فرمایند؛
«مسئلهی بعدی مسئلهی فرهنگ است. البتّه فرهنگ، در بلندمدّت، از اقتصاد خیلی مهمتر است؛ اقتصاد مسئلهی فوری و اولویّت کنونی ما است، [امّا] مسئلهی فرهنگ یک مسئلهی مستمرّی است و بسیار مهم است؛ حتّی در قضیّهی اقتصاد هم مهم است. برادران عزیز، خواهران عزیز! در مسئلهی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاههای فرهنگی -اعم از دستگاههای دولتی و غیر دولتی- یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی میکنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی میکنیم. اهمّیّت کالای فرهنگی از کالای مصرفی جسمانی کمتر نیست، بیشتر است. فرض کنید مرتّب تکرار بکنند که مثلاً فلانجور پفک مضر است، نخورید؛ حالا مگر ضررش چقدر است، چهجور ضرری است، چه میزان ضرر دارد، برای چند درصد از مردم ضرر دارد؟ این را دائماً میگویند، امّا ضرر فلانجور فیلم یا فلانجور کتاب یا فلانجور بازی رایانهای یا امثال اینها را کسی جرئت نمیکند بگوید که نبادا متّهم بشوند به اینکه جلوی آزادی اطّلاعات و جریان آزاد اطّلاعات را گرفتهاند.»
صراحت و خطاب ایشان دستگاه های فرهنگی دولتی و غیر دولتی است.
مسئولین مسئول شده اند تا امورات و وظایف محوله را در چارچوب قانون، اهداف انقلاب و مبانی اسلام اجرا کنند. مسئولیت او بر اساس تعهد و تخصص است که اگر یکی از آنها نباشد، کمیت مدیریت و مسئولیت لنگ خواهد زد و آن مسئولی که به مدیریت منصوب شده اگر دید که نمی تواند حوزه مدیریتش را اداره کند، بهترین کار استعفاء است.
صراحت گفتار رهبر معظم انقلاب اسلامی در این چند سال گذشته درباره اوضاع فرهنگی کشور بیشتر شده است. چرایی آن هم روشن و اظهر من الشمس است، فضای فرهنگی کشور آنقدر باز و ولنگار شده است که اگر همینگونه پیش برود، از فرهنگ غربی هم پیشی خواهیم گرفت!
یک ماجرایی را برایتان تعریف کنم، فیلمی مجاز که در پرده سینماهای کشور پخش شده بود، از شبکه سینمای خانگی خریداری کردم به قیمت 4 هزار تومان، اکنون هم آرشیوی از فیلم های ایرانی پخش شده با صدها لوح فشرده در خانه وجود دارد که نمی دانیم آنها را کجا جا بدهیم. بگذریم،
نام فیلم سینمایی را نمی برم، اما پخش فیلم که آغاز شد، چندی نگذشته بود که کلمات، واژه ها و سخنان گهر بار هنرپیشه ها هم آغاز شد، آنقدر به یگدیگر لطف و مهربانی نشان دادند که فرزندان ام خود را از دیدن فیلم پربار محروم کردند و به اتاقشان رفتند، هنوز چند دقیقه ای از پخش فیلم نگذشته بود که دستگاه کنترل را برداشتم و لوح فشرده را «اجکت» یا به زبان فارسی خودمان بیرون آوردم تا من هم از دیدن آن محروم شوم!
پس از آن هم با خود گفتم که این همه فیلم در ایران ساخته می شود، اگر نصف آنها همینگونه باشد، رفتن به سینما وقت تلف کردن و پول بی خودی خرج کردن است. نه محتوایی، نه فیلمنامه قوی، نه ساختار درخور توجهی، تنها با یکسری کلمات و جملات رکیک روبرو هستی که نمی دانی در قبال آن چه واکنشی داشته باشی!
البته، این ولنگاری فرهنگی فقط در سینما نیست بلکه در زمینه کتاب، تئاتر و دیگر حوزه های فرهنگی هم دیده می شود اما چون فیلم بیشترین نمود و تأثیر را دارد، با توجه بیشتری هم روبرو است.
چرا رهبر انقلاب علیرغم این که بسیار کتاب می خوانند و اهل مطالعه هستند و همگان را هم توصیه می کنند به کتاب خواندن، به بازدید از نمایشگاه کتاب نرفتند؟! آیا دلیلش را می توان همین ولنگاری فرهنگی و دلخوری از آن دانست؟
گلایه های فرهنگی ایشان در این چند سال گذشته افزایش یافته است که البته دغدغه فرهنگی رهبر انقلاب از جنس هشدار و خطر است چرا که این ولنگاری فرهنگی را می توان نوعی پذیرش تهاجم فرهنگی دانست.
ایشان مثالی را درباره خوراکی ها و غذا بیان کردند فرمودند؛« فرض کنید مرتّب تکرار بکنند که مثلاً فلانجور پفک مضر است، نخورید؛ حالا مگر ضررش چقدر است، چهجور ضرری است، چه میزان ضرر دارد، برای چند درصد از مردم ضرر دارد؟ این را دائماً میگویند، امّا ضرر فلانجور فیلم یا فلانجور کتاب یا فلانجور بازی رایانهای یا امثال اینها را کسی جرئت نمیکند بگوید که نبادا متّهم بشوند به اینکه جلوی آزادی اطّلاعات و جریان آزاد اطّلاعات را گرفتهاند.»
آیا هنگامی که یک غذای فاسد و آلوده توزیع می شود، دستگاه متولی ورود پیدا نمی کند و منشاء آن را از بین نمی برد؟ نمونه هایی از کنترل و نظارت وزارت بهداشت بر مراکز تولید کننده و عرضه کننده مواد عذایی وجود دارد که بارها منجر به بسته شدند آن واحد شده چرا که برای مردم مضر است.
پیشگیری بهتر از درمان است، هزینه هایش هم کمتر است، در حوزه بهداشت و درمان هم اینگونه توصیه می کنند که می توان از بروز بسیاری از بیماری ها با اتخاد یک سبک زندگی مناسب پیشگیری کرد و از گزند بیماری در امان بود.
در حوزه فرهنگ هم می توان از این فرمول بهره برد اما متأسفانه این سیاست ولنگاری فرهنگی باعث شده است که محصولات مسموم فرهنگی هم با دیگر تولیدات درهم وارد بازار فرهنگ کشور شود و درون ذهن فرهنگی مردم هم جا بگیرد.
در همین چند روز گذشته، فیلمی در اکران سینماهای کشور بود که حتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نسبت به آن معترض بود، هر چند به گفته آقای جنتی، فیلم را ندیده و از داستان فیلم مطلع بوده است، اگر فیلم را می دید قطعاً واکنش تندتری را از خود بروز می داد اما این فیلم اشاره شده، در زمان وزارت او ساخته و اکران شده است، چگونه می شود چنین فیلمی از شورایی که مسئول تأیید یا رد فیلمنامه ها است عبور کرده باشد؟ مگر آن که اعضای آن شورا از عوامل نفوذی بوده اند یا در معرض تهاجم فرهنگی قرار گرفته اند یا این که ولنگاری فرهنگی را سرلوحه کار خود قرار داده اند. در هر صورت خروجی چنین تصمیماتی به هر دلیلی که باشد، تأثیر منفی بر فرهنگ ایرانی اسلامی خواهد گذاشت و اگر انحرافاتی را هم به بار بیاورد که می آورد، مسئولیت آن با کیست؟
حضرت آیت الله خامنه ای در همان دیدار نمایندگان مجلس دهم با ایشان اینگونه ادامه می دهند؛«اگرچنانچه میبینید فلان تئاتر، فلان فیلم، فلان کتاب، فلان نشریّه با مبانی انقلاب و مبانی اسلام مخالف است، جلویش را بگیرید و با آن برخورد بکنید. حالا چگونه برخورد بکنید، آن یک بحث دیگر است، آن مربوط به دستگاهها است و نگاه کنید ببینید مقرّراتتان چه میگوید؛ لکن رودربایستی نکنید و این را صریح بگویید. پس بنابراین خوراک فرهنگی سالم و جلوگیری از خوراک فرهنگی ناسالم و مضر، اساس کار است. رهاسازی فرهنگ اصلاً جایز نیست. مدیریّت فرهنگ یک کار بسیار لازم است و مدیریّت هم باید بر مبنای شعارهای انقلاب و مبانی انقلاب باشد؛ یعنی مراقبت بشود آنچه اصل است، این است که مبانی انقلاب و مبانی استقلال کشور امام و مانند اینها باید محفوظ باشد.»
مثلا در حوزه فیلم و سینما جشنواره ای برگزار می شود با عنوان جشنواره فیلم فجر، که البته در آن چیزی یا اثری از انقلاب دیده نمی شود. و البته به افرادی میدان داده می شود که در همین سبک و سیاق حرکت می کنند. صدا و سیما هم از این بلا دور نیست اما هنوز به مانند دیگر دستگاه های فرهنگی کشور مانند وزارت ارشاد، دچار آن نشده ولی نمونه هایی از این دست دیده می شود.
امام خمینی (ره)، صدا و سيما را دستگاهى دانستند كه با صحت آن مردم صحيح مى شوند و با فساد آن فاسد و نیز آن را دانشگاه عمومی دانستند.
همچنان در حوزه فیلم و فیلمنامه هایی که ساخته می شود، مشکل اساسی وجود دارد، در میان چندین فیلم با ارزش در کشور، فیلمی به اسکار می رود که شاکله آن تخریب و ویران کردن اعتقادات مذهبی است و از همان کارگردان فیلم دیگری به کن می رود که به فروش حیثیت فرهنگی ایران اسلامی همت گماشته است. این فیلم از جشنواره کن جایزه می گیرد، با استقبال مسئولین فرهنگی کشور به ویژه معاونت سینمایی وزارت ارشاد آقای ایوبی روبرو می شود.
به پیام او توجه کنید؛
«شما و همراهان گرامیتان گشودید دفتری از مثنوی معنوی را و خواندید غزلی زیبا از حافظ و سعدی را در بزرگترین رویداد هنری جهان. در جشنواره جهانی فیلم کن. و چه زیبا روایت کردید، بخشش را. و چه تابلوهای زیبایی آفریدید از نگاه عارفانه و راه و رسم یک تمدن کهن به زندگی. لحظه های شورانگیز ورودتان به میان جمعیت مشتاقِ به هیجان آمده از نام ایران، صحنه های زیبایی است که برای همیشه می ماند. دریافت جایزه ارزشمند فیلمنامه در جشنواره جهانی کن غرورآفرین است. این درخشش و پیروزی مبارک باد.
رایزنی برای اکران فیلم فروشنده آغاز شده و قرار است که در سینماهای کشور پخش شود، آنگاه که مردم و صاحبنظران فیلم را دیدند، متوجه خواهند شد که چه دفتری از مثنوی معنوی و چه عزل زیبایی از حافظ و سعدی در بزرگترین رویداد هنری جهان خوانده شد!
جالب است که متولیان فرهنگی کشور چه در حوزه دولتی و چه غیر دولتی که به نوعی زیر نظارت دستگاه های فرهنگی دولتی هستند، البته مسئولین دولتی را بیشتر شامل می شود، خود به دیدن فیلم هایی که مسئله دار است نمی روند.
می دانید چنین رفتاری به مانند رفتار کیست؟! یادتان هست که وزیر بهداشت و درمان چندی پیش درباره محصولات گوشتی از جمله سوسیس و کالباس چه گفته بود؟ گفته بود که من لب به سوسیس و کالباس نمی زنم و خانواده را هم از خوردن آنها منع کرده ام؟! اما این سوسیس و کالباس نامناسب و غیر استناندارد و مضر و تهدید سلامت همچنان تولید می شود و مردم هم آن را می خورند! بیماری اش می ماند برای مردم.
این روش به بیماری جامعه می انجامد، همانگونه که در حوزه فرهنگ هم همینگونه است و مردم را به بیماری فرهنگی دچار می کند. آیا این روش هم درست است؟!
رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در اولین روز سال 1393 در جوار حرم امام رضا (ع) بار دیگر بر اهمیت مسئله فرهنگ و لزوم توجه مسئولان به این امر تاکید کردند و حتی فرهنگ را از اقتصاد نیز مهمتر دانستند و در باب دلیل این اهمیت نیز فرمودند؛
«چرا که فرهنگ به معنای هوایی است که ما تنفس می کنیم. اگر این هوا تمیز باشد آثاری دارد و اگر کثیف باشد آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مانند هواست. اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقق یابد باید فرهنگ تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد.»
رهبر انقلاب در ادامه بیانات خود مسئله فرهنگ را از این جهت مهم دانستند که امروزه بیشترین سرمایه گذاری دشمنان بر روی «فرهنگ» است زیرا فرهنگ از تأثیر بسزایی در میان افراد جامعه برخوردار است و از همین رو ایشان در این زمینه می فرمایند؛
«اگر جهت گیری ها درست نباشد به همان بلایی دچار خواهیم شد که برخی کشورها خانواده را برانداختند و شهوات را برپا داشتند. تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همه جاست. به خاطر همین تأثیر زیادی که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرک دشمنان در زمینه فرهنگ عبارت است از ایمان و باورهای مردم. مسئولان فرهنگی باید مراقب رخنه فرهنگی باشند. رخنه های فرهنگی بسیار خطرناک است و باید حساس باشند.»
نکته مهمی که ایشان در سخنانشان مطرح کردند این است که فرمودند نباید همه آسیب های فرهنگی را متوجه بیگانگان سازیم بلکه بخشی از این آسیب های فرهنگی ناشی از کم کاری ها است که در داخل صورت می گیرد.
رهبر انقلاب درهمین زمینه گفتند؛ «نمیخواهیم بگوییم همه آسیب های فرهنگی کار بیگانگان است. خودمان هم مقصریم. مسئولان فرهنگی و غیرفرهنگی و کم کاری ها وغلطکاری ها همه تاثیر داشته اند.»
این همان اهتمام نداشتن مسئولین است که ایشان پس از به کار بردن ولنگاری فرهنگی بی اهتمامی را به کار بردند.
اما این ولنگاری فرهنگی راه نجاتی هم دارد. روش آن را هم رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان دوره دهم مجلس شورای اسلامی بیان کردند اما دست اندرکاران حوزه فرهنگی کشور و آنهایی که دستی بر آتش دارند هم برای رهایی از ولنگاری فرهنگی پیشنهادهایی دارند.
پرویز شیخ طادی کارگردان سینمای کشورمان به نقش جشنوارههایی چون فیلم مقاومت در ارائه چارچوبهای فکری مناسب به فیلمسازان اشاره کرد و ادامه داد: چنین جشنوارههایی با توجه به مفهوم عمیق مقاومت، میتوانند حلقه موثر و کارآمدی بین سینماگران و انتظارات حاکمیت نظام و رهبری باشند.
این کارگردان سینما یکی از راههای نجات از ولنگاری فرهنگی مدنظر مقام معظم رهبری را تعاملات بیشتر دستگاه های دولتی در حمایت تولیدات سینمایی با موضوعات استراتژیک نظام از جمله مقاومت دانست.
شیخطادی خاطرنشان کرد: واژه مقاومت، بیشتر مفهومی محدود به خود گرفته و در معنای امروزی خود شاید تنها پایداری در مقابل جور و ستم قلمداد میشود، حال اینکه مقاومت رابطه مستقیمی با انسان و عملکرد او دارد و تاثیر مطلوب مقاومت هنگامی در دل جامعه نمود پیدا میکند که به صورت جزئی تر و اختصاصیتر مورد مطالعه قرار گیرد؛ مانند مقاومت در برابر نفسانیت انسان و هر گونه رفتار و یا اقدام غیرخدایی و شیطانی.
وی توضیح داد: دستگاهها و سازمانهای دولتی با بودجههای فرهنگی که در اختیار دارند میتوانند در بخش سینما علاوه بر حمایت گستردهتر از آثار استراتژیک به ویژه با موضوع مقاومت، متولی پخش جهانی فیلمهایی با این رویکرد شوند و فضای مطمئنی را برای فعالان این نوع سینما در داخل کشور فراهم نمایند.
وی در رابطه با رویکرد جامعه بینالملل به برگزاری چنین فستیوالهایی در سطح جهان افزود: مسلم است که سیاستهای جشنوارههای خارجی هیچگاه منطبق با سیاستها و اهداف جشنوارههایی مانند جشنواره فیلم مقاومت نخواهد بود و آنها همواره سعی خواهند داشت، تولیدات و خروجیهای جشنوارههای ما را محدود کرده و دور از عرصه بینالملل نگه دارند ولیکن میتوان با برنامهریزی و تعاملات دستگاههای فرهنگی، راه بهینهای برای حل این مشکل در اکرانهای جهانی پیدا کرد.
اما با توجه با گلایه و هشدار جدی رهبر انقلاب که دغدغه قاطبه مردم ایران اسلامی است، متولیان فرهنگی کشور باید رویکرد خود را نسبت به عملکرد در زمینه فرهنگ تغییر بدهند یا اگر توانایی تغییر ندارند صندلی خود را به فردی بسپارند که درد فرهنگ اسلامی ایرانی داشته باشد.
انتهای پیام/
مثلاً یک نفر که بیکار و بی عار است، به او بگوییم یا گفته باشیم ولنگاری! یکی از مصداق هایش همین است.
اما این ولنگاری ابعاد دیگری هم دارد، می تواند در همه حوزه ها مانند ولنگاری اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و دیگر زمینه ها به کار رود اما موضوع نوشتار ما ولنگار فرهنگی است.
موضوع فرهنگ و دغدغه داشتن برای آن سال هاست که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی با توجه ویژه روبرو بوده است.
شاید نتوان یافت که ایشان در دیدارهایی که داشته و دارند، به موضوع مهم فرهنگ اشاره نکرده باشند. حتماً این موضوع در میان سخنان ایشان بیان خواهد شد.
بهانه این نوشتار هم سخنان رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان دوره دهم مجلس شورای اسلامی است. آنجا که می فرمایند؛
«مسئلهی بعدی مسئلهی فرهنگ است. البتّه فرهنگ، در بلندمدّت، از اقتصاد خیلی مهمتر است؛ اقتصاد مسئلهی فوری و اولویّت کنونی ما است، [امّا] مسئلهی فرهنگ یک مسئلهی مستمرّی است و بسیار مهم است؛ حتّی در قضیّهی اقتصاد هم مهم است. برادران عزیز، خواهران عزیز! در مسئلهی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاههای فرهنگی -اعم از دستگاههای دولتی و غیر دولتی- یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی میکنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی میکنیم. اهمّیّت کالای فرهنگی از کالای مصرفی جسمانی کمتر نیست، بیشتر است. فرض کنید مرتّب تکرار بکنند که مثلاً فلانجور پفک مضر است، نخورید؛ حالا مگر ضررش چقدر است، چهجور ضرری است، چه میزان ضرر دارد، برای چند درصد از مردم ضرر دارد؟ این را دائماً میگویند، امّا ضرر فلانجور فیلم یا فلانجور کتاب یا فلانجور بازی رایانهای یا امثال اینها را کسی جرئت نمیکند بگوید که نبادا متّهم بشوند به اینکه جلوی آزادی اطّلاعات و جریان آزاد اطّلاعات را گرفتهاند.»
صراحت و خطاب ایشان دستگاه های فرهنگی دولتی و غیر دولتی است.
مسئولین مسئول شده اند تا امورات و وظایف محوله را در چارچوب قانون، اهداف انقلاب و مبانی اسلام اجرا کنند. مسئولیت او بر اساس تعهد و تخصص است که اگر یکی از آنها نباشد، کمیت مدیریت و مسئولیت لنگ خواهد زد و آن مسئولی که به مدیریت منصوب شده اگر دید که نمی تواند حوزه مدیریتش را اداره کند، بهترین کار استعفاء است.
صراحت گفتار رهبر معظم انقلاب اسلامی در این چند سال گذشته درباره اوضاع فرهنگی کشور بیشتر شده است. چرایی آن هم روشن و اظهر من الشمس است، فضای فرهنگی کشور آنقدر باز و ولنگار شده است که اگر همینگونه پیش برود، از فرهنگ غربی هم پیشی خواهیم گرفت!
یک ماجرایی را برایتان تعریف کنم، فیلمی مجاز که در پرده سینماهای کشور پخش شده بود، از شبکه سینمای خانگی خریداری کردم به قیمت 4 هزار تومان، اکنون هم آرشیوی از فیلم های ایرانی پخش شده با صدها لوح فشرده در خانه وجود دارد که نمی دانیم آنها را کجا جا بدهیم. بگذریم،
نام فیلم سینمایی را نمی برم، اما پخش فیلم که آغاز شد، چندی نگذشته بود که کلمات، واژه ها و سخنان گهر بار هنرپیشه ها هم آغاز شد، آنقدر به یگدیگر لطف و مهربانی نشان دادند که فرزندان ام خود را از دیدن فیلم پربار محروم کردند و به اتاقشان رفتند، هنوز چند دقیقه ای از پخش فیلم نگذشته بود که دستگاه کنترل را برداشتم و لوح فشرده را «اجکت» یا به زبان فارسی خودمان بیرون آوردم تا من هم از دیدن آن محروم شوم!
پس از آن هم با خود گفتم که این همه فیلم در ایران ساخته می شود، اگر نصف آنها همینگونه باشد، رفتن به سینما وقت تلف کردن و پول بی خودی خرج کردن است. نه محتوایی، نه فیلمنامه قوی، نه ساختار درخور توجهی، تنها با یکسری کلمات و جملات رکیک روبرو هستی که نمی دانی در قبال آن چه واکنشی داشته باشی!
البته، این ولنگاری فرهنگی فقط در سینما نیست بلکه در زمینه کتاب، تئاتر و دیگر حوزه های فرهنگی هم دیده می شود اما چون فیلم بیشترین نمود و تأثیر را دارد، با توجه بیشتری هم روبرو است.
چرا رهبر انقلاب علیرغم این که بسیار کتاب می خوانند و اهل مطالعه هستند و همگان را هم توصیه می کنند به کتاب خواندن، به بازدید از نمایشگاه کتاب نرفتند؟! آیا دلیلش را می توان همین ولنگاری فرهنگی و دلخوری از آن دانست؟
گلایه های فرهنگی ایشان در این چند سال گذشته افزایش یافته است که البته دغدغه فرهنگی رهبر انقلاب از جنس هشدار و خطر است چرا که این ولنگاری فرهنگی را می توان نوعی پذیرش تهاجم فرهنگی دانست.
ایشان مثالی را درباره خوراکی ها و غذا بیان کردند فرمودند؛« فرض کنید مرتّب تکرار بکنند که مثلاً فلانجور پفک مضر است، نخورید؛ حالا مگر ضررش چقدر است، چهجور ضرری است، چه میزان ضرر دارد، برای چند درصد از مردم ضرر دارد؟ این را دائماً میگویند، امّا ضرر فلانجور فیلم یا فلانجور کتاب یا فلانجور بازی رایانهای یا امثال اینها را کسی جرئت نمیکند بگوید که نبادا متّهم بشوند به اینکه جلوی آزادی اطّلاعات و جریان آزاد اطّلاعات را گرفتهاند.»
آیا هنگامی که یک غذای فاسد و آلوده توزیع می شود، دستگاه متولی ورود پیدا نمی کند و منشاء آن را از بین نمی برد؟ نمونه هایی از کنترل و نظارت وزارت بهداشت بر مراکز تولید کننده و عرضه کننده مواد عذایی وجود دارد که بارها منجر به بسته شدند آن واحد شده چرا که برای مردم مضر است.
پیشگیری بهتر از درمان است، هزینه هایش هم کمتر است، در حوزه بهداشت و درمان هم اینگونه توصیه می کنند که می توان از بروز بسیاری از بیماری ها با اتخاد یک سبک زندگی مناسب پیشگیری کرد و از گزند بیماری در امان بود.
در حوزه فرهنگ هم می توان از این فرمول بهره برد اما متأسفانه این سیاست ولنگاری فرهنگی باعث شده است که محصولات مسموم فرهنگی هم با دیگر تولیدات درهم وارد بازار فرهنگ کشور شود و درون ذهن فرهنگی مردم هم جا بگیرد.
در همین چند روز گذشته، فیلمی در اکران سینماهای کشور بود که حتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نسبت به آن معترض بود، هر چند به گفته آقای جنتی، فیلم را ندیده و از داستان فیلم مطلع بوده است، اگر فیلم را می دید قطعاً واکنش تندتری را از خود بروز می داد اما این فیلم اشاره شده، در زمان وزارت او ساخته و اکران شده است، چگونه می شود چنین فیلمی از شورایی که مسئول تأیید یا رد فیلمنامه ها است عبور کرده باشد؟ مگر آن که اعضای آن شورا از عوامل نفوذی بوده اند یا در معرض تهاجم فرهنگی قرار گرفته اند یا این که ولنگاری فرهنگی را سرلوحه کار خود قرار داده اند. در هر صورت خروجی چنین تصمیماتی به هر دلیلی که باشد، تأثیر منفی بر فرهنگ ایرانی اسلامی خواهد گذاشت و اگر انحرافاتی را هم به بار بیاورد که می آورد، مسئولیت آن با کیست؟
حضرت آیت الله خامنه ای در همان دیدار نمایندگان مجلس دهم با ایشان اینگونه ادامه می دهند؛«اگرچنانچه میبینید فلان تئاتر، فلان فیلم، فلان کتاب، فلان نشریّه با مبانی انقلاب و مبانی اسلام مخالف است، جلویش را بگیرید و با آن برخورد بکنید. حالا چگونه برخورد بکنید، آن یک بحث دیگر است، آن مربوط به دستگاهها است و نگاه کنید ببینید مقرّراتتان چه میگوید؛ لکن رودربایستی نکنید و این را صریح بگویید. پس بنابراین خوراک فرهنگی سالم و جلوگیری از خوراک فرهنگی ناسالم و مضر، اساس کار است. رهاسازی فرهنگ اصلاً جایز نیست. مدیریّت فرهنگ یک کار بسیار لازم است و مدیریّت هم باید بر مبنای شعارهای انقلاب و مبانی انقلاب باشد؛ یعنی مراقبت بشود آنچه اصل است، این است که مبانی انقلاب و مبانی استقلال کشور امام و مانند اینها باید محفوظ باشد.»
مثلا در حوزه فیلم و سینما جشنواره ای برگزار می شود با عنوان جشنواره فیلم فجر، که البته در آن چیزی یا اثری از انقلاب دیده نمی شود. و البته به افرادی میدان داده می شود که در همین سبک و سیاق حرکت می کنند. صدا و سیما هم از این بلا دور نیست اما هنوز به مانند دیگر دستگاه های فرهنگی کشور مانند وزارت ارشاد، دچار آن نشده ولی نمونه هایی از این دست دیده می شود.
امام خمینی (ره)، صدا و سيما را دستگاهى دانستند كه با صحت آن مردم صحيح مى شوند و با فساد آن فاسد و نیز آن را دانشگاه عمومی دانستند.
همچنان در حوزه فیلم و فیلمنامه هایی که ساخته می شود، مشکل اساسی وجود دارد، در میان چندین فیلم با ارزش در کشور، فیلمی به اسکار می رود که شاکله آن تخریب و ویران کردن اعتقادات مذهبی است و از همان کارگردان فیلم دیگری به کن می رود که به فروش حیثیت فرهنگی ایران اسلامی همت گماشته است. این فیلم از جشنواره کن جایزه می گیرد، با استقبال مسئولین فرهنگی کشور به ویژه معاونت سینمایی وزارت ارشاد آقای ایوبی روبرو می شود.
به پیام او توجه کنید؛
«شما و همراهان گرامیتان گشودید دفتری از مثنوی معنوی را و خواندید غزلی زیبا از حافظ و سعدی را در بزرگترین رویداد هنری جهان. در جشنواره جهانی فیلم کن. و چه زیبا روایت کردید، بخشش را. و چه تابلوهای زیبایی آفریدید از نگاه عارفانه و راه و رسم یک تمدن کهن به زندگی. لحظه های شورانگیز ورودتان به میان جمعیت مشتاقِ به هیجان آمده از نام ایران، صحنه های زیبایی است که برای همیشه می ماند. دریافت جایزه ارزشمند فیلمنامه در جشنواره جهانی کن غرورآفرین است. این درخشش و پیروزی مبارک باد.
رایزنی برای اکران فیلم فروشنده آغاز شده و قرار است که در سینماهای کشور پخش شود، آنگاه که مردم و صاحبنظران فیلم را دیدند، متوجه خواهند شد که چه دفتری از مثنوی معنوی و چه عزل زیبایی از حافظ و سعدی در بزرگترین رویداد هنری جهان خوانده شد!
جالب است که متولیان فرهنگی کشور چه در حوزه دولتی و چه غیر دولتی که به نوعی زیر نظارت دستگاه های فرهنگی دولتی هستند، البته مسئولین دولتی را بیشتر شامل می شود، خود به دیدن فیلم هایی که مسئله دار است نمی روند.
می دانید چنین رفتاری به مانند رفتار کیست؟! یادتان هست که وزیر بهداشت و درمان چندی پیش درباره محصولات گوشتی از جمله سوسیس و کالباس چه گفته بود؟ گفته بود که من لب به سوسیس و کالباس نمی زنم و خانواده را هم از خوردن آنها منع کرده ام؟! اما این سوسیس و کالباس نامناسب و غیر استناندارد و مضر و تهدید سلامت همچنان تولید می شود و مردم هم آن را می خورند! بیماری اش می ماند برای مردم.
این روش به بیماری جامعه می انجامد، همانگونه که در حوزه فرهنگ هم همینگونه است و مردم را به بیماری فرهنگی دچار می کند. آیا این روش هم درست است؟!
رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در اولین روز سال 1393 در جوار حرم امام رضا (ع) بار دیگر بر اهمیت مسئله فرهنگ و لزوم توجه مسئولان به این امر تاکید کردند و حتی فرهنگ را از اقتصاد نیز مهمتر دانستند و در باب دلیل این اهمیت نیز فرمودند؛
«چرا که فرهنگ به معنای هوایی است که ما تنفس می کنیم. اگر این هوا تمیز باشد آثاری دارد و اگر کثیف باشد آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مانند هواست. اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقق یابد باید فرهنگ تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد.»
رهبر انقلاب در ادامه بیانات خود مسئله فرهنگ را از این جهت مهم دانستند که امروزه بیشترین سرمایه گذاری دشمنان بر روی «فرهنگ» است زیرا فرهنگ از تأثیر بسزایی در میان افراد جامعه برخوردار است و از همین رو ایشان در این زمینه می فرمایند؛
«اگر جهت گیری ها درست نباشد به همان بلایی دچار خواهیم شد که برخی کشورها خانواده را برانداختند و شهوات را برپا داشتند. تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همه جاست. به خاطر همین تأثیر زیادی که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرک دشمنان در زمینه فرهنگ عبارت است از ایمان و باورهای مردم. مسئولان فرهنگی باید مراقب رخنه فرهنگی باشند. رخنه های فرهنگی بسیار خطرناک است و باید حساس باشند.»
نکته مهمی که ایشان در سخنانشان مطرح کردند این است که فرمودند نباید همه آسیب های فرهنگی را متوجه بیگانگان سازیم بلکه بخشی از این آسیب های فرهنگی ناشی از کم کاری ها است که در داخل صورت می گیرد.
رهبر انقلاب درهمین زمینه گفتند؛ «نمیخواهیم بگوییم همه آسیب های فرهنگی کار بیگانگان است. خودمان هم مقصریم. مسئولان فرهنگی و غیرفرهنگی و کم کاری ها وغلطکاری ها همه تاثیر داشته اند.»
این همان اهتمام نداشتن مسئولین است که ایشان پس از به کار بردن ولنگاری فرهنگی بی اهتمامی را به کار بردند.
اما این ولنگاری فرهنگی راه نجاتی هم دارد. روش آن را هم رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان دوره دهم مجلس شورای اسلامی بیان کردند اما دست اندرکاران حوزه فرهنگی کشور و آنهایی که دستی بر آتش دارند هم برای رهایی از ولنگاری فرهنگی پیشنهادهایی دارند.
پرویز شیخ طادی کارگردان سینمای کشورمان به نقش جشنوارههایی چون فیلم مقاومت در ارائه چارچوبهای فکری مناسب به فیلمسازان اشاره کرد و ادامه داد: چنین جشنوارههایی با توجه به مفهوم عمیق مقاومت، میتوانند حلقه موثر و کارآمدی بین سینماگران و انتظارات حاکمیت نظام و رهبری باشند.
این کارگردان سینما یکی از راههای نجات از ولنگاری فرهنگی مدنظر مقام معظم رهبری را تعاملات بیشتر دستگاه های دولتی در حمایت تولیدات سینمایی با موضوعات استراتژیک نظام از جمله مقاومت دانست.
شیخطادی خاطرنشان کرد: واژه مقاومت، بیشتر مفهومی محدود به خود گرفته و در معنای امروزی خود شاید تنها پایداری در مقابل جور و ستم قلمداد میشود، حال اینکه مقاومت رابطه مستقیمی با انسان و عملکرد او دارد و تاثیر مطلوب مقاومت هنگامی در دل جامعه نمود پیدا میکند که به صورت جزئی تر و اختصاصیتر مورد مطالعه قرار گیرد؛ مانند مقاومت در برابر نفسانیت انسان و هر گونه رفتار و یا اقدام غیرخدایی و شیطانی.
وی توضیح داد: دستگاهها و سازمانهای دولتی با بودجههای فرهنگی که در اختیار دارند میتوانند در بخش سینما علاوه بر حمایت گستردهتر از آثار استراتژیک به ویژه با موضوع مقاومت، متولی پخش جهانی فیلمهایی با این رویکرد شوند و فضای مطمئنی را برای فعالان این نوع سینما در داخل کشور فراهم نمایند.
وی در رابطه با رویکرد جامعه بینالملل به برگزاری چنین فستیوالهایی در سطح جهان افزود: مسلم است که سیاستهای جشنوارههای خارجی هیچگاه منطبق با سیاستها و اهداف جشنوارههایی مانند جشنواره فیلم مقاومت نخواهد بود و آنها همواره سعی خواهند داشت، تولیدات و خروجیهای جشنوارههای ما را محدود کرده و دور از عرصه بینالملل نگه دارند ولیکن میتوان با برنامهریزی و تعاملات دستگاههای فرهنگی، راه بهینهای برای حل این مشکل در اکرانهای جهانی پیدا کرد.
اما با توجه با گلایه و هشدار جدی رهبر انقلاب که دغدغه قاطبه مردم ایران اسلامی است، متولیان فرهنگی کشور باید رویکرد خود را نسبت به عملکرد در زمینه فرهنگ تغییر بدهند یا اگر توانایی تغییر ندارند صندلی خود را به فردی بسپارند که درد فرهنگ اسلامی ایرانی داشته باشد.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *