کدخدا زانو زده
مدیرمسئول روزنامه حمایت در یادداشتی نوشت: نقطه اشتراک «اسلام سکولار» و «اسلام سلفی-تکفیری»، خط سازش با آمریکا و کدخداست که یک خروجی روشن دارد و آن اینکه چالش با سیاستهای آمریکایی در چنبره نرمش و خودباختگی هضم میشود و از میان میرود.
به گزارش گروه سیاسی ، حسام الدین برومند مدیرمسئول روزنامه حمایت در یادداشتی به بیان نقطه اشتراک «اسلام سکولار» و «اسلام سلفی-تکفیری » پرداخت که در ادامه قابل ملاحظه است:
1-حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه عبارت نغز و پرمغزی را در تصویر شرایط پیش از بعثت بیان می فرمایند که ظرایف و دقایق آمیخته به آن ، فقط از عهده امیر بیان بر می آید:" او را به رسالت مبعوث گردانید، در حالی که مردم گمراه و سرگشته بودند و صواب از خطا نشناخته، راه فتنه می پیمودند، هوا و هوس آنان را بسوی خود خوانده و از راهشان برده بود و کبر و نخوت از طریق صوابشان منحرف ساخته، از وفور نادانی سبک سر و خوار شده بودند و در عین سرگشتگی و تزلزل در کارها به بلای نادانی و جهالت گرفتار آمده بودند..."
بنابراین در چنین شرایطی که چرخه روزگار بر نقطه جهالت می چرخید و مردم پشت به قبله حقیقت سر بر سجده خدایگان دروغین و چوبین می ساییدند و روشنایی و نورانیت از جهان رخت بربسته و سیاهی و ظلمت عیان و نمایان گردیده بود، با بعثت پیامبر اعظم(ص) و طنین انداز شدن ندای توحیدی «قولوا لااله الا الله تفلحوا»، «اسلام» در دل مبعث ولادت یافت تا سبیل سعادت را به بشریت و جماعت منحرف از حقیقت، نشان دهد و همگان را از آبشخور دانایی و عقلانیت سیراب نماید و ننگ تعصب و جهالت را از آنها بزداید. وقت آن بود تا نظام جاهلی و اشرافی گری و خوی تعصب، جنگ و خونریزی و دنیای گرایش و جذب مادیات شدن، دنیای افسارگسیخته قدرتمندان و زورمندان و زورگویان، دنیای تبعیض و فساد و ظلم و شهوترانی و بیبندوباری بسرآید.
بعثت ، دعوت به توحید و وحدانیت حضرت حق بود و پیام بعثت یک سبک زندگی برای انسانهاست؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست کدخداها و مستکبران را از زندگی بشر کوتاه کردن.
2- با آغاز ماموریت بزرگ و سترگ پیامبر اسلام و دعوت همگانی به «اسلام»، صدای زراندوزان و زورگویان و تزویرپیشگان بلند می شود. جای تعجب نیست، «اسلام» را بر نمی تابند چون با منافع نامشروع، زیاده خواهی ها و افزون طلبی های آنها نمی خواند.
اینجاست که در دارالندوه- اتاق فکر کفر- نقشه ها تدارک دیدند، طراحی ها کردند، توطئه ها و سناریوها چیدند، تحریم ها پیش کشیدند و تهدیدها و ترورها را در دستور کار قرار دادند تا «همه گزینه ها روی میز باشد»! و با اهرم مذاکره و تطمیع از یک سو و حربه تحریم و تهدید از سوی دیگر؛ رسول خدا(ص) را منصرف نمایند و محاسبات او را تغییر بدهند اما این کلام استوار رسول خدا نشان می دهد توطئه ها نگرفته و کارشکنی ها کارگر نیفتاده و نقشه آنها نقش بر آب شده است؛ «به خدا سوگند اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من بگذارید تا از دعوت خویش دست بردارم ،از پای نخواهم نشست تا خدا دین اسلام را رواج دهد یا جان بر سر آن گذارم.»
3- قرن ها یکی بعد از دیگری می آمد و چرخه روزگار چرخید و چرخید تا بار دیگر در میان جاهلیت مدرن که به نام «حکومت مردم» و «دموکراسی»، بشریت را در غل و زنجیر نفسانیت به اسیری گرفته بودند و طمع کرده بودند تا هویت روحانی و چیستی الهی انسان را با انگاره های فناپذیر ماتریالیستی و سکولاریستی به حاشیه برند، بعثتی دیگر در دل تاریخ رقم خورد و این بار «انقلاب اسلامی» ولادت یافت تا مردی از تبار «نبی اکرم»(ص) پیام «اسلام ناب» را به جهانیان مخابره نماید. الگوی حکومتی «جمهوری اسلامی» سقف ظلمت دنیای مدرن را شکافت، «طرحی نو» در انداخت و مولود مبعث- اسلام عزیز- را از حاشیه به متن آورد.
طبیعی بود که بار دیگر دشمنان اسلام که از برچیده شدن بساط افزون طلبی های خود احساس خطر می کردند و دوران باج خواهی و زورگویی خویش را پایان یافته می دیدند، در جنگی تمام عیار به رویارویی با «جمهوری اسلامی» برخیزند. چرا که انقلاب اسلامی ، هژمونی نظام سلطه و استکبار جهانی را به چالش کشید.
4-راز و رمز پروژه " مهار جمهوری اسلامی " در قریب به چهار دهه گذشته اینجا روشن می شود که چرا کدخدا و دنباله روها از ایران اسلامی – نه ایران هسته ای- می ترسند؟ چون جمهوری اسلامی ترجمان اسلام ناب محمدی(ص) در سطح حاکمیتی است و این الگو اگر فراگیر شود ، زیاده خواهان و متجاوزان به تنگنا خواهند افتاد. دشمن تغییر باورهای مردم- بخوانید امت - را نشانه رفته و برای همین است که آمریکاییها ترویج «اسلام سکولار» از یکسو و تقویت «اسلام سلفی-تکفیری » و گرایش به مذاهب انحرافی و دستساز از سوی دیگر را در دستور کار داشته و دارند. چرا؟ چون نقطه اشتراک «اسلام سکولار» و «اسلام سلفی-تکفیری »، خط سازش با آمریکا و کدخداست که یک خروجی روشن دارد و آن اینکه چالش با سیاستهای آمریکایی در چنبره نرمش و خودباختگی هضم میشود و از میان میرود.
5- و بالاخره امروز ائتلاف شوم سکولارها و سلفی ها در منطقه به کارگردانی آمریکا نشان می دهد همه پتانسیل و ظرفیت خودشان را به صحنه کشانده اند تا کار را به اصطلاح یکسره کنند ولی همچنانکه سناریوی دارالندوه ابتر ماند، سناریویی با عنوان مهار و براندازی جمهوری اسلامی و شکستن خط مقاومت هم به ثمر نخواهد نشست. بهترین گواهی برای این ادعا توان و پیشرفت فزاینده جمهوری اسلامی است که اکنون با 37 سال پیش قابل مقایسه نیست و اینها همه ناشی از آن است که خدا- علی رغم میل کدخدا- اراده کرده است که؛ "الاسلام یعلو و لا یعلی علیه” و اکنون کدخدا در برابر دین خدا- اسلام- زانو زده است...
1-حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه عبارت نغز و پرمغزی را در تصویر شرایط پیش از بعثت بیان می فرمایند که ظرایف و دقایق آمیخته به آن ، فقط از عهده امیر بیان بر می آید:" او را به رسالت مبعوث گردانید، در حالی که مردم گمراه و سرگشته بودند و صواب از خطا نشناخته، راه فتنه می پیمودند، هوا و هوس آنان را بسوی خود خوانده و از راهشان برده بود و کبر و نخوت از طریق صوابشان منحرف ساخته، از وفور نادانی سبک سر و خوار شده بودند و در عین سرگشتگی و تزلزل در کارها به بلای نادانی و جهالت گرفتار آمده بودند..."
بنابراین در چنین شرایطی که چرخه روزگار بر نقطه جهالت می چرخید و مردم پشت به قبله حقیقت سر بر سجده خدایگان دروغین و چوبین می ساییدند و روشنایی و نورانیت از جهان رخت بربسته و سیاهی و ظلمت عیان و نمایان گردیده بود، با بعثت پیامبر اعظم(ص) و طنین انداز شدن ندای توحیدی «قولوا لااله الا الله تفلحوا»، «اسلام» در دل مبعث ولادت یافت تا سبیل سعادت را به بشریت و جماعت منحرف از حقیقت، نشان دهد و همگان را از آبشخور دانایی و عقلانیت سیراب نماید و ننگ تعصب و جهالت را از آنها بزداید. وقت آن بود تا نظام جاهلی و اشرافی گری و خوی تعصب، جنگ و خونریزی و دنیای گرایش و جذب مادیات شدن، دنیای افسارگسیخته قدرتمندان و زورمندان و زورگویان، دنیای تبعیض و فساد و ظلم و شهوترانی و بیبندوباری بسرآید.
بعثت ، دعوت به توحید و وحدانیت حضرت حق بود و پیام بعثت یک سبک زندگی برای انسانهاست؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست کدخداها و مستکبران را از زندگی بشر کوتاه کردن.
2- با آغاز ماموریت بزرگ و سترگ پیامبر اسلام و دعوت همگانی به «اسلام»، صدای زراندوزان و زورگویان و تزویرپیشگان بلند می شود. جای تعجب نیست، «اسلام» را بر نمی تابند چون با منافع نامشروع، زیاده خواهی ها و افزون طلبی های آنها نمی خواند.
اینجاست که در دارالندوه- اتاق فکر کفر- نقشه ها تدارک دیدند، طراحی ها کردند، توطئه ها و سناریوها چیدند، تحریم ها پیش کشیدند و تهدیدها و ترورها را در دستور کار قرار دادند تا «همه گزینه ها روی میز باشد»! و با اهرم مذاکره و تطمیع از یک سو و حربه تحریم و تهدید از سوی دیگر؛ رسول خدا(ص) را منصرف نمایند و محاسبات او را تغییر بدهند اما این کلام استوار رسول خدا نشان می دهد توطئه ها نگرفته و کارشکنی ها کارگر نیفتاده و نقشه آنها نقش بر آب شده است؛ «به خدا سوگند اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من بگذارید تا از دعوت خویش دست بردارم ،از پای نخواهم نشست تا خدا دین اسلام را رواج دهد یا جان بر سر آن گذارم.»
3- قرن ها یکی بعد از دیگری می آمد و چرخه روزگار چرخید و چرخید تا بار دیگر در میان جاهلیت مدرن که به نام «حکومت مردم» و «دموکراسی»، بشریت را در غل و زنجیر نفسانیت به اسیری گرفته بودند و طمع کرده بودند تا هویت روحانی و چیستی الهی انسان را با انگاره های فناپذیر ماتریالیستی و سکولاریستی به حاشیه برند، بعثتی دیگر در دل تاریخ رقم خورد و این بار «انقلاب اسلامی» ولادت یافت تا مردی از تبار «نبی اکرم»(ص) پیام «اسلام ناب» را به جهانیان مخابره نماید. الگوی حکومتی «جمهوری اسلامی» سقف ظلمت دنیای مدرن را شکافت، «طرحی نو» در انداخت و مولود مبعث- اسلام عزیز- را از حاشیه به متن آورد.
طبیعی بود که بار دیگر دشمنان اسلام که از برچیده شدن بساط افزون طلبی های خود احساس خطر می کردند و دوران باج خواهی و زورگویی خویش را پایان یافته می دیدند، در جنگی تمام عیار به رویارویی با «جمهوری اسلامی» برخیزند. چرا که انقلاب اسلامی ، هژمونی نظام سلطه و استکبار جهانی را به چالش کشید.
4-راز و رمز پروژه " مهار جمهوری اسلامی " در قریب به چهار دهه گذشته اینجا روشن می شود که چرا کدخدا و دنباله روها از ایران اسلامی – نه ایران هسته ای- می ترسند؟ چون جمهوری اسلامی ترجمان اسلام ناب محمدی(ص) در سطح حاکمیتی است و این الگو اگر فراگیر شود ، زیاده خواهان و متجاوزان به تنگنا خواهند افتاد. دشمن تغییر باورهای مردم- بخوانید امت - را نشانه رفته و برای همین است که آمریکاییها ترویج «اسلام سکولار» از یکسو و تقویت «اسلام سلفی-تکفیری » و گرایش به مذاهب انحرافی و دستساز از سوی دیگر را در دستور کار داشته و دارند. چرا؟ چون نقطه اشتراک «اسلام سکولار» و «اسلام سلفی-تکفیری »، خط سازش با آمریکا و کدخداست که یک خروجی روشن دارد و آن اینکه چالش با سیاستهای آمریکایی در چنبره نرمش و خودباختگی هضم میشود و از میان میرود.
5- و بالاخره امروز ائتلاف شوم سکولارها و سلفی ها در منطقه به کارگردانی آمریکا نشان می دهد همه پتانسیل و ظرفیت خودشان را به صحنه کشانده اند تا کار را به اصطلاح یکسره کنند ولی همچنانکه سناریوی دارالندوه ابتر ماند، سناریویی با عنوان مهار و براندازی جمهوری اسلامی و شکستن خط مقاومت هم به ثمر نخواهد نشست. بهترین گواهی برای این ادعا توان و پیشرفت فزاینده جمهوری اسلامی است که اکنون با 37 سال پیش قابل مقایسه نیست و اینها همه ناشی از آن است که خدا- علی رغم میل کدخدا- اراده کرده است که؛ "الاسلام یعلو و لا یعلی علیه” و اکنون کدخدا در برابر دین خدا- اسلام- زانو زده است...
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *