حکایت سختی کار در دنیای اموات + عکس
میگویند در آخر دنیا کار میکنیم، کار برای اموات. هنوز هم باور ندارند که نگرش جامعه به شغل آنها مثبت باشد، حرفهای زیادی برای گفتن دارند، حرفهایی از جنس سختی کار، خجالتزدگی.
خبرگزاری میزان -
ماجرای این گزارش حکایت افرادی است که جنس و نوع شغلشان متفاوتتر از مشاغلی است که میشناسیم، افرادی که هنوز خودشان هم با شغلشان کنار نیامدهاند.
همراه با علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی سری به بهشت زهرای تهران زدیم تا با کارکنان غسالخانه به گفتوگو بنشینیم.
متولد 68 است، دختری جوان و زیبا، در بخش شستوشوی زنان در غسالخانه بهشت زهرا(ع) کار میکند، با لیسانس مدیریت فرهنگی شغل مناسبی پیدا نکرده و به پیشنهاد اقوام به این شغل روی آورده است.
«بوی کافور، حوضچههای سنگی شستوشو، جنازه و ...» تصور آن حتی برای بسیاری از ما دشوار است اما در اینجا دختران جوانی هستند که هر روز باید این صحنهها را مشاهده و با این کار امرار معاش کنند.
جنازه از محل مخصوص بهسمت حوضچهها هدایت میشود، پیرزنی حدوداً 60 ساله، دختر جوان که با لباس داخل خانه در محل کارش حضور دارد بهسمت آن حرکت کرده و آماده شستن میشود. همراهش شده و از او میپرسم که آیا از این کار نمیترسد، قاطعانه میگوید: نه. عادت کردهام در طول دو سال فعالیتم، صحنههای عجیبتری را دیدهام، جنازههای تصادفی، زخمی و متلاشی... .
شست و شوی جنازه دختر 18ساله، تنها فرزند خانواده و بیتابی مادر را تلخترین حادثه کاری در سال 95 میداند.
سایر همکارانش همراه گفتوگویمان میشوند و گویی که پس از سالها گوش شنوایی را برای بیان سختیهایشان پیدا کرده باشند هر کدام حرفی برای گفتن دارند.
خلاصه حرفهایشان در چند جمله این بود: بوی کافور ریههایمان را اذیت میکند و دچار آسم شدهایم، جابهجایی و سنگینی برخی جنازهها موجب شده تا دچار دیسک کمر و آرتروز شویم، بهدلیل مواد شیمیایی موجود بر روی برخی جنازهها آبمروارید گرفتهایم.
میگویند هر فردی روزانه روی هر سنگ حدود 15 جنازه را شستوشو میدهد و این بهجز رایگانهایی است که ابتدای هر صبح باید شستوشو دهند. با تعجب میپرسیم منظورشان از رایگان چیست، پاسخ میدهند: تصادفیهای بدون نام و نشان.
امنیت شغلی اما مهمترین خواسته کارکنان بخش شستوشوی غسالخانه بهشت زهراست.
کارکنان مرد و زن در این واحد بهصورت شرکتی و روزمزد مشغول فعالیت هستند و امنیت شغلی مهمترین خواسته آنهاست که در طول سالهای اخیر محقق نشده است. بیمه تکمیلی و بیمه تأمین اجتماعی برایشان برقرار است اما مشمول مشاغل سخت و زیانآور نمیشوند و به همین دلیل باید با شرایط سخت کار و مشکلات جسمی برای بازنشستگی 30 سال فعالیت کنند.
48 غسال زن و 115 غسال مرد در این مجموعه مشغول فعالیت هستند که در میان آنها افرادی با مدرک فوقلیسانس فقه، کارشناس مدیریت فرهنگی و مدیریت خانواده حضور دارند اما طبق گفته خودشان بیشتر کارکنان واحد شستوشو دارای مدرک تحصیلی دیپلم هستند.
حمیده خیرآبادی، مادر امام خمینی(ره) و فرجالله سلحشور از جمله افراد سرشناسی هستند که آنها را شستوشو دادهاند.
«شما اولین وزیر زندهای هستید که به دیدار ما آمدهاید» این جملهای بود که کارکنان واحد شستوشوی غسالخانه در دیدار با وزیر کار مطرح کردند و از او میخواهند برای برقراری سختی کارشان تلاش کند تا زودتر بازنشسته شوند.
کارکنان مرد واحد شستوشوی غسالخانه حرفهای متفاوتی دارند، حرفهایی از جنس خجالت فرزند از شغل پدر.
میگوید: نگاه جامعه به شغل ما نگاه خوبی نیست، هیچ یک از اقوام و همسایهها نمیدانند در کدام بخش بهشت زهرا کار میکنم، حتی اعضای خانواده خودم (فرزندانم) که شغلم را میدانند حاضر نیستند به دوستان و همکلاسیهای خود در مدرسه بگویند شغل پدرشان چیست. برخی از افرادی که میدانند شغل ما چیست، حاضر نیستند به ما دست بدهند.
گورکنان بهشت زهرا نیز سختیهای خاص خود را دارند.
در حال کندن قبری سه طبقه با عمق بسیار زیاد است، مورچههای درشت مشغول راه رفتن به روی سر و صورتش هستند، که متوجه حضور وزیر و همراهان او میشود.
از شرایط شغلی و کاریاش که میپرسند ابراز رضایت کرده و میگوید: 9 سال است در این شغل کار میکنم و بیمه دارم.
در خلوت وقتی که تنها با او هم صحبت میشوم، میگوید: بهصورت روزمرد کار میکنم و دریافتیام ماهی 2 میلیون و 100 تومان است و روزانه دو یا سه قبر سهطبقه را حفر میکنم.
قرارداد کار ندارم و بابت اشتغال بهصورت روزمرد بسیار نگرانم. در حین حفر قبر بارها شده که ریزش صورت گرفته و سه سال قبل یکی از همکارانمان بهاسم عبدالحمید مالمیر بهدلیل ریزش قبر جان خود را از دست داد.
بهدلیل رطوبت قبرها اکسیژن در آنها کم است و حین حفر مجبور هستیم بالا آمده و نفس بکشیم اما مردم متوجه نمیشوند و بهزور ما را به داخل قبر میفرستند.
حکایت کارکنان واحد شستوشو و گورکنان بهشت زهرا، ماجرای مشاغلی است که در عین شرافت کارکنان شاغل در این بخش برای کسب روزی حلال، نگرش منفی جامعه به آنها منجر به خجالتزدگیشان از فعالیت در این شغل است، آنهایی که حتی وقتی میگوییم «شغلشان دارای شرافت است و همین که برای کسب روزی حلال تلاش میکنند، افتخار است» باورشان نمیشود و آن را شعار میدانند.
به هر حال کارکنان این بخش نباید فراموش شوند اگرچه آنها در دنیای اموات کار میکنند اما نیازمند حمایت شغلی بیشتری هستند، حمایتهایی از جنس عمل.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
به گزارش گروه فضای مجازی ، میگویند اینجا آخر دنیاست، آنها هم شاید ساکنان غریب آخر دنیا. افرادی که هر روز باید شاهد گریهها، غم و اندوه ساکنان شهر باشند و جداییهای بسیاری را شاهدند.
ماجرای این گزارش حکایت افرادی است که جنس و نوع شغلشان متفاوتتر از مشاغلی است که میشناسیم، افرادی که هنوز خودشان هم با شغلشان کنار نیامدهاند.
همراه با علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی سری به بهشت زهرای تهران زدیم تا با کارکنان غسالخانه به گفتوگو بنشینیم.
متولد 68 است، دختری جوان و زیبا، در بخش شستوشوی زنان در غسالخانه بهشت زهرا(ع) کار میکند، با لیسانس مدیریت فرهنگی شغل مناسبی پیدا نکرده و به پیشنهاد اقوام به این شغل روی آورده است.
«بوی کافور، حوضچههای سنگی شستوشو، جنازه و ...» تصور آن حتی برای بسیاری از ما دشوار است اما در اینجا دختران جوانی هستند که هر روز باید این صحنهها را مشاهده و با این کار امرار معاش کنند.
جنازه از محل مخصوص بهسمت حوضچهها هدایت میشود، پیرزنی حدوداً 60 ساله، دختر جوان که با لباس داخل خانه در محل کارش حضور دارد بهسمت آن حرکت کرده و آماده شستن میشود. همراهش شده و از او میپرسم که آیا از این کار نمیترسد، قاطعانه میگوید: نه. عادت کردهام در طول دو سال فعالیتم، صحنههای عجیبتری را دیدهام، جنازههای تصادفی، زخمی و متلاشی... .
شست و شوی جنازه دختر 18ساله، تنها فرزند خانواده و بیتابی مادر را تلخترین حادثه کاری در سال 95 میداند.
سایر همکارانش همراه گفتوگویمان میشوند و گویی که پس از سالها گوش شنوایی را برای بیان سختیهایشان پیدا کرده باشند هر کدام حرفی برای گفتن دارند.
خلاصه حرفهایشان در چند جمله این بود: بوی کافور ریههایمان را اذیت میکند و دچار آسم شدهایم، جابهجایی و سنگینی برخی جنازهها موجب شده تا دچار دیسک کمر و آرتروز شویم، بهدلیل مواد شیمیایی موجود بر روی برخی جنازهها آبمروارید گرفتهایم.
میگویند هر فردی روزانه روی هر سنگ حدود 15 جنازه را شستوشو میدهد و این بهجز رایگانهایی است که ابتدای هر صبح باید شستوشو دهند. با تعجب میپرسیم منظورشان از رایگان چیست، پاسخ میدهند: تصادفیهای بدون نام و نشان.
امنیت شغلی اما مهمترین خواسته کارکنان بخش شستوشوی غسالخانه بهشت زهراست.
کارکنان مرد و زن در این واحد بهصورت شرکتی و روزمزد مشغول فعالیت هستند و امنیت شغلی مهمترین خواسته آنهاست که در طول سالهای اخیر محقق نشده است. بیمه تکمیلی و بیمه تأمین اجتماعی برایشان برقرار است اما مشمول مشاغل سخت و زیانآور نمیشوند و به همین دلیل باید با شرایط سخت کار و مشکلات جسمی برای بازنشستگی 30 سال فعالیت کنند.
48 غسال زن و 115 غسال مرد در این مجموعه مشغول فعالیت هستند که در میان آنها افرادی با مدرک فوقلیسانس فقه، کارشناس مدیریت فرهنگی و مدیریت خانواده حضور دارند اما طبق گفته خودشان بیشتر کارکنان واحد شستوشو دارای مدرک تحصیلی دیپلم هستند.
حمیده خیرآبادی، مادر امام خمینی(ره) و فرجالله سلحشور از جمله افراد سرشناسی هستند که آنها را شستوشو دادهاند.
«شما اولین وزیر زندهای هستید که به دیدار ما آمدهاید» این جملهای بود که کارکنان واحد شستوشوی غسالخانه در دیدار با وزیر کار مطرح کردند و از او میخواهند برای برقراری سختی کارشان تلاش کند تا زودتر بازنشسته شوند.
کارکنان مرد واحد شستوشوی غسالخانه حرفهای متفاوتی دارند، حرفهایی از جنس خجالت فرزند از شغل پدر.
میگوید: نگاه جامعه به شغل ما نگاه خوبی نیست، هیچ یک از اقوام و همسایهها نمیدانند در کدام بخش بهشت زهرا کار میکنم، حتی اعضای خانواده خودم (فرزندانم) که شغلم را میدانند حاضر نیستند به دوستان و همکلاسیهای خود در مدرسه بگویند شغل پدرشان چیست. برخی از افرادی که میدانند شغل ما چیست، حاضر نیستند به ما دست بدهند.
گورکنان بهشت زهرا نیز سختیهای خاص خود را دارند.
در حال کندن قبری سه طبقه با عمق بسیار زیاد است، مورچههای درشت مشغول راه رفتن به روی سر و صورتش هستند، که متوجه حضور وزیر و همراهان او میشود.
از شرایط شغلی و کاریاش که میپرسند ابراز رضایت کرده و میگوید: 9 سال است در این شغل کار میکنم و بیمه دارم.
در خلوت وقتی که تنها با او هم صحبت میشوم، میگوید: بهصورت روزمرد کار میکنم و دریافتیام ماهی 2 میلیون و 100 تومان است و روزانه دو یا سه قبر سهطبقه را حفر میکنم.
قرارداد کار ندارم و بابت اشتغال بهصورت روزمرد بسیار نگرانم. در حین حفر قبر بارها شده که ریزش صورت گرفته و سه سال قبل یکی از همکارانمان بهاسم عبدالحمید مالمیر بهدلیل ریزش قبر جان خود را از دست داد.
بهدلیل رطوبت قبرها اکسیژن در آنها کم است و حین حفر مجبور هستیم بالا آمده و نفس بکشیم اما مردم متوجه نمیشوند و بهزور ما را به داخل قبر میفرستند.
حکایت کارکنان واحد شستوشو و گورکنان بهشت زهرا، ماجرای مشاغلی است که در عین شرافت کارکنان شاغل در این بخش برای کسب روزی حلال، نگرش منفی جامعه به آنها منجر به خجالتزدگیشان از فعالیت در این شغل است، آنهایی که حتی وقتی میگوییم «شغلشان دارای شرافت است و همین که برای کسب روزی حلال تلاش میکنند، افتخار است» باورشان نمیشود و آن را شعار میدانند.
به هر حال کارکنان این بخش نباید فراموش شوند اگرچه آنها در دنیای اموات کار میکنند اما نیازمند حمایت شغلی بیشتری هستند، حمایتهایی از جنس عمل.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *