نقش حساس مردم در پیشبرد اهداف پیشگیری از وقوع جرم
کارشناس اداره کل پیشگیری های مردمی معاونت اجتماعی قوه قضائیه در یادداشتی به نقش حساس مردم در پیشبرد اهداف پیشگیری از وقوع جرم اشاره کرده است.
خبرگزاری میزان -
به گزارش خبرنگار حقوقی و قضایی ، حسن غلام زاده کارشناس اداره کل پیشگیری های مردمی معاونت اجتماعی قوه قضائیه در یادداشتی به نقش حساس مردم در پیشبرد اهداف پیشگیری از وقوع جرم اشاره کرده است که در ادامه قابل ملاحظه است:
روند افزایش جرم و بزهکاری از دیرباز به عنوان اصلی ترین دغدغه اندیشمندان جامعه شناسی و جرم شناسی بوده است؛ دراین بین نظریات و رهیافتهای مختلفی به ارائه دیدگاه های خود پرداخته اند؛ اما هدف غایی همه، مقابله و کاهش ارتکاب کج روی و جرم و نهایتا پیشگیری از آن بوده است. براین اساس، در اغلب کشورهای دنیا، هرکدام با تأسی از اندیشه ای، اقدامات و تدابیر مختلفی را در نظر گرفته اند؛ برای مثال در برهه ای از زمان در آمریکا و آلمان، بر اساس آموزه های مکتب اثباتی )ایتالیایی( اقدام به عقیم سازی مرتکبان جرائم کردند تا با قطع رابطه تولید مثل در بزهکاران، از متولد شدن فرزندانی که در آینده، بزهکار خواهند شد، پیشگیری کرده باشند.
برخی دیگر به دنبال نظریات مارکسیستی و نظریات ساختاری، تغییر نظام اقتصادی و سیاسی جامعه خود را بهترین راه برای پیشگیری از شیوع بزهکاری می پنداشتند. برخی نیز برنامه های مکاتب جنسیت گرایانه مانند فمینیست را به عنوان اقدامات پیشگیری از بزهکاری در نظر گرفتند؛ اما بی شک باید گفت با وجود توجه به همه این مکاتب، اندیشه ها و نظریات متقدم و متأخر؛ چون جرم برآمده از اجتماع است و مرتکب نیز یکی از اعضای همان جامعه، بنابراین نوک پیکان پیشگیری و علل شناختی رشد بزهکاری، متوجه مردم و افراد آن جامعه خواهد بود. به دیگر سخن، به سه دلیل می توان بر اهمیت نقش مردم در پیشگیری از وقوع بز هکاری و انحرافات، صحه گذاشت که عبارتند از:
1- براساس اندیشه های آلبرت باندورا، روانشناس اجتماعی معاصر، افراد در فرایند هم نشینی افتراقی، یا به عبارت دیگر یادگیری اجتماعی، مفاهیم، ارزشها و باورهای گروهی و اجتماعی خود را فرا می گیرند، بنابراین خانواده، مدرسه، گروه های همسالان و خرده فرهنگها اغلب نهادهای اجتماعی تأثیرگذار در فرایند اجتماعی شدن فرد هستند؛ بنابراین هرگاه ارتباط فرد با این نهادها به شکل دیگری رقم بخورد، به نحوی که از شرکت در محافل اجتماعی جذب خرده فرهنگ های بزهکار مانند فرقه های انحرافی، گروه های مجرمانه یا محافل مصرف مواد مخدر شوند، رفته رفته از ارزشهای گروهی فاصله گرفته و به سوی ارتکاب جرم و کج روی سوق خواهند یافت؛ به تعبیر بهتر، فرد بز هکار، در گذشته احدی از افراد یک جامعه بوده است که در تعامل با دیگران و حسب شرایط ویژه ای که یاد شد، به سوی ارتکاب بزه می رود. در مقابل هرگاه این فرایند یادگیری در مسیر صحیح و تابع ارزشهای اجتماعی و اخلاقی باشد، به فردی جامعوی و متعهد بدل خواهد شد. پس همین جامعه است که هم می تواند مولد بزه باشد و هم بانی پیشگیری از آن.
2- هرگاه بزهی رخ می دهد، در قریب به اتفاق آنها، سه مسئله در بررسی آن دخالت دارد که عبارتند از بزه، بز هکار و بزه دیده. همانطورکه در بند قبل توضیح داده شد، بز هکار فردی از افراد همان جامعه ای است که جرم در آن واقع می شود، در نتیجه تحت شرایط ویژه ای آموزشهای دیگری را می بیند و نهایتا شخصیت مجرمانه آن شکل می پذیرد. همچنین، بزه دیده نیز یکی از افراد همان جامعه است که تحت تأثیر عواملی مورد تعرض قرار می گیرد؛ ا ز این رو مردم که تشکیل دهنده یک جامعه هستند، همواره در مجاورت هم بزه دیده و هم بزهکار قرار دارند؛ بنابراین بیش از سایر نهادها، دستگاه ها و مسئولان حاکمیتی، با پدیده مذموم بز هکاری مأنوس اند.
3- همواره در بررسی جرائم و انحرافات، عواملی مختلفی دخالت دارند تا در دستیابی به آمار دقیق و واقعی از جرم ناتوان باشیم. در جرم شناسی آماری مفهومی با عنوان «رقم سیاه» وجود دارد که گویای برخی از جرائم و آسیبهایی است که هیچگاه گزارش و کشف نمی شوند. علل خانوادگی، روانی و بعضا تهدید و ارعاب بزه دیده و اطرافیان وی در به وجودآمدن رقم سیاه نقش پر رنگی دارند؛ ا ز این رو این مردم هستند که با رفتارها و جرائمی ارتباط دارند که خارج از محدوده بازرسی و کنترل قوای حاکمیتی هستند.
نتیجه اینکه بر اساس دلایل فوق باید برای بهرمندی از این ظرفیت مطلوب، تدابیر مناسبی اتخاذ کرد. در ایران علاوه بر اینکه مطابق سایر نقاط جهان مشارکت مردم در تحقق امنیت اجتماعی در قالب انجمن های مردم محور و تشکلهای مدنی صورت می پذیرد، ستادهای مردمی پیشگیری و نهادهای مذهبی مانند مساجد و ... روشهای دیگری هستند که باید از آنها به شکل مناسب بهره برد تا با تحقق این هم افزایی، شاهد جامعه ای آرام، توسعه یافته و دارای شرایط زیست پذیری مطلوب باشیم.
روند افزایش جرم و بزهکاری از دیرباز به عنوان اصلی ترین دغدغه اندیشمندان جامعه شناسی و جرم شناسی بوده است؛ دراین بین نظریات و رهیافتهای مختلفی به ارائه دیدگاه های خود پرداخته اند؛ اما هدف غایی همه، مقابله و کاهش ارتکاب کج روی و جرم و نهایتا پیشگیری از آن بوده است. براین اساس، در اغلب کشورهای دنیا، هرکدام با تأسی از اندیشه ای، اقدامات و تدابیر مختلفی را در نظر گرفته اند؛ برای مثال در برهه ای از زمان در آمریکا و آلمان، بر اساس آموزه های مکتب اثباتی )ایتالیایی( اقدام به عقیم سازی مرتکبان جرائم کردند تا با قطع رابطه تولید مثل در بزهکاران، از متولد شدن فرزندانی که در آینده، بزهکار خواهند شد، پیشگیری کرده باشند.
برخی دیگر به دنبال نظریات مارکسیستی و نظریات ساختاری، تغییر نظام اقتصادی و سیاسی جامعه خود را بهترین راه برای پیشگیری از شیوع بزهکاری می پنداشتند. برخی نیز برنامه های مکاتب جنسیت گرایانه مانند فمینیست را به عنوان اقدامات پیشگیری از بزهکاری در نظر گرفتند؛ اما بی شک باید گفت با وجود توجه به همه این مکاتب، اندیشه ها و نظریات متقدم و متأخر؛ چون جرم برآمده از اجتماع است و مرتکب نیز یکی از اعضای همان جامعه، بنابراین نوک پیکان پیشگیری و علل شناختی رشد بزهکاری، متوجه مردم و افراد آن جامعه خواهد بود. به دیگر سخن، به سه دلیل می توان بر اهمیت نقش مردم در پیشگیری از وقوع بز هکاری و انحرافات، صحه گذاشت که عبارتند از:
1- براساس اندیشه های آلبرت باندورا، روانشناس اجتماعی معاصر، افراد در فرایند هم نشینی افتراقی، یا به عبارت دیگر یادگیری اجتماعی، مفاهیم، ارزشها و باورهای گروهی و اجتماعی خود را فرا می گیرند، بنابراین خانواده، مدرسه، گروه های همسالان و خرده فرهنگها اغلب نهادهای اجتماعی تأثیرگذار در فرایند اجتماعی شدن فرد هستند؛ بنابراین هرگاه ارتباط فرد با این نهادها به شکل دیگری رقم بخورد، به نحوی که از شرکت در محافل اجتماعی جذب خرده فرهنگ های بزهکار مانند فرقه های انحرافی، گروه های مجرمانه یا محافل مصرف مواد مخدر شوند، رفته رفته از ارزشهای گروهی فاصله گرفته و به سوی ارتکاب جرم و کج روی سوق خواهند یافت؛ به تعبیر بهتر، فرد بز هکار، در گذشته احدی از افراد یک جامعه بوده است که در تعامل با دیگران و حسب شرایط ویژه ای که یاد شد، به سوی ارتکاب بزه می رود. در مقابل هرگاه این فرایند یادگیری در مسیر صحیح و تابع ارزشهای اجتماعی و اخلاقی باشد، به فردی جامعوی و متعهد بدل خواهد شد. پس همین جامعه است که هم می تواند مولد بزه باشد و هم بانی پیشگیری از آن.
2- هرگاه بزهی رخ می دهد، در قریب به اتفاق آنها، سه مسئله در بررسی آن دخالت دارد که عبارتند از بزه، بز هکار و بزه دیده. همانطورکه در بند قبل توضیح داده شد، بز هکار فردی از افراد همان جامعه ای است که جرم در آن واقع می شود، در نتیجه تحت شرایط ویژه ای آموزشهای دیگری را می بیند و نهایتا شخصیت مجرمانه آن شکل می پذیرد. همچنین، بزه دیده نیز یکی از افراد همان جامعه است که تحت تأثیر عواملی مورد تعرض قرار می گیرد؛ ا ز این رو مردم که تشکیل دهنده یک جامعه هستند، همواره در مجاورت هم بزه دیده و هم بزهکار قرار دارند؛ بنابراین بیش از سایر نهادها، دستگاه ها و مسئولان حاکمیتی، با پدیده مذموم بز هکاری مأنوس اند.
3- همواره در بررسی جرائم و انحرافات، عواملی مختلفی دخالت دارند تا در دستیابی به آمار دقیق و واقعی از جرم ناتوان باشیم. در جرم شناسی آماری مفهومی با عنوان «رقم سیاه» وجود دارد که گویای برخی از جرائم و آسیبهایی است که هیچگاه گزارش و کشف نمی شوند. علل خانوادگی، روانی و بعضا تهدید و ارعاب بزه دیده و اطرافیان وی در به وجودآمدن رقم سیاه نقش پر رنگی دارند؛ ا ز این رو این مردم هستند که با رفتارها و جرائمی ارتباط دارند که خارج از محدوده بازرسی و کنترل قوای حاکمیتی هستند.
نتیجه اینکه بر اساس دلایل فوق باید برای بهرمندی از این ظرفیت مطلوب، تدابیر مناسبی اتخاذ کرد. در ایران علاوه بر اینکه مطابق سایر نقاط جهان مشارکت مردم در تحقق امنیت اجتماعی در قالب انجمن های مردم محور و تشکلهای مدنی صورت می پذیرد، ستادهای مردمی پیشگیری و نهادهای مذهبی مانند مساجد و ... روشهای دیگری هستند که باید از آنها به شکل مناسب بهره برد تا با تحقق این هم افزایی، شاهد جامعه ای آرام، توسعه یافته و دارای شرایط زیست پذیری مطلوب باشیم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *