آقایان اصلاحات! رأی مردم سیب زمینی پیاز نیست سوا می کنید
انتخابات هفتم اسفند ماه که پایان یافت، اعتدال و آرامش و صلح و امنیت پیروز میدان رقابت انتخاباتی شد و بر سینه افراط گری و خشونت و بی اخلاقی از سوی مردم بر «نه» نقش بست. یعنی مردم دست رد به تندروی و خشونت و بی اخلاقی زدند.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه سیاسی ، نتایج انتخابات 7 اسفند ماه گرچه روشن شده است، اما هنوز ترکیب اصلی مجلس شورای اسلامی به برگزاری دور دوم انتخابات بستگی دارد. وضعیت مجلس خبرگان رهبری روشن شده و آنهایی که از ظن خود گمان پیروزی در ترکیب خبرگان را می کنند، به تخریب هم رو آورده اند.
اما موضوع مهم و اصلی بحث «نه»مردم به افراط و خشونت است که برخی می گویند چنین اتفاقی افتاده است و اعتقاد دارند که رأی مردم در 7 اسفند به اعتدال و اصلاحات است.
اینگونه جدا کردن آراء مردم از سوی یک طیف خاص سیاسی، که در آن افرادی هستند با پیشینه و حتی پسینه خشونت و افراط گرایی، چگونه می تواند مقبول واقع شود؟ در حالی که پرونده سابقه سیاسی آنها از بی اخلاقی های سیاسی، تندروی های ساختار شکنانه، خشونت عریان و اقدامات دیگر که مردم شاید یادشان باشد آنقدر قطور است که بازخوانی آن نیازمند روزها زمان است. رأی مردم سیب زمینی پیاز نیز که اصلاح طلبان آن را سوا می کنند!
اصلاح طلبان با این سیاست خود باز هم در سودای تشدید فضای دو قطبی در جامعه هستند. فضایی که برای سپهر سیاسی کشور مضر است. آنها قصد دارند تا این دو قطبی سیاسی را به جامعه تزریق و افکار عمومی را هم به دو طیف تقسیم کنند.
اکنون که میان دو جناح سیاسی در فضای سیاسی کشور درگیری های سیاسی وجود دارد، طیف اصلاح طلب سعی می کند تا این درگیری را وارد عرصه عمومی کند. گسترش چنین فضایی در جامعه، در آینده و در صحنه های سیاسی کشور از جمله انتخابات باعث درگیری گروه های مردمی هوادار دو طیف خواهد شد.
با ورق زدن کارنامه سیاسی طیف اصلاح طلب به ویژه تندروهای آن، به خوبی می توان به این نتیجه رسید که اتهام آنها به طرف مقابل خود، بی اساس است چرا که نمونه های بسیاری می توان یافت که افراطگری اصلاح طلبان در قالب اصلاحات سیاسی با بی اخلاقی های گسترده و خشونت همراه بوده است.
اگر به زمان دورتر نرویم و به وقایع و فتنه سال 78 نپردازیم که این مقطع از تاریخ انقلاب پس از گذشت 10 سال به فتنه 88 متصل شد و خود نیازمند بررسی های دقیق از علل آن است، اما 6 سال پیش در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 باعث و بانی اصلی فتنه ای که با افراط گری، خشونت و بی اخلاقی های سیاسی همراه گشت کدام طیف سیاسی بود؟
نادیده پیداست که طیف سیاسی اصلاح طلب خاصه تندروهای بی منطق آن که اکنون هم، چه آنهایی که برای ادامه خوش خدمتی های خود به اروپا و آمریکا گریخته اند و چه آنهایی که در داخل زندان دوران محکومیت خود را سپری می کنند و حتی آنهایی که فضا را آماده ورود خود دیده اند، در حال تخریب، تضغیف، مسموم سازی فضای سیاسی، فریب افکار عمومی و پشت کردن به آرمان های انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) هستند.
این تعبیری که اصلاح طلبان چه کندرو و چه تندرو در باره نتایج انتخابات به کار بردند چگونه تفسیر می کنید؟ «نه» مردم به افراط، خشونت و بی اخلاقی.
آیا می توان از این تعبیر اینگونه برداشت کرد که نمایندگان دوره پیشین مجلس شورای اسلامی و حتی مجلس خبرگان رهبری، که از سوی مردم انتخابت شده بودند، خشونت طلب، افراطی و بی اخلاق بودند؟ مفهوم موضع اصلاح طلبان این می شود که مردم خشونت طلب، بی اخلاق، و افراط گرا بودند که افرادی اینچنین هم برگزیده اند؟
مفهوم مواضع آنهایی که مدام می گویند مردم به افراطگرایی رأی منفی دادند این است که پیش از این در انتخاب خود اشتباه کرده اید و انتخاب شما مردم باعث روی کار آمدند افرادی شده است که تندرو، خشونت طلب و بی اخلاق بودند اما اکنون که انتخاب شما باعث کنار رفتن آنها شده و در پی آن ما که اصلاح طلب هستیم روی کار آمده ایم، پس نتیجه می گیریم که انتخاب شما مردم یک انتخاب خوب، ارزشمند و بجا بوده است.
انتخابات ریاست جمهوری سال 88 آینه تمام نمایی برای مردم کشورمان است که بتوانند افراط گرا و خشونت طلب را شناسایی کنند و بی اخلاق سیاسی را بشناسند. وقایعی که در فتنه 88 در کشور بروز کرد به خاطر رفتارهای غیر منطقی، غیر قانونی و افراطی طیف اصلاح طلب بود. کشور ماه ها دستخوش آشوب و اغتشاش شد چرا که اصلاح طلبان تاب تحمل شکست را نداشتند و حتی خود را پیروز انتخابات ریاست جمهوری معرفی کردند.
اقدامات اصلاحات، فتنه به پا کرد. فراخوان مدعی پیروزی دروغین از هواداران خود که باورشان شده بود او پیروز رقابت شده است، آنها را به خیابان ها کشاند و قانون شکنی های این طیف سیاسی وسط خیابان پهن شد. همراهی و حمایت دشمنان خارجی از اقدامات این طیف سیاسی بر آتش فتنه دمید اما آنها به جای برائت از حمایت اسرائیل و آمریکا و پایان دادن به اقدامات قانون شکنانه و فتنه انگیزانه خود، به بیراهه ادامه دادند و انحراف و خروج از انقلاب اسلامی را سرعت بخشیدند.
اکنون همان ها، خود را معتدل معرفی می کنند و نتایج انتخابات 7 اسفند را پیروزی اصلاح طلبان می پندارند و شکست را به طیف مقابل، طیفی که افراط گرا، خشونت طلب و تندرو است حواله می دهند.
باور این ادعا بسیار دشوار و حتی ناممکن است چرا که همانند همان ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری 88، دروغ بزرگی است، هنگامی که آقایان اصلاح طلب به سوا کردن رأی مردم می پردازند و به توسعه یافته سیاسی و عقب افتاده سیاسی تعبیر می کنند، این بی اخلاقی نیست؟ رأی مردم تهران به لیست اصلاح طلبان یک فرایند در چارچوب توسعه سیاسی تلقی می شود، و رأی مردم دیگر شهرها که بیشتر به اصولگرایان بوده توسعه نیافته سیاسی که بیش از 10 سال زمان می برد تا شهرهای به غیر تهران هم مانند پایتخت به توسعه سیاسی برسند!
انتخابات 88 از منظر اصلاح طلبان بد، اما انتخابات 94 از دیدگاه آنها خوب دیده می شود. چرا تبعیض در دو مقطع میان آراء مردم از سوی آنها صورت می گیرد؟ اگر اعتقاد بر این است که میزان رأی ملت است، که همینگونه است، در انتخابات 88 هم مردم پای صندوق های رأی حاضر شدند و انتخابات خود را داشتند اما اصلاح طلبان تمکین نکردند و قانون را زیر پا گذاشتند.
مشارکت 85 درصدی مردم در انتحابات ریاست جمهوری 88 و رأی بیش از 39 میلیونی، فرصت بزرگی برای انقلای اسلامی بود تا بتواند از اقبال گستره مردم بهترین بهره برداری را کند اما شیرینی این انتخابات با اقدامات اصلاح طلبان به کام مردم تلخ شد.
اگر اصلاح طلبان اعتقاد دارند که «انتخابات مصداق بارز وحدت در عین کثرت است. خصوصیتی که راه پیمایی فاقد آن است. آراء ۳۴ میلیون ایرانی به ایران عزت می بخشد و استقلال و یکپارچگی سرزمینی و ملی آن را پاس می دارد. در عین حال رقابت هزاران نامزد را با سلایق گوناگون ممکن می کند و اجازه می دهد تا هر فرد و حزب و جناحی متناسب با پایگاه مردمی خویش در حاکمیت مشارکت ورزند.» پس این اعتقاد فصلی و موسمی نباید باشد. در هر زمانی که انتخابات برگزار می شود، باید تمام و کمال از سوی همه طیف های سیاسی به ویژه اصلاح طلبان پذیرفته شود.
انتهای پیام/
اما موضوع مهم و اصلی بحث «نه»مردم به افراط و خشونت است که برخی می گویند چنین اتفاقی افتاده است و اعتقاد دارند که رأی مردم در 7 اسفند به اعتدال و اصلاحات است.
اینگونه جدا کردن آراء مردم از سوی یک طیف خاص سیاسی، که در آن افرادی هستند با پیشینه و حتی پسینه خشونت و افراط گرایی، چگونه می تواند مقبول واقع شود؟ در حالی که پرونده سابقه سیاسی آنها از بی اخلاقی های سیاسی، تندروی های ساختار شکنانه، خشونت عریان و اقدامات دیگر که مردم شاید یادشان باشد آنقدر قطور است که بازخوانی آن نیازمند روزها زمان است. رأی مردم سیب زمینی پیاز نیز که اصلاح طلبان آن را سوا می کنند!
اصلاح طلبان با این سیاست خود باز هم در سودای تشدید فضای دو قطبی در جامعه هستند. فضایی که برای سپهر سیاسی کشور مضر است. آنها قصد دارند تا این دو قطبی سیاسی را به جامعه تزریق و افکار عمومی را هم به دو طیف تقسیم کنند.
اکنون که میان دو جناح سیاسی در فضای سیاسی کشور درگیری های سیاسی وجود دارد، طیف اصلاح طلب سعی می کند تا این درگیری را وارد عرصه عمومی کند. گسترش چنین فضایی در جامعه، در آینده و در صحنه های سیاسی کشور از جمله انتخابات باعث درگیری گروه های مردمی هوادار دو طیف خواهد شد.
با ورق زدن کارنامه سیاسی طیف اصلاح طلب به ویژه تندروهای آن، به خوبی می توان به این نتیجه رسید که اتهام آنها به طرف مقابل خود، بی اساس است چرا که نمونه های بسیاری می توان یافت که افراطگری اصلاح طلبان در قالب اصلاحات سیاسی با بی اخلاقی های گسترده و خشونت همراه بوده است.
اگر به زمان دورتر نرویم و به وقایع و فتنه سال 78 نپردازیم که این مقطع از تاریخ انقلاب پس از گذشت 10 سال به فتنه 88 متصل شد و خود نیازمند بررسی های دقیق از علل آن است، اما 6 سال پیش در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 باعث و بانی اصلی فتنه ای که با افراط گری، خشونت و بی اخلاقی های سیاسی همراه گشت کدام طیف سیاسی بود؟
نادیده پیداست که طیف سیاسی اصلاح طلب خاصه تندروهای بی منطق آن که اکنون هم، چه آنهایی که برای ادامه خوش خدمتی های خود به اروپا و آمریکا گریخته اند و چه آنهایی که در داخل زندان دوران محکومیت خود را سپری می کنند و حتی آنهایی که فضا را آماده ورود خود دیده اند، در حال تخریب، تضغیف، مسموم سازی فضای سیاسی، فریب افکار عمومی و پشت کردن به آرمان های انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) هستند.
این تعبیری که اصلاح طلبان چه کندرو و چه تندرو در باره نتایج انتخابات به کار بردند چگونه تفسیر می کنید؟ «نه» مردم به افراط، خشونت و بی اخلاقی.
آیا می توان از این تعبیر اینگونه برداشت کرد که نمایندگان دوره پیشین مجلس شورای اسلامی و حتی مجلس خبرگان رهبری، که از سوی مردم انتخابت شده بودند، خشونت طلب، افراطی و بی اخلاق بودند؟ مفهوم موضع اصلاح طلبان این می شود که مردم خشونت طلب، بی اخلاق، و افراط گرا بودند که افرادی اینچنین هم برگزیده اند؟
مفهوم مواضع آنهایی که مدام می گویند مردم به افراطگرایی رأی منفی دادند این است که پیش از این در انتخاب خود اشتباه کرده اید و انتخاب شما مردم باعث روی کار آمدند افرادی شده است که تندرو، خشونت طلب و بی اخلاق بودند اما اکنون که انتخاب شما باعث کنار رفتن آنها شده و در پی آن ما که اصلاح طلب هستیم روی کار آمده ایم، پس نتیجه می گیریم که انتخاب شما مردم یک انتخاب خوب، ارزشمند و بجا بوده است.
انتخابات ریاست جمهوری سال 88 آینه تمام نمایی برای مردم کشورمان است که بتوانند افراط گرا و خشونت طلب را شناسایی کنند و بی اخلاق سیاسی را بشناسند. وقایعی که در فتنه 88 در کشور بروز کرد به خاطر رفتارهای غیر منطقی، غیر قانونی و افراطی طیف اصلاح طلب بود. کشور ماه ها دستخوش آشوب و اغتشاش شد چرا که اصلاح طلبان تاب تحمل شکست را نداشتند و حتی خود را پیروز انتخابات ریاست جمهوری معرفی کردند.
اقدامات اصلاحات، فتنه به پا کرد. فراخوان مدعی پیروزی دروغین از هواداران خود که باورشان شده بود او پیروز رقابت شده است، آنها را به خیابان ها کشاند و قانون شکنی های این طیف سیاسی وسط خیابان پهن شد. همراهی و حمایت دشمنان خارجی از اقدامات این طیف سیاسی بر آتش فتنه دمید اما آنها به جای برائت از حمایت اسرائیل و آمریکا و پایان دادن به اقدامات قانون شکنانه و فتنه انگیزانه خود، به بیراهه ادامه دادند و انحراف و خروج از انقلاب اسلامی را سرعت بخشیدند.
اکنون همان ها، خود را معتدل معرفی می کنند و نتایج انتخابات 7 اسفند را پیروزی اصلاح طلبان می پندارند و شکست را به طیف مقابل، طیفی که افراط گرا، خشونت طلب و تندرو است حواله می دهند.
باور این ادعا بسیار دشوار و حتی ناممکن است چرا که همانند همان ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری 88، دروغ بزرگی است، هنگامی که آقایان اصلاح طلب به سوا کردن رأی مردم می پردازند و به توسعه یافته سیاسی و عقب افتاده سیاسی تعبیر می کنند، این بی اخلاقی نیست؟ رأی مردم تهران به لیست اصلاح طلبان یک فرایند در چارچوب توسعه سیاسی تلقی می شود، و رأی مردم دیگر شهرها که بیشتر به اصولگرایان بوده توسعه نیافته سیاسی که بیش از 10 سال زمان می برد تا شهرهای به غیر تهران هم مانند پایتخت به توسعه سیاسی برسند!
انتخابات 88 از منظر اصلاح طلبان بد، اما انتخابات 94 از دیدگاه آنها خوب دیده می شود. چرا تبعیض در دو مقطع میان آراء مردم از سوی آنها صورت می گیرد؟ اگر اعتقاد بر این است که میزان رأی ملت است، که همینگونه است، در انتخابات 88 هم مردم پای صندوق های رأی حاضر شدند و انتخابات خود را داشتند اما اصلاح طلبان تمکین نکردند و قانون را زیر پا گذاشتند.
مشارکت 85 درصدی مردم در انتحابات ریاست جمهوری 88 و رأی بیش از 39 میلیونی، فرصت بزرگی برای انقلای اسلامی بود تا بتواند از اقبال گستره مردم بهترین بهره برداری را کند اما شیرینی این انتخابات با اقدامات اصلاح طلبان به کام مردم تلخ شد.
اگر اصلاح طلبان اعتقاد دارند که «انتخابات مصداق بارز وحدت در عین کثرت است. خصوصیتی که راه پیمایی فاقد آن است. آراء ۳۴ میلیون ایرانی به ایران عزت می بخشد و استقلال و یکپارچگی سرزمینی و ملی آن را پاس می دارد. در عین حال رقابت هزاران نامزد را با سلایق گوناگون ممکن می کند و اجازه می دهد تا هر فرد و حزب و جناحی متناسب با پایگاه مردمی خویش در حاکمیت مشارکت ورزند.» پس این اعتقاد فصلی و موسمی نباید باشد. در هر زمانی که انتخابات برگزار می شود، باید تمام و کمال از سوی همه طیف های سیاسی به ویژه اصلاح طلبان پذیرفته شود.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *