با دروازههای دارالخلافه تهران بیشتر آشنا شوید + تصاویر
دروازه هاي تهران دارای يك طرح و نقشه كلی هستند كه مشابه يكديگر است. ولی هر يك از آنها اختصاصاتی ويژه خود دارند كه آنها را از هم متمايز می كند.
به گزارش گروه فضای مجازی ، از وقتی چهار دیواری به وسیله انسان ساخته شد دری برای آن گمارد که این حریم را حفظ نماید. هنگامی که این چهار دیواری بر گرد شهرها ساخته شد بالطبع حریمی وسیع برای کل ساکنان آن شهر فراهم کرد و دروازه تنها راهی بود از این حریم بر محیط پیرامون آن چهار دیواری وسیع. محکمی و سستی در و دروازه به دلیل اینکه تنها مفر این حریم بود همواره مورد توجه و نگرانی انسانهای آن جمع بود.
کلمه دروازه به دلیل اهمیتش در ادبیات فارسی نیز جایگاهی مهم یافته چنانکه در برخی شعرها کاربردی اصلی وگاه مجازی راه یافته است:
ز هر برزنی مهتری را بخواند
به دروازه بر پاسبانان نشاند (فردوسی)
ز دروازه شهر تا بارگاه
درم بود و اسب و غلام و سپاه (فردوسی)
تا هوا تازه است ایمان تازه نیست
کاین هوا جز قفل آن دروازه نیست (مولوی)
دروازه سرای ازلدان سه حرف عشق
دندانه کلید ابددان دو حرف لا (خاقانی)
این کلمه در ضرب المثل های عامیانه نیز وارد شده چنانکه این دو ضرب المثل کاربردی زیاد یافتهاند:
در دروازه را میتوان بست، دهن مردم را نمیتوان بست
یک گوش در است و یک گوش دروازه
با کم شدن کاربرد دفاعی دیوارهای قلاع شهری اندک اندک دیوارها برچیده شد و بالطبع دروازهها نیز همراه آن.
تهران قدیم نیز همچون شهرهای قدیمی ایران دارای برج و بارویی بود. ظاهرا اولین برج و باروی دور تهران به فرمان شاه طهماسب صفوی به سال ۹۶۴ق ایجاد شد.
بنا به گفته نویسنده مرآت البلدان این بارو شش هزار گام طول آن بود و به عدد سوره مبارکة قرآن یعنی صد و چهارده برج برای بارو قرار دادند. البته باید در نظر داشت تهران پانصد سال پیش، دهی بزرگ بیش نبوده است. این برج و باروی اولیه چهار دروازه بیشتر نداشت: دروازه حضرت عبدالعظیم به سوی ری، دروازه دولاب، دروازه شمیران و دروازه قزوین. البته محدوده آن زمان تهران نیز با توجه به کوچکی ابعادش چنین بود: حد شمالی خیابان امیرکبیر، میدان سپه و خیابان سپه، حد شرقی خیابان ری، حد جنوبی خیابان مولوی و حد غربی خیابان وحدت اسلامی (شاهپور). ژوبر فرستادة ناپلئون به دربار فتحعلی شاه که در سال ۱۲۲۱ق به تهران سفر کرد برج و باروی شاه طهماسبی را از حیث بنا متوسط ارزیابی کرده است.
ژنرال گاردان فرستاده معروف ناپلئون به دربار فتحعلی شاه نیز چنین توصیفی از حصار تهران دارد: هیچ قسم نقشه جنگی در ایران موجود نیست، فقط دور هر قصبه ای حصاری است از گل، دارای برجهای مرتفع آجری کنگره دار و گرد شهرها خندق نیز کندهاند و خندقی نیز گرداگرد تهران هست که هیچ قسمت آن از قلعه دیده نمیشود.
در زمان ناصرالدین شاه شهر وسعت زیادی گرفته بود و نمیتوانست در حصار کوچک شاه طهماسبی باقی بماند لذا به دستور ناصرالدین شاه شهر گسترش فراوانی یافت و قرار بر آن شد که از سوی دروازه شمیران (در مدخل پامنار) یک هزار و هشتصد ذرع و از هر یک از سه دروازه دیگر یک هزار ذرع شهر ار وسعت دهند و کفالت این مهم را برعهدة مستوفی الممالک صدراعظم و میرزاعیسی وزیر موکول کردند و چند تن مهندس را مامور ساختند تا طول و عرض خندق را معین کنند. روز یکشنبه یازدهم شعبان سال ۱۲۸۴ بیرون شهر محاذی دروازه دولت سراپرده شاهی برافراشتند و گروهی از رجال در آنجا گرد آمدند و شاه در موضعی که خندق را طرح ریخته بودند کلنگی که از نقره بود به دست گرفت و به زمین زد. در این روز شهر طهران را دارالخلافه ناصری نام کردند و میرزامحرم خلیفه درس زبان دارالفنون این بیت را در تاریخ تاسیس این برج و باروی جدید چنین سرود:
طبع محرم با دل شاد از پی تاریخ گفت
جاودان با فر یزدان باد شهر ناصری
تمام برج و باروی سابق را خراب و خندق قدیمی را پر کردند. خندق تهران را مطابق نقشه خندق پاریس به صورت هندسی مثمن ساختند. محیط شهر جدید بالغ بر بیست و دو کیلومتر گردید و دوازده دروازه (شاید برای تبرک جستن به نام دوازده امام) برگرد آن طرح افکندند. این دروازهها به سبک معماری صفوی و کاشیکاریهای براق متنوع زینت یافته بود و در نوع خود حتی برخی از جهانگردان و یا سیاسیون خارجی را تحت تاثیر قرار میداد. بنجامین نخستین سفیر امریکا در ایران متاثر از این زیبایی چنین مینویسد:
دروازههای تهران دارای یک طرح و نقشه کلی هستند که مشابه یکدیگر است. ولی هر یک از آنها اختصاصاتی ویژه خود دارند که آنها را از هم متمایز میکند. نمونه قابل ذکر از این دروازهها دروازه شمیران است. این دروازه بنای نسبتا بزرگی است که طاقی هلالی شکل دارد ولی سر در طاق مستطیل و صاف است. در دو طرف دروازه اطاق نماهایی در دو طبقه بالا و پایین وجود داشت و چیزی که به آن عظمت خاصی میداد منارههایی بود که در دو طرف سقف دروازه ساخته بودند. نمای کلیه این ساختمانها به وسیله کاشی و آجرهای زیبایی به رنگهای زرد، نارنجی، سیاه و آبی پوشیده شده بود و در طراحی آن اصول هندسی کاملا رعایت شده بود. دروازههای دوازده گانه تهران عبارت بودند از:
شمال: دروازه شمیران (حدود سر پیچ شمیران فعلی یعنی محل تقاطع خیابانهای انقلاب و شریعتی)، دروازه دولت (محل تلاقی خیابانهای سعدی و انقلاب) و دروازه یوسف آباد (چهارراه کالج)
غرب: دروازه خانی آباد (میدان خانی آباد در محل تلاقی خیابان خانی آباد با مولوی با خیابان شوش)، دروازه غار (فاصل بین خانی آباد و میدان شوش)، دروازه شاه عبدالعظیم (میدان شوش ابتدای جادة شهر ری)
شرق: دروازة خراسان (میدان خراسان)، دروازه دولاب (سه راه شکوفه) و دروازه دوشان تپه (انتهای خیابان مجاهدین مشرف به میدان شهدا)
البته بعدها برای ماشین دودی که همان قطار شهری تهران به شهر ری بود دروازه جدیدی اضافه شد که بر و روی زیادی نداشته و به پای دروازههای معروف دیگر نمیرسید.
طبق رسم و رسومی که ظاهرا در این کشور سنت شده است این بناهای زیبا و باشکوه هزینه مشخصی جهت ترسیم و نگهداری و بازسازی نداشتهاند و هر رئیس بلدیه ای و هر مسئول شهری در هر یک از این بناها دخل و تصرفی کرده است. چنانکه از عکسهای موجود چنین به دست میآید که در طول حدود هفتاد سال از تاسیس این دروازهها شکل و شمایل برخی از آنها تغییرات کلی نموده است که در نهایت منجر به تخریب این آثار گردید. چنانکه رئیس بلدیه رضاشاه یعنی کریم آقا بوذر جمهری نهایتاً در سالهای ۱۳۱۱ش به بعد برج و باروی شهر و به دنبال آن کل دروازههای شهر تهران را تخریب کرد به طوری که از چهار طرف برج و باروی تهران، چهار خیابان انقلاب، شهباز، شوش و خیابان سی متری شکل گرفت. متاسفانه در این زمان از آن دروازههای چشم نواز اثری جز عکسهای قدیمی موجود نیست.
از نکات جالب توجه و حاشیه أی دروازهها مسئله دروازه بانی و ماموران دروازه بود. هر دروازه دو نوع مامور داشت، مامور اخذ عوارض و ماموران تفتیش کالای قاچاق.
عایدات دروازهها به اجاره یک نفر بود که همه ساله از طریق مزایده به او واگذار شده بود. به این معنی که از طرف دولت، که فلان مبلغ را به من بده هر کاری دلت میخواهد با مردم بکن، رسمی دیرینه که در تمام شئون، مانند حکومت و گمرکات و هر محل درآمد انجام میگرفت و برندگان آنها یکی از خود دولتیان و منصوبان آنان بودند و او هر دروازه را جدا جدا اجاره داده، اجاره بها دریافت مینمود. احوال و رفتار دروازه بانان با مردم لازم به تشریح نیست و همین که دروازه أی را اجاره نمود باید مال الاجاره پرداخت کرده، خود نیز سود ببرند، معلوم میکند که با مردم بیچاره چه کرده و چه رفتاری داشته، چه اشکالتراشیها و بهانهجوییها نمود. در ایاب و ذهابهایشان چه اخاذی و کیسه بری بکنند! گاهی از بار عوارض جدا و از حیوان بارکش عوارض علاحده دریافت میکردند.
کار ماموران تفتیش نیز بهتر از آنها نبود. قاعده کارشان در تفتیش بار این بود که اولاً با چوب کلفت محکمی که در دست داشتند چند ضربه به بار کوبیده محتویش را جویا شوند! وای به حال کسی که بار شکستنی داشت چنانکه در این باره شعری گفتهاند:
ز دستت خاطری پر پیچ دارم
زنی گر چوب دیگر هیچ دارم!
و دوم کاری که میکردند برای تفتیش امتعه از قبیل قماش و مانند آن میله آهنی بلندی در آن فرو میبردند تا در وسط آنها جنس قاچاقی چون تریاک نباشد در این حالت هم واضح است چه بر سر بارو بنه میآمد. البته از مکشوفات قاچاق چیزی نصیب دولت نمیشد و بین این ماموران و مسئولان بالادست هر چه بود عادلانه تقسیم میشد! دیگر از کار این ماموران باز و بستن دروازهها در شب بود و با این کار بسیاری از قوافل جامانده از ترس دزدان خندق با پرداخت وجوهی هنگفت به دروازه بانان به شهر وارد میشدند.
حال نگاهی به تصاویر دروازههای تهران قدیم میافکنیم:
منابع:
۱. جعفر شهری، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، اسماعیلیان، ۱۳۷۶
۲. بنجامین، ایران و ایرانیان، انتشارات جاویدان، ۱۳۶۳
۳. حسین کریمان، تهران در گذشته و حال، دانشگاه ملی ایران، ۱۳۵۵
۴. جعفر شهری، طهران قدیم، معین، ۱۳۷۰
۵. یحیی ذکاء و محمدحسن سمسار، تهران در تصویر، ج ۲، سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۷۶
*بهارستان
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر
کلمه دروازه به دلیل اهمیتش در ادبیات فارسی نیز جایگاهی مهم یافته چنانکه در برخی شعرها کاربردی اصلی وگاه مجازی راه یافته است:
ز هر برزنی مهتری را بخواند
به دروازه بر پاسبانان نشاند (فردوسی)
ز دروازه شهر تا بارگاه
درم بود و اسب و غلام و سپاه (فردوسی)
تا هوا تازه است ایمان تازه نیست
کاین هوا جز قفل آن دروازه نیست (مولوی)
دروازه سرای ازلدان سه حرف عشق
دندانه کلید ابددان دو حرف لا (خاقانی)
این کلمه در ضرب المثل های عامیانه نیز وارد شده چنانکه این دو ضرب المثل کاربردی زیاد یافتهاند:
در دروازه را میتوان بست، دهن مردم را نمیتوان بست
یک گوش در است و یک گوش دروازه
با کم شدن کاربرد دفاعی دیوارهای قلاع شهری اندک اندک دیوارها برچیده شد و بالطبع دروازهها نیز همراه آن.
تهران قدیم نیز همچون شهرهای قدیمی ایران دارای برج و بارویی بود. ظاهرا اولین برج و باروی دور تهران به فرمان شاه طهماسب صفوی به سال ۹۶۴ق ایجاد شد.
بنا به گفته نویسنده مرآت البلدان این بارو شش هزار گام طول آن بود و به عدد سوره مبارکة قرآن یعنی صد و چهارده برج برای بارو قرار دادند. البته باید در نظر داشت تهران پانصد سال پیش، دهی بزرگ بیش نبوده است. این برج و باروی اولیه چهار دروازه بیشتر نداشت: دروازه حضرت عبدالعظیم به سوی ری، دروازه دولاب، دروازه شمیران و دروازه قزوین. البته محدوده آن زمان تهران نیز با توجه به کوچکی ابعادش چنین بود: حد شمالی خیابان امیرکبیر، میدان سپه و خیابان سپه، حد شرقی خیابان ری، حد جنوبی خیابان مولوی و حد غربی خیابان وحدت اسلامی (شاهپور). ژوبر فرستادة ناپلئون به دربار فتحعلی شاه که در سال ۱۲۲۱ق به تهران سفر کرد برج و باروی شاه طهماسبی را از حیث بنا متوسط ارزیابی کرده است.
ژنرال گاردان فرستاده معروف ناپلئون به دربار فتحعلی شاه نیز چنین توصیفی از حصار تهران دارد: هیچ قسم نقشه جنگی در ایران موجود نیست، فقط دور هر قصبه ای حصاری است از گل، دارای برجهای مرتفع آجری کنگره دار و گرد شهرها خندق نیز کندهاند و خندقی نیز گرداگرد تهران هست که هیچ قسمت آن از قلعه دیده نمیشود.
در زمان ناصرالدین شاه شهر وسعت زیادی گرفته بود و نمیتوانست در حصار کوچک شاه طهماسبی باقی بماند لذا به دستور ناصرالدین شاه شهر گسترش فراوانی یافت و قرار بر آن شد که از سوی دروازه شمیران (در مدخل پامنار) یک هزار و هشتصد ذرع و از هر یک از سه دروازه دیگر یک هزار ذرع شهر ار وسعت دهند و کفالت این مهم را برعهدة مستوفی الممالک صدراعظم و میرزاعیسی وزیر موکول کردند و چند تن مهندس را مامور ساختند تا طول و عرض خندق را معین کنند. روز یکشنبه یازدهم شعبان سال ۱۲۸۴ بیرون شهر محاذی دروازه دولت سراپرده شاهی برافراشتند و گروهی از رجال در آنجا گرد آمدند و شاه در موضعی که خندق را طرح ریخته بودند کلنگی که از نقره بود به دست گرفت و به زمین زد. در این روز شهر طهران را دارالخلافه ناصری نام کردند و میرزامحرم خلیفه درس زبان دارالفنون این بیت را در تاریخ تاسیس این برج و باروی جدید چنین سرود:
طبع محرم با دل شاد از پی تاریخ گفت
جاودان با فر یزدان باد شهر ناصری
تمام برج و باروی سابق را خراب و خندق قدیمی را پر کردند. خندق تهران را مطابق نقشه خندق پاریس به صورت هندسی مثمن ساختند. محیط شهر جدید بالغ بر بیست و دو کیلومتر گردید و دوازده دروازه (شاید برای تبرک جستن به نام دوازده امام) برگرد آن طرح افکندند. این دروازهها به سبک معماری صفوی و کاشیکاریهای براق متنوع زینت یافته بود و در نوع خود حتی برخی از جهانگردان و یا سیاسیون خارجی را تحت تاثیر قرار میداد. بنجامین نخستین سفیر امریکا در ایران متاثر از این زیبایی چنین مینویسد:
دروازههای تهران دارای یک طرح و نقشه کلی هستند که مشابه یکدیگر است. ولی هر یک از آنها اختصاصاتی ویژه خود دارند که آنها را از هم متمایز میکند. نمونه قابل ذکر از این دروازهها دروازه شمیران است. این دروازه بنای نسبتا بزرگی است که طاقی هلالی شکل دارد ولی سر در طاق مستطیل و صاف است. در دو طرف دروازه اطاق نماهایی در دو طبقه بالا و پایین وجود داشت و چیزی که به آن عظمت خاصی میداد منارههایی بود که در دو طرف سقف دروازه ساخته بودند. نمای کلیه این ساختمانها به وسیله کاشی و آجرهای زیبایی به رنگهای زرد، نارنجی، سیاه و آبی پوشیده شده بود و در طراحی آن اصول هندسی کاملا رعایت شده بود. دروازههای دوازده گانه تهران عبارت بودند از:
شمال: دروازه شمیران (حدود سر پیچ شمیران فعلی یعنی محل تقاطع خیابانهای انقلاب و شریعتی)، دروازه دولت (محل تلاقی خیابانهای سعدی و انقلاب) و دروازه یوسف آباد (چهارراه کالج)
غرب: دروازه خانی آباد (میدان خانی آباد در محل تلاقی خیابان خانی آباد با مولوی با خیابان شوش)، دروازه غار (فاصل بین خانی آباد و میدان شوش)، دروازه شاه عبدالعظیم (میدان شوش ابتدای جادة شهر ری)
شرق: دروازة خراسان (میدان خراسان)، دروازه دولاب (سه راه شکوفه) و دروازه دوشان تپه (انتهای خیابان مجاهدین مشرف به میدان شهدا)
البته بعدها برای ماشین دودی که همان قطار شهری تهران به شهر ری بود دروازه جدیدی اضافه شد که بر و روی زیادی نداشته و به پای دروازههای معروف دیگر نمیرسید.
طبق رسم و رسومی که ظاهرا در این کشور سنت شده است این بناهای زیبا و باشکوه هزینه مشخصی جهت ترسیم و نگهداری و بازسازی نداشتهاند و هر رئیس بلدیه ای و هر مسئول شهری در هر یک از این بناها دخل و تصرفی کرده است. چنانکه از عکسهای موجود چنین به دست میآید که در طول حدود هفتاد سال از تاسیس این دروازهها شکل و شمایل برخی از آنها تغییرات کلی نموده است که در نهایت منجر به تخریب این آثار گردید. چنانکه رئیس بلدیه رضاشاه یعنی کریم آقا بوذر جمهری نهایتاً در سالهای ۱۳۱۱ش به بعد برج و باروی شهر و به دنبال آن کل دروازههای شهر تهران را تخریب کرد به طوری که از چهار طرف برج و باروی تهران، چهار خیابان انقلاب، شهباز، شوش و خیابان سی متری شکل گرفت. متاسفانه در این زمان از آن دروازههای چشم نواز اثری جز عکسهای قدیمی موجود نیست.
از نکات جالب توجه و حاشیه أی دروازهها مسئله دروازه بانی و ماموران دروازه بود. هر دروازه دو نوع مامور داشت، مامور اخذ عوارض و ماموران تفتیش کالای قاچاق.
عایدات دروازهها به اجاره یک نفر بود که همه ساله از طریق مزایده به او واگذار شده بود. به این معنی که از طرف دولت، که فلان مبلغ را به من بده هر کاری دلت میخواهد با مردم بکن، رسمی دیرینه که در تمام شئون، مانند حکومت و گمرکات و هر محل درآمد انجام میگرفت و برندگان آنها یکی از خود دولتیان و منصوبان آنان بودند و او هر دروازه را جدا جدا اجاره داده، اجاره بها دریافت مینمود. احوال و رفتار دروازه بانان با مردم لازم به تشریح نیست و همین که دروازه أی را اجاره نمود باید مال الاجاره پرداخت کرده، خود نیز سود ببرند، معلوم میکند که با مردم بیچاره چه کرده و چه رفتاری داشته، چه اشکالتراشیها و بهانهجوییها نمود. در ایاب و ذهابهایشان چه اخاذی و کیسه بری بکنند! گاهی از بار عوارض جدا و از حیوان بارکش عوارض علاحده دریافت میکردند.
کار ماموران تفتیش نیز بهتر از آنها نبود. قاعده کارشان در تفتیش بار این بود که اولاً با چوب کلفت محکمی که در دست داشتند چند ضربه به بار کوبیده محتویش را جویا شوند! وای به حال کسی که بار شکستنی داشت چنانکه در این باره شعری گفتهاند:
ز دستت خاطری پر پیچ دارم
زنی گر چوب دیگر هیچ دارم!
و دوم کاری که میکردند برای تفتیش امتعه از قبیل قماش و مانند آن میله آهنی بلندی در آن فرو میبردند تا در وسط آنها جنس قاچاقی چون تریاک نباشد در این حالت هم واضح است چه بر سر بارو بنه میآمد. البته از مکشوفات قاچاق چیزی نصیب دولت نمیشد و بین این ماموران و مسئولان بالادست هر چه بود عادلانه تقسیم میشد! دیگر از کار این ماموران باز و بستن دروازهها در شب بود و با این کار بسیاری از قوافل جامانده از ترس دزدان خندق با پرداخت وجوهی هنگفت به دروازه بانان به شهر وارد میشدند.
حال نگاهی به تصاویر دروازههای تهران قدیم میافکنیم:
منابع:
۱. جعفر شهری، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، اسماعیلیان، ۱۳۷۶
۲. بنجامین، ایران و ایرانیان، انتشارات جاویدان، ۱۳۶۳
۳. حسین کریمان، تهران در گذشته و حال، دانشگاه ملی ایران، ۱۳۵۵
۴. جعفر شهری، طهران قدیم، معین، ۱۳۷۰
۵. یحیی ذکاء و محمدحسن سمسار، تهران در تصویر، ج ۲، سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۷۶
*بهارستان
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *