زندههایی که با مردهها سر میکنند
قیمت سرسام آور املاک در قاهره و برخی دیگر از استانهای مصر و فقر شدید، موجب شده است دو میلیون مصری در گورستانها و در کنار مردهها زندگی کنند.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی ، مصر «مادر دنیا» است اما فرزندانش در گورستان ها زندگی می کنند، البته منظور از زندگی در گورستان نسل کشی و یا ارائه تصویری خیالی از توحش نیست بلکه داستان انسان های زنده ای است که در گورستان سر می کنند، بله در گورستان.
عم سیّد مردی 40 ساله است که با همسر و دو فرزندش در یکی از مقبره های خانوادگی گورستان «بنی سویف» در 110 کیلومتری جنوب قاهره زندگی می کند و از راه تدفین مردگان و کندن گورهای جدید امرار معاش می کند. محل زندگی این خانواده چهار نفره در گورستان، یک اتاق است که امکانات بهداشتی آن بسیار پایین است.
فقط عم سید نیست که در فقر تمام دست و پا می زند، بلکه حدود دو میلیون مصری در گورستان های استان های مختلف خانه کرده و در آنجا زندگی می کنند. زندگی در گورستان فقط به قاهره محدود نمیشود.
برخی گمان می کنند به دلیل تراکم جمعیت در قاهره و افزایش قیمت املاک پدیده زندگی در گورستان ها فقط به پایتخت محدود می شود اما گزارش ها حاکی از این است که این پدیده در استان های دیگر مصر نیز با درجات مختلف مشاهده می شود.
به هر حال قاهره در این خصوص صدرنشین است و بیشتر در بین آن دسته از اهالی قاهره رواج دارد که از سایر استان ها راهی پایتخت شدهاند.
افزایش 40 درصدی گورستان نشینها
در حالیکه آخرین آمار رسمی در مورد ساکنان گورستانها در سال سال 2008 منتشر شده و تعداد آنان را یک میلیون و500 هزار نفر اعلام کرد، این آمار در فاصله هشت سال بیش از 40 درصد افزایش داشت به ویژه اینکه میانگین زاد و ولد در فاصله ای کوتاه دو برابر شد.
زندگی در سکوتی وحشتناک
ساکنان گورستان ها بیشتر از راه بازسازی گورهای قدیمی و یا کندن گورهای جدید امرار معاش می کنند و زندگی آنان در سکوت و آرامشی وحشتناک غرق شده است.
معمولا مردم از گذشتگان خود طلا و نقره و یا املاک و پول به ارث می برند اما سید معروف به «خاکی» از پدرش چیزی به ارث نبرد و هر چند در گورستان کار میکند اما نتوانست پدرش را در مقبره ثروتمندان به خاک بسپارد بلکه او را در یکی از گورهای «الصدقه» که مخصوص فقرا است دفن کرد.
صدقه گرفتن از خانواده متوفی
او از خانواده هایی که برای زیارت اموات خود می آیند، پولی دریافت می کند و کودکانش نیز هنگام به خاک سپردن از خانواده متوفی صدقه می گیرند به اضافه اینکه حضور خانواده درگذشتگان موجب می شود آنان در فواصل زمانی مختلف غذای ساده ای به دست بیاورند. وضعیت عبدالتواب که 60 بهار از زندگی اش گذشته است، چندان فرقی با سید ندارد.
پسر بزرگ عبدالتواب چند سال پیش به قسمت گورهای جدید منتقل شد و در مقابل کاری که در آنجا انجام می دهد، از خانواده متوفی پولی دریافت می کند.
پسر عبدالتواب خودش را از پدرش خوش اقبال تر می بیند زیرا توانسته است خانه ای کوچک در نزدیکی مقبره های جدید برای خودش دست و پا کند؛ خانه ای که در داشته و اطرافش حصار کشیده شده است بر عکس مقبره های قدیمی که هیچ حصاری ندارد و باز است.
عبدالتواب از مقبره هایی که اکنون در آنجا زندگی می کند می گوید و توضیح می دهد که فقط تعدادی کشاورز و گور کن در این محل زندگی می کردند و از منطقه مسکونی بسیار دور بود، اما پس از اینکه تعدادی منازل نوساز در نزدیکی این محل ساخته شد، اوضاعشان بهتر شد و می توانند مایحتاج خود را از فاصله ای نه چندان دور خریداری کنند. عبدالتواب که رویاهای کوچکی دارد، از این نوع زندگی کردن احساس راحتی می کند.
او که حتی مرحله ابتدایی را نیز در مدرسه به پایان نبرد، تمایلی ندارد جایی به جز گورستان زندگی کند زیرا به آنجا عادت دارد و نمی تواند آن را ترک کند به اضافه اینکه دوستان و خانواده اش همگی با هم زندگی می کنند و اگر از آنجا برود دیگر سخت بتواند محلی را پیدا کند که همه آنان بتوانند یک جا جمع شوند.
دولت مصر ما را به حال خود راحت بگذارد
وی از دولت مصر درخواست رسیدگی به و ضعیتشان و دلسوزی ندارد بلکه به زبان ساده فقط می خواهد که آنان را تحت فشار قرار ندهند و بگذارند در آنجا به حال خود زندگی کنند.
وی در یک نتیجه گیری ساده از «منطق فنا» صحبت کرده و با خنده می گوید: از اینجا به کجا می رویم؟ در آخر به اینجا می آییم و در جایی به اندازه یک متر در یک متر دفن می شویم، مانند بقیه... رویاهای کودکانمان ساده است و منتظر می مانند که از دنیایی که میهمانش هستند، بروند و به بهشت برسند و مهم ترین نیاز آنان این است که رهایشان کنیم که راضی و قانع باشند.
اما وضعیت در «مقبره های امام شافعی» در وسط قاهره با مقبره ای که سید و عبدالتواب در آن به سر می برند، فرق دارد به این معنی که گورهایی که در محله های پرجمعیت حاشیه شهرها وجود دارد در مقایسه با استان ها، اوضاع بهتری دارند.
مقبره های امام شافعی یکی از مقبره های مخصوص خانواده های بزرگ است و شامل اتاق ها و راهروها است و نگهبان هایی نیز در این مقبره ها حضور دارند، به اضافه اینکه دانشجویانی که از روستاها می آیند به دلیل اجاره سنگین املاک، اتاق هایی را در اینجا اجاره می کنند.
محمود دانشجوی رشته بازرگانی است که به همراه خانواده ای هفت نفره در دو اتاق زندگی می کنند و می گوید محل زندگی اش را از دوستانش پنهان کرده است و از اینکه واقعیت را بدانند، خجالت می کشد. او یکی از ساکنان گورستان امام شافعی است.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
عم سیّد مردی 40 ساله است که با همسر و دو فرزندش در یکی از مقبره های خانوادگی گورستان «بنی سویف» در 110 کیلومتری جنوب قاهره زندگی می کند و از راه تدفین مردگان و کندن گورهای جدید امرار معاش می کند. محل زندگی این خانواده چهار نفره در گورستان، یک اتاق است که امکانات بهداشتی آن بسیار پایین است.
فقط عم سید نیست که در فقر تمام دست و پا می زند، بلکه حدود دو میلیون مصری در گورستان های استان های مختلف خانه کرده و در آنجا زندگی می کنند. زندگی در گورستان فقط به قاهره محدود نمیشود.
برخی گمان می کنند به دلیل تراکم جمعیت در قاهره و افزایش قیمت املاک پدیده زندگی در گورستان ها فقط به پایتخت محدود می شود اما گزارش ها حاکی از این است که این پدیده در استان های دیگر مصر نیز با درجات مختلف مشاهده می شود.
به هر حال قاهره در این خصوص صدرنشین است و بیشتر در بین آن دسته از اهالی قاهره رواج دارد که از سایر استان ها راهی پایتخت شدهاند.
افزایش 40 درصدی گورستان نشینها
در حالیکه آخرین آمار رسمی در مورد ساکنان گورستانها در سال سال 2008 منتشر شده و تعداد آنان را یک میلیون و500 هزار نفر اعلام کرد، این آمار در فاصله هشت سال بیش از 40 درصد افزایش داشت به ویژه اینکه میانگین زاد و ولد در فاصله ای کوتاه دو برابر شد.
زندگی در سکوتی وحشتناک
ساکنان گورستان ها بیشتر از راه بازسازی گورهای قدیمی و یا کندن گورهای جدید امرار معاش می کنند و زندگی آنان در سکوت و آرامشی وحشتناک غرق شده است.
معمولا مردم از گذشتگان خود طلا و نقره و یا املاک و پول به ارث می برند اما سید معروف به «خاکی» از پدرش چیزی به ارث نبرد و هر چند در گورستان کار میکند اما نتوانست پدرش را در مقبره ثروتمندان به خاک بسپارد بلکه او را در یکی از گورهای «الصدقه» که مخصوص فقرا است دفن کرد.
صدقه گرفتن از خانواده متوفی
او از خانواده هایی که برای زیارت اموات خود می آیند، پولی دریافت می کند و کودکانش نیز هنگام به خاک سپردن از خانواده متوفی صدقه می گیرند به اضافه اینکه حضور خانواده درگذشتگان موجب می شود آنان در فواصل زمانی مختلف غذای ساده ای به دست بیاورند. وضعیت عبدالتواب که 60 بهار از زندگی اش گذشته است، چندان فرقی با سید ندارد.
پسر بزرگ عبدالتواب چند سال پیش به قسمت گورهای جدید منتقل شد و در مقابل کاری که در آنجا انجام می دهد، از خانواده متوفی پولی دریافت می کند.
پسر عبدالتواب خودش را از پدرش خوش اقبال تر می بیند زیرا توانسته است خانه ای کوچک در نزدیکی مقبره های جدید برای خودش دست و پا کند؛ خانه ای که در داشته و اطرافش حصار کشیده شده است بر عکس مقبره های قدیمی که هیچ حصاری ندارد و باز است.
عبدالتواب از مقبره هایی که اکنون در آنجا زندگی می کند می گوید و توضیح می دهد که فقط تعدادی کشاورز و گور کن در این محل زندگی می کردند و از منطقه مسکونی بسیار دور بود، اما پس از اینکه تعدادی منازل نوساز در نزدیکی این محل ساخته شد، اوضاعشان بهتر شد و می توانند مایحتاج خود را از فاصله ای نه چندان دور خریداری کنند. عبدالتواب که رویاهای کوچکی دارد، از این نوع زندگی کردن احساس راحتی می کند.
او که حتی مرحله ابتدایی را نیز در مدرسه به پایان نبرد، تمایلی ندارد جایی به جز گورستان زندگی کند زیرا به آنجا عادت دارد و نمی تواند آن را ترک کند به اضافه اینکه دوستان و خانواده اش همگی با هم زندگی می کنند و اگر از آنجا برود دیگر سخت بتواند محلی را پیدا کند که همه آنان بتوانند یک جا جمع شوند.
دولت مصر ما را به حال خود راحت بگذارد
وی از دولت مصر درخواست رسیدگی به و ضعیتشان و دلسوزی ندارد بلکه به زبان ساده فقط می خواهد که آنان را تحت فشار قرار ندهند و بگذارند در آنجا به حال خود زندگی کنند.
وی در یک نتیجه گیری ساده از «منطق فنا» صحبت کرده و با خنده می گوید: از اینجا به کجا می رویم؟ در آخر به اینجا می آییم و در جایی به اندازه یک متر در یک متر دفن می شویم، مانند بقیه... رویاهای کودکانمان ساده است و منتظر می مانند که از دنیایی که میهمانش هستند، بروند و به بهشت برسند و مهم ترین نیاز آنان این است که رهایشان کنیم که راضی و قانع باشند.
اما وضعیت در «مقبره های امام شافعی» در وسط قاهره با مقبره ای که سید و عبدالتواب در آن به سر می برند، فرق دارد به این معنی که گورهایی که در محله های پرجمعیت حاشیه شهرها وجود دارد در مقایسه با استان ها، اوضاع بهتری دارند.
مقبره های امام شافعی یکی از مقبره های مخصوص خانواده های بزرگ است و شامل اتاق ها و راهروها است و نگهبان هایی نیز در این مقبره ها حضور دارند، به اضافه اینکه دانشجویانی که از روستاها می آیند به دلیل اجاره سنگین املاک، اتاق هایی را در اینجا اجاره می کنند.
محمود دانشجوی رشته بازرگانی است که به همراه خانواده ای هفت نفره در دو اتاق زندگی می کنند و می گوید محل زندگی اش را از دوستانش پنهان کرده است و از اینکه واقعیت را بدانند، خجالت می کشد. او یکی از ساکنان گورستان امام شافعی است.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *