تحلیل دلایل شکست طرح "خاورمیانه بزرگ"
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از ریشه، "خاورمیانه بزرگ" یک اصطلاح سیاسی است که نخستین بار نوامبر 2003 توسط دولت آمریکا به رهبری "جورج دبلیو بوش" و با هدف تغییر معادلات جغرافیایی و سیاسی مطرح شد و ایدۀ آن به مرور زمان تا جایی پیش رفت که در بهترین حالت، مرزهای قلمرو ارضیِ فعلیِ کشورها، هیچ کارکردی بجز خط های کاغذی روی نقشۀ کره زمین نداشته باشند.
در این طرح، برنامهریزیهای از پیشتعیینشدهای در مورد همۀ کشورهای اسلامی، از آسیای مرکزی و جنوبی، از همسایگان شمال آفریقا در غرب تا پاکستان در شرق، همچنین ترکیه و سرزمینهای اشغالی (که منطقۀ ژئوپلیتیکی وسیعی را دربرمیگیرد) به دست دولت آمریکا انجام شده است.
به طور مثال سیستمهای حکومتیِ کشورهایی در این طرح صورتبندی شده که هیچ ربطی به یکدیگر ندارند یا حداقل خودشان را با یکدیگر مرتبط نمیبینند؛ مانند تونس و ترکیه، یا افغانستان و یمن.
به نوشته سایت "Asia Time" در همان سال ایالات متحده آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا مشترکاً به این نتیجه رسیده بودند که از یک طرف اسلامگراییِ حاکم بر این مناطق، نظامهای سیاسی و مدنیِ این کشورها را به سوژهای برای دست به کار شدنِ ما بدل کرده و از طرف دیگر، برخورداری از ذخایر نفت خام و منابع زیرزمینی در این کشورها، راهبردهای اقتصادی را پیش رویمان میگشاید.
برای اینکه مضحک و عجیب بودنِ اصولی و اساسیِ فکری مانند طرح خاورمیانه بزرگ را بهتر لمس کنیم، کافی است برای دقایقی تصور کنیم که مقامات وزارت خارجه کشورمان طی نشستها و بررسیهای متعدد به این نتیجه برسند که نظام حکومتیِ کدام یک از کشورهای اروپایی باید چه تغییراتی کند یا به کل برچیده شود و چه عناصر جایگزینی را بپذیرد!
علی رغم نتیجۀ این مقایسۀ ساده و بدیهی، این طرح یک سال بعد در ژوئن 2004 گستاخانه پا را فراتر گذاشته و گردانندگان این طرح، از بهروزرسانیِ آن با عنوان "خاورمیانۀ بزرگتر" (Greater Middle East) خبر میدهند. طرح جدیدی با نام «طرح خاورمیانه بزرگتر» در نشست گروه جی- ۸ در «See Island» با هدف تغییرات ساختاری در منطقه به تصویب میرسد.
طرح مزبورشامل دو بخش است: بخش اول به مبحث ضرورت استقرار دموکراسی در خاورمیانه اختصاص دارد، بخش دوم مانند پیش نویس اول، برنامه نسبتاً جامعی برای انجام اصلاحات اقتصادی در منطقه خاورمیانه بزرگ است.
سایت "Asia Time" در ادامه سه تا از اهداف هژمونیکی که به عقیده کارشناسان علوم سیاسی، آمریکا از طرح "خاورمیانه بزرگ" و "خاورمیانه بزرگتر" دنبال میکرد، بیپرده عنوان میکند:
- از صحنه به در کردن کشورهایی که بوش پس از حادثه تروریستی 11 سپتامبر آنها را "محور شرارت" خوانده بود (رژیم بعث عراق، کره شمالی و ایران). سپس تثبیت یک نظام نئولیبرال و اجرای انتخابات در این کشورها با هدایت آمریکا!
چنانچه میدانیم جمهوری اسلامی ایران یکی از این محورهای شرارت نامیده شده بود و درست 5 سال بعد از مرحلۀ ابتدایی این طرح، یعنی در سال 2009 پرهزینهترین فتنه بعد از انقلاب اسلامی به بهانۀ دهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری کشورمان رخ داد.
- مستقرسازیِ نیروگاههای نظامی در چارچوب قراردادهای دوجانبه به طرفیت کشورهای مهم منطقه به طور مثال با افغانستان، عراق، ازبکستان، ترکمنستان، آذربایجان و البته پادشاهان نفتِ خلیج فارس.
- همکاریهای مالی و نظامی با همۀ کشورهایی که با ایالات متحده همکاری دارند.
دیگر اجزای طرح خاورمیانه بزرگ، در یک کلام به تجزیۀ داخلی خلاصه میشود؛ تجزیهای که قرار بود مرزهای فعلی میان کشورهای منطقه را در حدّ خط های کودکانهای روی کاغذ نقشۀ کره زمین بیاعتبار کند.
براساس این طرح:
مصر به 4 کشور کوچک تقسیم میشود.
بنابر طرح ارائه شده توسط برنارد لوئیس سودان نیز بسان مصر باید به 4 کشور کوچک تقسیم شود.
در کشورهای شمال آفریقا، تجزیه لیبی، الجزایر و مغرب.
در شبه جزیره عربستان و خلیج فارس، محو کویت و قطر و بحرین و پادشاهی عمان و یمن و امارات متحده عربی از نقشه، به گونهای که شبه جزیره عربستان و خلیج فارس تنها سه کشور را دربربگیرد.
تجزیه عراق براساس پایهها و اصول نژادی و
مذهبی به شکلی که در سوریه عهد عثمانی به وقوع پیوست، صورت میگیرد و از
تجزیه این کشور 3 کشور کوچک تشکیل خواهد شد.
براساس طرح تفکیک لوئیس سوریه نیز باید برپایه اصول و مبادی مذهبی و عرقی و نژادی به 4 کشور کوچک تقسیم شود.
بر پایه طرح تقسیم جهان اسلام و عرب برنارد لوئیس از تقسیم لبنان 8 کشور کوچک نژادی و مذهبی بدست میآید.
جدا کردن بخشی از اراضی ترکیه و الحاق آن به کشور کردستان عراق.
محو اردن و اعطای آن به تشکیلات خودگردان فلسطینی.
محو کامل کشور و ملت فلسطین
محو کامل موجودیت کشور یمن چه شمال و چه جنوب و الحاق آن به کشور حجاز.
ایران، پاکستان و افغانستان:
این سه کشور باید به 10 کشور کوچک و تضعیف شده به تفکیک نژادی تقسیم شوند.
نکتۀ جالب در مورد ایران، این است که از روز اولِ بیان طرح خاورمیانه بزرگ توسط مقامات آمریکایی، در مرکز این طرح قرار داشت و گویی نقشهکشیها در خصوص بقیۀ کشورهای منطقه، همگی حول محور ایران میچرخیده و میچرخد.
نقشۀ زیر به وضوح این مسئله را نمایش میدهد:
کشورهایی که با کمرنگترین سبز نشان داده شدهاند، آخرین و گستردهترین نسخه از کشورهایی است که به تشخیص غرب، به طرح خاورمیانه پیوند داده شدهاند.
سبز متوسط، مرحلۀ میانیِ کم و زیاد شدن کشورها به طرح است.
اما کشورهایی که با سبز پررنگ نشان داده شدهاند، قدیمیترین تعریف اولیه از "طرح خاورمیانه بزرگ" هستند و ایران، یکی از 10 کشوری است که از ابتدا در تیررس اهداف این طرح بوده است.
غرب به تأسی از سیاست جهانی امریکا مبنی بر تبدیل اسراییل به ژاندارم و قدرت بی رقیب منطقه که همزمان توان رویارویی تهاجمی با همه کشورهای اسلامی را داشته باشد، در پی آن است؛ تا با تقسیم واحدهای بزرگ اراضی وسیع کشورهای اسلامی که از قضا سرشار از انرژی نفت و دیگر پتانسیل های برتری بر اسراییل هم هستند، از ضریب و احتمال قدرت گیری آنها در آینده بکاهند و در نهایت زمینه را برای استیلای بی چون و چرای رژیم اسراییل بر کل منطقه، فراهم سازند.
بررسی ابعاد مختلف طرح خاورمیانه بزرگ(شرایط عینی، اهداف و بنیانهای نظری) نشان میدهد که این طرح به آسانی آغاز و پایان پیدا نخواهد کرد. این طرح فرآیندی است که آمریکا با تهاجم به عراق آن را آغاز کرده است، اما هیچگونه چشمانداز مشخصی در مورد پایان آن وجود ندارد. فعلاً میتوان گفت جنایت و نسل کشی در لباس تروریسم تکفیری، بارزترین شاخصه و تنها دستاورد طرح بزرگ خاورمیانه بوده است.
پرسشهای نسبتاً مهمی که در ارتباط با این طرح وجود دارد این است که آمریکائیان تا چه میزان توانایی پیشبرد آن را دارند و چه مدت زمانی و چه مقدار سرمایه را برای اجرای آن هزینه خواهند کرد؟ اساساً آمریکائیان تا چه میزان برای درگیری دراز مدت در مسائل خاورمیانه آمادگی دارند؟ پاسخ به این پرسشها تردیدهای فراوانی را در مورد چشمانداز آینده طرح به وجود میآورد.
رهبر معظم انقلاب نیز در خصوص شکست طرح خاورمیانه بزرگ طی بیانات مهم نوروزیشان در حرم امام رضا (ع) فرمودند:
آمریکاییها اعلام کردند که میخواهند خاورمیانهی بزرگ درست کنند -یکوقت گفتند خاورمیانهی نوین، یکوقت گفتند خاورمیانهی بزرگ- مقصود این بود که در این منطقهی غرب آسیا و در قلب کشورهای اسلامی، دولت جعلی رژیم صهیونیستی را بر همهی امور این منطقه از لحاظ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مسلّط کنند؛ هدفشان این بود. الان شما نگاه کنید ببینید همانهایی که شعار خاورمیانهی بزرگ میدادند، در قضیهی سوریه درماندهاند، در قضیهی یمن درماندهاند، در قضیهی عراق درماندهاند، در قضیهی فلسطین درماندهاند و اینها همه را از چشم ایران میبینند، از چشم جمهوری اسلامی میبینند. دشمنی آنها با جمهوری اسلامی اینجوری است؛ اختلاف آنها با جمهوری اسلامی سرِ یکذرّه و دوذرّه نیست.
/انتهای پیام/
:
انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به
معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای
منتشر میشود.