کودک افغان میخواهد نقاش تحصیل کرده ساختمان شود/ آرزویی به رنگ تحصیل خواهر
هم اکنون 360 هزار دانش آموز تبعه افغان در ایران مشغول به تحصیل بوده اما تمام این دانش آموزان به سادگی در مدارس ثبت نام نشده اند.
خوشبختانه پس از تاکید مقام معظم رهبری و صحبت های ایشان مبنی بر اینکه «همه کودکان افغانستان، چه آنها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارند، باید در مدارس دولتی ثبت نام شوند.» تعداد زیادی از دانش آموزان افغان موفق به ثبت نام در مدارس شدند.
در این میان اما، بودند خانواده هایی که به دلیل وضعیت نامناسب معیشتی و درخواست 300 هزار تومانی برخی از مدارس، موفق نشدند فرزندان خود را ثبت نام کنند و یا تصمیم گرفتند از میان چند فرزندشان تنها یک نفر را به مدرسه بفرستند.
نعمت، مردی 35 ساله و اهل کشور افغانستان است. او که از سال 90 راهی ایران شده 2 فرزند 12 و 10 ساله دارد. فرزند پسر او در مدرسه ای در منطقه 4 تحصیل می کند اما دختر از حق تحصیل محروم مانده است. چکیده گفت و گوی خبرنگار گروه جامعه با این خانواده در ذیل می آید:
با چه هدفی راهی ایران شدید و در افغانستان چه شغلی داشتید؟
وضعیت زندگی در افغانستان بیش از آنچه که بتوان تصور کرد وخیم است. باید در افغانستان زندگی کرده باشید تا بفهمید چرا افغان ها برای رسیدن به شرایط بهتر راهی ایران می شوند و حاضر هستند در سخت ترین مشاغل مشغول به کار شوند. من در افغانستان کشاورزی میکردم. در ولایت «خوست» شرایط برای کشاورزی چندان بد نبود اما می خواستم خانواده ام شرایط بهتر را هم تجربه کنند. به دور از هر حاشیه بتوانند زندگی کنند و فرزندانم راهی مدرسه شوند.
در حال حاضر هر دو فرزند شما تحصیل می کنند؟
پسر 12 ساله ام اکنون در کلاس سوم تحصیل می کند اما موفق نشدم دخترم را در مدرسه ثبت نام کنم. از ابتدا با مدارک اقامت قانونی راهی ایران نشده بودیم و همین موضوع نیز برایمان دردسر ساز شده بود، بعد از آن هم مدرسه دخترانه اطراف خانه مان گفت که برای ثبت نام باید مبلغ 300 هزار تومان پرداخت کنیم. در کنار آن، هزینه های دیگر از جمله خرید کتاب و لباس مدرسه هم بود. به خودم قول داده ام هر طور که شده هزینه های تحصیل فرزندانم را فراهم کنم و امیدوار هستم از ابتدای مهر امسال لباس مدرسه را بر تن دو فرزندم ببینم. دخترم اکنون در خانه و در کنار همسرم به «قالین بافی» مشغول است.
در ایران مشغول به چه حرفه ای هستید و آیا خودتان تحصیل کرده اید؟
من فقط سواد خواندن دارم و آن را هم در مدرسه
آموزش ندیده ام. در ولایت ما در افغانستان یک جوانی بود که در آلمان تحصیل کرده
بود و بعد از آن به افغانستان باز گشته بود. او تلاش می کرد که به جوانان افغان
خواندن و نوشتن یاد دهد و من هم به اندازه محدودی پیش او خواندن یاد گرفتم. اکنون نیز
در ایران به حرفه نقاشی ساختمان مشغول هستم و با اینکه شغل ما فصلی است اما از
درآمدی که دارم راضی هستم.
ولی، کودک افغانی که باید اکنون کلاس ششم باشد در پایه سوم تحصیل می کند و گاهی به دلیل بیشتر بودن سنش به نسبت سایر بچههای کلاس مورد تمسخر دیگران قرار می گیرد. می گوید می خواهد همانند پدرش نقاش ساختمان شود اما نقاشی تحصیل کرده که وقتی بالای پله های نردبام می رود بتواند با صدای بلند روزنامه هم بخواند.
وی در گفت و گو با خبرنگار گروه جامعه به بیان آرزوهایش پرداخته است. قسمت هایی از این گفت و گو در زیر می آید:
از تحصیل در ایران راضی هستی و چرا دیر به مدرسه رفته ای؟
همین که به مدرسه رفتم خدا رو شکر می کنم زیرا دوستانی دارم که هنوز نتوانسته اند به مدرسه بروند. پسر عموهای من همه در ایران هستند اما هیچ کدامشان درس نمی خوانند و خواهرم هم که 10 سال دارد درس نمی خواند. من در بین تمام اعضای خانواده، اولین نفری هستم که به مدرسه می روم و از این بابت خوشحالم. به نظر من مهم نیست که دیر به مدرسه بروی، مهم این است که درست هایت را خوب بخوانی و من تمام تلاشم را می کنم که در درس هایم موفق باشم.
از وضعیت مدرسه ات راضی هستی؟، دانش آموزان ایرانی چه طور با تو برخورد می کنند؟
من در مدرسه ... درس می خوانم. در این مدرسه علاوه بر من، دانش آموزان افغان دیگری هم هستند که مشغول به تحصیل بوده و درس می خوانند اما بعضی از مواقع حرف هایی را میشنویم که چندان خوب نیست. در حیاط مدرسه و در زنگ تفریح بعضی وقتها به ما میگویند «افغانی»، اما ما ناراحت نمی شویم. سر کلاس درس هم زمانی که می خواهم به معلم درس پاسخ دهم، گاهی به دلیل نوع حرف زدنم بچه ها به من می خندند.
بزرگ ترین آرزویت چیست و می خواهی در آینده چه شغلی داشته باشی؟
آرزو دارم خواهرم «فرخنده» هم بتواند به مدرسه برود. اگر
مدرسه دخترانه از پدرم برای ثبت نام پول نمی خواست او هم می توانست تحصیل کند نه
اینکه بخواهد با حسرت به کتاب های من نگاه کند. بعضی وقت ها به این فکر می کنم که
من هم دیگر به مدرسه نروم اما هدفم این است که درس بخوانم و به افغانستان برگردم و به کشورم خدمت کنم.
دوست دارم مانند پدرم نقاش ساختمان شوم.