اقدام هماهنگ دوستان گرمابه و گلستان در ترکیه
دو یار غار و رفیق گرمابه و گلستان سرانجام از هم جدا شدند. سال ها کار در کنار هم برای ساختن ترکیه، به بیراه کشید و یکی از آنها مجبور به جدایی شد. اما چرا میان این دو کدورت به وجود آمد؟ این شرایط برای اردوغان و عبدالله گل هم پیش آمد او هم رفت اما اردوغان هنوز هست.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه بین الملل ، ترکیه با روی کار آمدن حزب اسلام گرای عدالت و توسعه می رفت تا جایگاه واقعی خود را در میان کشورهای اسلامی پیدا کند. ایران به عنوان همسایه ترکیه، کشوری بود که به خاطر قدرت گرفتن اسلامگرایان خرسند بود و به سرعت روابط خود را با این کشور بیش از پیش گسترش داد.
اکنون پس از گذشت بیش از 13 سال از روی کار آمدن اسلام گرایان در ترکیه، اشتباهات فاحشی که دولتمردان این کشور انجام دادند، ترکیه را در شرایطی قرار داده که برون رفت از آن بسیار دشوار گشته است.
در این که اختلافات میان رئیس جمهوری و نخست وزیر ترکیه سرانجام باعث استعفای اجباری داوود اوغلو از نخست وزیری شد شکی نیست. اما چه اختلافاتی؟ اختلافات واقعی یا صوری؟ آیا اختلافات به خاطر سیاست های منطقه ای است که ترکیه در پیش گرفته است؟ یا این که اختلافات بر سر موضوع اتحادیه اروپا و گرایش به آن سمت است؟ شاید هم بر سر قدرت باشد یا این که فساد مالی و سیاسی باعث این کار شده است؟ اما یک احتمال دیگر هم می رود و آن اقدام هماهنگ برای باقی ماندن قدرت در دست حزب عدالت و توسعه.
هر چه هست نخست وزیر ترکیه رهبر حزب عدالت و توسعه این کشور از نخست وزیری استعفا کرده است و این استعفا می تواند به خاطر همه دلایل بالا باشد یا یک دلیل از آنها.
درباره استعفای داوود اوغلو سخن زیاد گفته شده است و تحلیل های بسیاری از سوی صاحبنظران و رسانه های دنیا منتشر شده و هر کدام هم دلایل خود را در باره این استعفا آورده اند. اما در میان آنها شاید به این نکته توجه نکرده باشند که با کناره گیری داوود اوغلو از نخست وزیری این کشور، آیا زمان کناره گیری حزب عدالت و توسعه از قدرت فرا رسیده است؟ یا این که قدرت این حزب افزایش هم یافته است؟
اردوغان قصد دارد نظام سیاسی ترکیه را به جمهوری تغییر دهد و با ریاست جمهوری از اختیارات کامل برخوردار شود. او چند سالی است که روی این پروژه کار می کند اما شرایط منطقه و بحران هایی که در سوریه بروز کرد که یکی از دلایل اصلی آن دخالت ترکیه در امور داخلی سوریه است، رسیدن به هدف سیستم سیاسی ریاست جمهوری را به تأخیر انداخت.
این سیستم یک دولت خودکامه و دیکتاتوری را در ترکیه روی کار خواهد آورد که باعث ایجاد تنش ها و چالش هایی در داخل کشور خواهد شد. خود رأیی و خودکامگی اردوغان اکنون که اختیارات کامل و ویژه ندارد، باعث بروز مشکلات زیادی برای ترکیه و منطقه شده است اگر این اختیارات به ریاست جمهوری که خود آن را بر عهده دارد واگذار شود، شرایط سیاسی این کشور وخیم تر خواهد شد چون بر اساس خواسته ها و نظرات یک نفر اتخاذ می شود و عقل جمعی و مشورت در آن جایی ندارد.
اما روزنامه گاردین درباره استعفای نخست وزیر ترکیه نوشته است: احمد داود اوغلو یکی از قربانیان نزاع در بالاترین سطح هرم حزب عدالت و توسعه ترکیه درباره توافق سیاسی با اتحادیه اروپا بر سر موضوع پناهندگان است.
گاردین می نویسد: داود اوغلو به سوی اتحادیه اروپا گرایش داشته اما اردوغان اینگونه نیست و این نهاد را باشگاهی مسیحی نشینی می داند که پیوستن آنکارا به خود را رد می کند.
اما اگر کار داوود اغلو را یک کار حزبی و تشکیلاتی بدانیم برداشت درستی است؟ منظور این است که او به عنوان رهبر حزب عدالت و توسعه نخست وزیر ترکیه شده بود و اکنون دیگر رهبری این حزب را هم ندارد اما گفته است که به عنوان یکی از اعضای حزب همچنان باقی می ماند. او با کناره گیری خود راه را برای دستیابی اردوغان به قدرت مطلق در ترکیه هموار کرد.
آیا او نمی توانست به عنوان نخست وزیر و رهبر حزب حاکم با یکه تازی ها و خودکامگی های رئیس جمهور، مخالفت کند و مانع از اجرای اهداف اردوغان شود که برای ترکیه خطرناک است؟
تحلیلی که می توان در این زمینه ارائه داد این است که دوستان گرمابه و گلستان در یک اقدام مشترک و هماهنگ با کناره گیری داوود اوغلو از نخست وزیری زمینه را برای ریاست جمهوری اردوغان فراهم کردند. تاکنون نخست وزیر تازه معرفی نشده است اما احتمال می رود که اردوغان از اختیاراتی را که در دست دارد، استفاده کرده و در این شرایط ریاست جمهوری خود را تثبیت کند.
هنگامی که داوود اغلو نخست وزیر بود برخی از اختیارات خود را به رئیس جمهوری واگذار کرد و اکنون اردوغان از اختیارات نخست وزیری هم برخوردار است. قدرت سیاسی او بیشتر شده و شاید اعلام کند به خاطر شرایط ویژه داخلی و منطقه، هم ریاست جمهوری را اداره خواهم کرد و هم نخست وزیری را. چنین اقدامی اگر از سوی اردوغان انجام شود یک کودتای سیاسی برای به دست آوردن قدرت مطلق در ترکیه خواهد بود.
اردوغان برای افزایش قدرت خود که بر گرفته از خواست حزب عدالت و توسعه است، هر کاری می کند. او با قدرت یافتن در ترکیه می خواهد جایگاه حزب خود را هم تثبیت کند و از قدرت یافتن دیگر احزاب در این کشور جلوگیری کند چون یکی از موانعی که می تواند او را از رسیدن به قدرت بازدارد، احزاب مخالف در ترکیه و پارلمان این کشور هستند.
اما او یک نکته مهم را فراموش کرده است؛ مردم! آیا او خواست مردم را هم برای خود ملاک قرار می دهد و اگر خواست مردم با خواست اردوغان همخوانی نداشته باشد، تن به خواسته آنها خواهد داد یا نه؟ آینده نه چندان دور وضعیت ترکیه را روشن تر خواهد کرد.
اکنون پس از گذشت بیش از 13 سال از روی کار آمدن اسلام گرایان در ترکیه، اشتباهات فاحشی که دولتمردان این کشور انجام دادند، ترکیه را در شرایطی قرار داده که برون رفت از آن بسیار دشوار گشته است.
در این که اختلافات میان رئیس جمهوری و نخست وزیر ترکیه سرانجام باعث استعفای اجباری داوود اوغلو از نخست وزیری شد شکی نیست. اما چه اختلافاتی؟ اختلافات واقعی یا صوری؟ آیا اختلافات به خاطر سیاست های منطقه ای است که ترکیه در پیش گرفته است؟ یا این که اختلافات بر سر موضوع اتحادیه اروپا و گرایش به آن سمت است؟ شاید هم بر سر قدرت باشد یا این که فساد مالی و سیاسی باعث این کار شده است؟ اما یک احتمال دیگر هم می رود و آن اقدام هماهنگ برای باقی ماندن قدرت در دست حزب عدالت و توسعه.
هر چه هست نخست وزیر ترکیه رهبر حزب عدالت و توسعه این کشور از نخست وزیری استعفا کرده است و این استعفا می تواند به خاطر همه دلایل بالا باشد یا یک دلیل از آنها.
درباره استعفای داوود اوغلو سخن زیاد گفته شده است و تحلیل های بسیاری از سوی صاحبنظران و رسانه های دنیا منتشر شده و هر کدام هم دلایل خود را در باره این استعفا آورده اند. اما در میان آنها شاید به این نکته توجه نکرده باشند که با کناره گیری داوود اوغلو از نخست وزیری این کشور، آیا زمان کناره گیری حزب عدالت و توسعه از قدرت فرا رسیده است؟ یا این که قدرت این حزب افزایش هم یافته است؟
اردوغان قصد دارد نظام سیاسی ترکیه را به جمهوری تغییر دهد و با ریاست جمهوری از اختیارات کامل برخوردار شود. او چند سالی است که روی این پروژه کار می کند اما شرایط منطقه و بحران هایی که در سوریه بروز کرد که یکی از دلایل اصلی آن دخالت ترکیه در امور داخلی سوریه است، رسیدن به هدف سیستم سیاسی ریاست جمهوری را به تأخیر انداخت.
این سیستم یک دولت خودکامه و دیکتاتوری را در ترکیه روی کار خواهد آورد که باعث ایجاد تنش ها و چالش هایی در داخل کشور خواهد شد. خود رأیی و خودکامگی اردوغان اکنون که اختیارات کامل و ویژه ندارد، باعث بروز مشکلات زیادی برای ترکیه و منطقه شده است اگر این اختیارات به ریاست جمهوری که خود آن را بر عهده دارد واگذار شود، شرایط سیاسی این کشور وخیم تر خواهد شد چون بر اساس خواسته ها و نظرات یک نفر اتخاذ می شود و عقل جمعی و مشورت در آن جایی ندارد.
اما روزنامه گاردین درباره استعفای نخست وزیر ترکیه نوشته است: احمد داود اوغلو یکی از قربانیان نزاع در بالاترین سطح هرم حزب عدالت و توسعه ترکیه درباره توافق سیاسی با اتحادیه اروپا بر سر موضوع پناهندگان است.
گاردین می نویسد: داود اوغلو به سوی اتحادیه اروپا گرایش داشته اما اردوغان اینگونه نیست و این نهاد را باشگاهی مسیحی نشینی می داند که پیوستن آنکارا به خود را رد می کند.
اما اگر کار داوود اغلو را یک کار حزبی و تشکیلاتی بدانیم برداشت درستی است؟ منظور این است که او به عنوان رهبر حزب عدالت و توسعه نخست وزیر ترکیه شده بود و اکنون دیگر رهبری این حزب را هم ندارد اما گفته است که به عنوان یکی از اعضای حزب همچنان باقی می ماند. او با کناره گیری خود راه را برای دستیابی اردوغان به قدرت مطلق در ترکیه هموار کرد.
آیا او نمی توانست به عنوان نخست وزیر و رهبر حزب حاکم با یکه تازی ها و خودکامگی های رئیس جمهور، مخالفت کند و مانع از اجرای اهداف اردوغان شود که برای ترکیه خطرناک است؟
تحلیلی که می توان در این زمینه ارائه داد این است که دوستان گرمابه و گلستان در یک اقدام مشترک و هماهنگ با کناره گیری داوود اوغلو از نخست وزیری زمینه را برای ریاست جمهوری اردوغان فراهم کردند. تاکنون نخست وزیر تازه معرفی نشده است اما احتمال می رود که اردوغان از اختیاراتی را که در دست دارد، استفاده کرده و در این شرایط ریاست جمهوری خود را تثبیت کند.
هنگامی که داوود اغلو نخست وزیر بود برخی از اختیارات خود را به رئیس جمهوری واگذار کرد و اکنون اردوغان از اختیارات نخست وزیری هم برخوردار است. قدرت سیاسی او بیشتر شده و شاید اعلام کند به خاطر شرایط ویژه داخلی و منطقه، هم ریاست جمهوری را اداره خواهم کرد و هم نخست وزیری را. چنین اقدامی اگر از سوی اردوغان انجام شود یک کودتای سیاسی برای به دست آوردن قدرت مطلق در ترکیه خواهد بود.
اردوغان برای افزایش قدرت خود که بر گرفته از خواست حزب عدالت و توسعه است، هر کاری می کند. او با قدرت یافتن در ترکیه می خواهد جایگاه حزب خود را هم تثبیت کند و از قدرت یافتن دیگر احزاب در این کشور جلوگیری کند چون یکی از موانعی که می تواند او را از رسیدن به قدرت بازدارد، احزاب مخالف در ترکیه و پارلمان این کشور هستند.
اما او یک نکته مهم را فراموش کرده است؛ مردم! آیا او خواست مردم را هم برای خود ملاک قرار می دهد و اگر خواست مردم با خواست اردوغان همخوانی نداشته باشد، تن به خواسته آنها خواهد داد یا نه؟ آینده نه چندان دور وضعیت ترکیه را روشن تر خواهد کرد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *