خیانت برخی سران عرب منطقه پایانی ندارد
مدت ها پیش از این گرایش سران مرتجع عربی منطقه به سوی رژیم غاصب اسرائیل شاید محال می نمود و باور پذیر نبود، اما اکنون این اتفاق ناخوشایند، دور از دسترس نیست.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه بین الملل ، آمریکا قیم کشورهای عربی منطقه است. کاخ سفید در قبال خوش خدمتی های سران کشورهای مرتجع عربی از آنها حمایت می کند. اسلحه به آنها می فروشد و ماندگاری حکام عرب را تضمین می کند، البته تا زمانی که واشنگتن بخواهد.
آمریکایی ها سال های زیادی است که از کشورهای عربی منطقه خلیج فارس بهره می برند و همچنان به دوشیدن آنها ادامه می دهند. در آمد فروش نفت کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی به جیب آمریکا می رود. چه هنگامی که قیمت نفت بالا باشد و چه پایین.
کشورهای عربی به خاطر وابستگی شدید خود به آمریکا هیچگاه نتوانستند استقلال داشته باشند. آنها با واژه استقلال بیگانه هستند و مفهومی از آن را درک نمی کنند همانگونه که با دموکراسی و مردم سالاری بیگانه هستند و درکی از آن ندارند.
سران این کشورهای عربی در همراهی مطلق با سیاست های آمریکا، پس از انقلاب اسلامی، با ایجاد اختلافات مذهبی و قومیتی با جمهوری اسلامی ایران، اقدامات خصمانه خود را علیه کشورمان شدت بخشیدند. شدت این دشمنی ها حتی به جنگ صدام علیه ایران منجر شد.
آمریکایی ها تا آنجا پیش رفتند و ادامه دادند که اکنون سران رژیم های طائفه ای عرب منطقه، روابط خود را با ایران قطع می کنند یا به سطح پایین می رسانند. این کشورها علیرغم میل افکار عمومی خود به دشمنی با جمهوری اسلامی ایران می پردازند.
آمریکایی ها با سیاست ایران هراسی خود در غرب آسیا که با برنامه ریزی دراز مدت همراه بود، اکنون توانسته است تا کشورهای حوزه خلیج فارس را علیه ایران بشوراند.
دوری این کشورها از ایران که هر چند تا پیش از این هم روابطی شکننده داشتند، فضای دوقطبی در منطقه را شدت بخشیده که این شرایط باعث می شود تا بحران منطقه هم افزایش یابد.
بحران هایی که در غرب آسیا ایجاد شده از یک سو برای تضعیف جایگاه ایران در منطقه است، از سوی دیگر تقویت رژیم اشغالگر اسرائیل را در پی دارد. هر چقدر این رژیم در منطقه تقویت شود، سران کشورهای عربی منطقه هم گرایش خود را به آن بیشتر می کنند. این موضوع نکته ای است که آمریکایی ها خواهان آن هستند.
آمریکا قصد دارد تا حضور محسوس خود را در منطقه در قبال کشورهای عربی کمتر کند و این کار را که سال هاست انجام داده به رژیم جعلی اسرائیل واگذار کند. این اقدام، هم نفوذ صهیونیست ها در منطقه را افزایش خواهد داد و هم باعث می شود گرایش اعراب به سوی اسرائیل مشروعیت آن را بیشتر کند.
گرایش اعراب به ظاهر مسلمان، به سوی اسرائیل موضوع مهم و حیاتی فلسطین را هم از یاد خواهد برد و حل شده تلقی خواهد شد. هدفی که آمریکایی ها برای آرامش و امنیت اسرائیلی ها دنبال می کنند.
روابط پنهان کشورهای عربی خلیج فارس که تا پیش از این آشکار نشده بود، وجود داشت اما این روابط همانند ترکیه، آشکارا با تأسیس سفارت اسرائیل در پایتخت کشورهای عربی همراه نبود.
قبح برقراری ارتباط با رژیم اشغالگر قدس، همواره در میان کشورهای اسلامی به شدت وجود داشته است و مردم مسلمان هیچگاه نتوانستند بپذیرند که اسرائیل روابط دیپلماتیک سیاسی و اقتصادی خود را با کشورهای مسلمان برقرار کند.
هدف آمریکا این است که اسرائیل را به عنوان جانشین خود در منطقه معرفی کند و سران کشورهای مرتجع عربی به ویژه خلیج فارس را به این رژیم وابسته سازد و خود دیگر مستقیم درگیر مسائل غرب آسیا نباشد.
همچنین با تشکیل جبهه ضد ایرانی با محوریت رژیم غاصب اسرائیل، جنگ سرد و نیابتی علیه ایران را دامن بزند. این جنگ نیابتی هم اکنون در سوریه، عراق و یمن ادامه دارد و احتمال گسترش آن می رود.
آل سعود، کشورهای عربی خلیج فارس و برخی کشورهای عربی دیگر اکنون ائتلاف هایی را تشکیل داده اند که عمده فعالیت های آنها در راستای دشمنی با انقلاب اسلامی است.
اقدامات آل سعود با همراهی سران مرتجع عربی به لبنان هم کشیده شده و باعث گردیده تا شورای همکاری خلیج فارس حزب الله لبنان را در فهرست گروه های تروریستی بگنجاند. جالب است که این اقدام شورای همکاری خلیج فارس با واکنش منفی دیگر کشورهای عربی روبرو شده است.
رژیم اسرائیل اکنون از بابت این سران هیچ نگرانی ندارد، هر چند تا پیش از این هم نگرانی وجود نداشت و در واقع سال هاست که اعراب تنها ژست مبارزه با دشمن اصلی جهان اسلام را به خود می گیرند.
دشمن اصلی و درجه اول مسلمانان و جهان اسلام اکنون به مدافع کشورهای عربی تبدیل شده است. پادشاه بحرین این موضع را در دیدار با یک مقام اسرائیلی مطرح کرده و گفته؛«اسرائیل نه تنها می تواند از خود دفاع کند بلکه این توانایی را نیز دارد از افکار و کشورهای عربی معتدل در منطقه دفاع کند.»
بن عیسی آل خلیفه در دیدار با «مارک شنایر»خاخام یهودی و رئیس مؤسسه تفاهم نژادی در نیویورک تأکید کرد: توازن قوا در خاورمیانه بین معتدل ها و افراطی ها به اقدامات اسرائیل وابسته است.
هنوز مشکل فلسطین حل نشده و تکلیف سرزمین های اشغالی روشن نگردیده است، سران کشورهای حوزه خلیج فارس برای عادی سازی روابط و گسترش آن با اسرائیل اقدام می کنند و از یکدیگر پیشی می گیرند تا شاید بتوانند از مزایای آن بیشتر بهره ببرند.
پش بینی می شود اگر روند برقراری روابط اعراب خلیج فارس با رژیم اسرائیل همینگونه پیش برود، نه تنها سفارتخانه های طرفین به زودی تأسیس شود بلکه پایگاه های نظامی اسرائیل در منطقه خلیج فارس هم برپا می شود.
اگر چنین اتفاقی بیفتد تنش های اعراب با جمهوری اسلامی ایران را افزایش می دهد و فاصله رژیم غاصب اسرائیل با ایران را کوتاه می کند. خطر درگیری با چنین اتفاقی افزایش می یابد و نه تنها نمی تواند از کشورهای عرب منطقه دفاع کند بلکه باعث ناامنی هر چه بیشتر خلیج فارس خواهد شد.
گرچه با توافق هسته ای قرار بود پروژه ایران هراسی پایان یابد و نگرانی های بی موردی که آمریکایی ها از ایران در دل اعراب انداخته بودند که همگی ساختگی و فریبکارانه است، کنار گذاشته شود، اما توافق هسته ای بهانه ای بود برای این که جمهوری اسلامی ایران محدودیت هایی را بپذیرد. اما آیا اعرابی که تا پیش از توافق نسبت به فعالیت های هسته ای ایران نگران بودند، اکنون نگرانی آنها برطرف شده است؟
عامل اصلی دشمنی سران کشورهای عربی وجود مقاومت اسلامی در منطقه است. سوریه، عراق، یمن و به ویژه حزب الله لبنان پیرامون جمهوری اسلامی ایران گرد هم آمده اند و محور مستحکم و مقتدری را شکل داده اند که حتی اگر همه سران عربی منطقه با همراهی اسرائیل هم به مقابله با آن بپردازند، توان شکست جبهه مقاومت را نخواهند داشت.
حضور حزب الله در لبنان به عنوان یک تشکل قانونی، عامل بازدارنگی مقابل رژیم اسرائیل است. تل آویو به خوبی می داند که کمترین اقدامی علیه محور مقاومت چه عواقبی را برای آن در پی خواهد داشت. اگر سران کشورهای مرتجع عربی منطقه در پی ایجاد صلح و امنیت پایدار در منطقه هستند تنها راه دوری از رژیم اسرائیل و بهبود روابط خود با ایران است.
گرایش اعراب خلیج فارس به سوی رژیم صهیونیستی اوضاع را وخیم تر و شرایط را حادتر و حساس تر خواهد ساخت.
آمریکایی ها سال های زیادی است که از کشورهای عربی منطقه خلیج فارس بهره می برند و همچنان به دوشیدن آنها ادامه می دهند. در آمد فروش نفت کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی به جیب آمریکا می رود. چه هنگامی که قیمت نفت بالا باشد و چه پایین.
کشورهای عربی به خاطر وابستگی شدید خود به آمریکا هیچگاه نتوانستند استقلال داشته باشند. آنها با واژه استقلال بیگانه هستند و مفهومی از آن را درک نمی کنند همانگونه که با دموکراسی و مردم سالاری بیگانه هستند و درکی از آن ندارند.
سران این کشورهای عربی در همراهی مطلق با سیاست های آمریکا، پس از انقلاب اسلامی، با ایجاد اختلافات مذهبی و قومیتی با جمهوری اسلامی ایران، اقدامات خصمانه خود را علیه کشورمان شدت بخشیدند. شدت این دشمنی ها حتی به جنگ صدام علیه ایران منجر شد.
آمریکایی ها تا آنجا پیش رفتند و ادامه دادند که اکنون سران رژیم های طائفه ای عرب منطقه، روابط خود را با ایران قطع می کنند یا به سطح پایین می رسانند. این کشورها علیرغم میل افکار عمومی خود به دشمنی با جمهوری اسلامی ایران می پردازند.
آمریکایی ها با سیاست ایران هراسی خود در غرب آسیا که با برنامه ریزی دراز مدت همراه بود، اکنون توانسته است تا کشورهای حوزه خلیج فارس را علیه ایران بشوراند.
دوری این کشورها از ایران که هر چند تا پیش از این هم روابطی شکننده داشتند، فضای دوقطبی در منطقه را شدت بخشیده که این شرایط باعث می شود تا بحران منطقه هم افزایش یابد.
بحران هایی که در غرب آسیا ایجاد شده از یک سو برای تضعیف جایگاه ایران در منطقه است، از سوی دیگر تقویت رژیم اشغالگر اسرائیل را در پی دارد. هر چقدر این رژیم در منطقه تقویت شود، سران کشورهای عربی منطقه هم گرایش خود را به آن بیشتر می کنند. این موضوع نکته ای است که آمریکایی ها خواهان آن هستند.
آمریکا قصد دارد تا حضور محسوس خود را در منطقه در قبال کشورهای عربی کمتر کند و این کار را که سال هاست انجام داده به رژیم جعلی اسرائیل واگذار کند. این اقدام، هم نفوذ صهیونیست ها در منطقه را افزایش خواهد داد و هم باعث می شود گرایش اعراب به سوی اسرائیل مشروعیت آن را بیشتر کند.
گرایش اعراب به ظاهر مسلمان، به سوی اسرائیل موضوع مهم و حیاتی فلسطین را هم از یاد خواهد برد و حل شده تلقی خواهد شد. هدفی که آمریکایی ها برای آرامش و امنیت اسرائیلی ها دنبال می کنند.
روابط پنهان کشورهای عربی خلیج فارس که تا پیش از این آشکار نشده بود، وجود داشت اما این روابط همانند ترکیه، آشکارا با تأسیس سفارت اسرائیل در پایتخت کشورهای عربی همراه نبود.
قبح برقراری ارتباط با رژیم اشغالگر قدس، همواره در میان کشورهای اسلامی به شدت وجود داشته است و مردم مسلمان هیچگاه نتوانستند بپذیرند که اسرائیل روابط دیپلماتیک سیاسی و اقتصادی خود را با کشورهای مسلمان برقرار کند.
هدف آمریکا این است که اسرائیل را به عنوان جانشین خود در منطقه معرفی کند و سران کشورهای مرتجع عربی به ویژه خلیج فارس را به این رژیم وابسته سازد و خود دیگر مستقیم درگیر مسائل غرب آسیا نباشد.
همچنین با تشکیل جبهه ضد ایرانی با محوریت رژیم غاصب اسرائیل، جنگ سرد و نیابتی علیه ایران را دامن بزند. این جنگ نیابتی هم اکنون در سوریه، عراق و یمن ادامه دارد و احتمال گسترش آن می رود.
آل سعود، کشورهای عربی خلیج فارس و برخی کشورهای عربی دیگر اکنون ائتلاف هایی را تشکیل داده اند که عمده فعالیت های آنها در راستای دشمنی با انقلاب اسلامی است.
اقدامات آل سعود با همراهی سران مرتجع عربی به لبنان هم کشیده شده و باعث گردیده تا شورای همکاری خلیج فارس حزب الله لبنان را در فهرست گروه های تروریستی بگنجاند. جالب است که این اقدام شورای همکاری خلیج فارس با واکنش منفی دیگر کشورهای عربی روبرو شده است.
رژیم اسرائیل اکنون از بابت این سران هیچ نگرانی ندارد، هر چند تا پیش از این هم نگرانی وجود نداشت و در واقع سال هاست که اعراب تنها ژست مبارزه با دشمن اصلی جهان اسلام را به خود می گیرند.
دشمن اصلی و درجه اول مسلمانان و جهان اسلام اکنون به مدافع کشورهای عربی تبدیل شده است. پادشاه بحرین این موضع را در دیدار با یک مقام اسرائیلی مطرح کرده و گفته؛«اسرائیل نه تنها می تواند از خود دفاع کند بلکه این توانایی را نیز دارد از افکار و کشورهای عربی معتدل در منطقه دفاع کند.»
بن عیسی آل خلیفه در دیدار با «مارک شنایر»خاخام یهودی و رئیس مؤسسه تفاهم نژادی در نیویورک تأکید کرد: توازن قوا در خاورمیانه بین معتدل ها و افراطی ها به اقدامات اسرائیل وابسته است.
هنوز مشکل فلسطین حل نشده و تکلیف سرزمین های اشغالی روشن نگردیده است، سران کشورهای حوزه خلیج فارس برای عادی سازی روابط و گسترش آن با اسرائیل اقدام می کنند و از یکدیگر پیشی می گیرند تا شاید بتوانند از مزایای آن بیشتر بهره ببرند.
پش بینی می شود اگر روند برقراری روابط اعراب خلیج فارس با رژیم اسرائیل همینگونه پیش برود، نه تنها سفارتخانه های طرفین به زودی تأسیس شود بلکه پایگاه های نظامی اسرائیل در منطقه خلیج فارس هم برپا می شود.
اگر چنین اتفاقی بیفتد تنش های اعراب با جمهوری اسلامی ایران را افزایش می دهد و فاصله رژیم غاصب اسرائیل با ایران را کوتاه می کند. خطر درگیری با چنین اتفاقی افزایش می یابد و نه تنها نمی تواند از کشورهای عرب منطقه دفاع کند بلکه باعث ناامنی هر چه بیشتر خلیج فارس خواهد شد.
گرچه با توافق هسته ای قرار بود پروژه ایران هراسی پایان یابد و نگرانی های بی موردی که آمریکایی ها از ایران در دل اعراب انداخته بودند که همگی ساختگی و فریبکارانه است، کنار گذاشته شود، اما توافق هسته ای بهانه ای بود برای این که جمهوری اسلامی ایران محدودیت هایی را بپذیرد. اما آیا اعرابی که تا پیش از توافق نسبت به فعالیت های هسته ای ایران نگران بودند، اکنون نگرانی آنها برطرف شده است؟
عامل اصلی دشمنی سران کشورهای عربی وجود مقاومت اسلامی در منطقه است. سوریه، عراق، یمن و به ویژه حزب الله لبنان پیرامون جمهوری اسلامی ایران گرد هم آمده اند و محور مستحکم و مقتدری را شکل داده اند که حتی اگر همه سران عربی منطقه با همراهی اسرائیل هم به مقابله با آن بپردازند، توان شکست جبهه مقاومت را نخواهند داشت.
حضور حزب الله در لبنان به عنوان یک تشکل قانونی، عامل بازدارنگی مقابل رژیم اسرائیل است. تل آویو به خوبی می داند که کمترین اقدامی علیه محور مقاومت چه عواقبی را برای آن در پی خواهد داشت. اگر سران کشورهای مرتجع عربی منطقه در پی ایجاد صلح و امنیت پایدار در منطقه هستند تنها راه دوری از رژیم اسرائیل و بهبود روابط خود با ایران است.
گرایش اعراب خلیج فارس به سوی رژیم صهیونیستی اوضاع را وخیم تر و شرایط را حادتر و حساس تر خواهد ساخت.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *