آقای ایوبی در ادامه مسیرتان حداقل با سعه صدر میهمان اهالی سینما باشید
در امتداد اکرانهای دانشگاهی و ویژه فیلم سینمایی "بادیگارد"، تالار ابوریحان دانشگاه شهید بهشتی سوم اسفندماه ۱۳۹۴ میزبان"بادیگارد" تازهترین اثر ابراهیم حاتمیکیا بود.حدود ۸۰۰ نفر از دانشجویان این دانشگاه طی دو سانس به تماشای "بادیگارد" نشستند.
خبرگزاری میزان -
پس از برگزاری این مراسم پژمان لشکریپور مجری طرح فیلم سینمایی "بادیگارد” در گفتوگو با سایت رسمی فیلم از تازهترین اخبار مرتبط با "بادیگارد”، برنامههای آتی برای نمایشهای دانشگاهی و ویژه در اقصی نقاط کشور و زمان اکران عمومی فیلم گفت و همچنین به تشریح سخنان خود در جمع دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی که در واکنش به تازهترین مصاحبه حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی کشور بیان نموده بود، پرداخت. متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:
– با نزدیک شدن به ایام اکران نوروز این سؤال همچنان برای علاقمندان و مخاطبان فیلم باقی است که آیا نمایش” بادیگارد” در این نوبت اکران صورت میپذیرد یا خیر؟
مطابق برنامهریزی اولیه که همزمان با پایان مراحل تولید فیلم صورت گرفته بود در پی اکران عمومی فیلم در ایام نوروز بوده و هستیم و به همین دلیل هم قرارداد با دفتر پخش یعنی فیلمیران از چند ماه قبل منعقد شد و همینطور پروانه نمایش دائم فیلم را هم قبل از جشنواره فیلم فجر دریافت کردیم. پیرو سؤالات مکرر مخاطبان و همکاران محترم رسانهای مبنی بر قطعی بودن یا نبودن اکران نوروز باید عرض کنم که طبیعتاً سکان این امر در دستان آقای سرتیپی به عنوان مدیرعامل دفتر پخش فیلم سینمایی "بادیگارد” است و بنده در جریان هستم که ایشان در تلاش برای آمادهسازی و انجام امور مقتضی جهت اکران نوروز هستند البته گفت و گوهای مثبتی هم با آقای ایلبیگی در این زمینه داشتهایم.
– با توجه به آغاز اکرانهای دانشگاهی فیلم لطفاً درباره آمار و وضعیت اکرانهای غیرسینمایی فیلم و برنامههای آتی در این زمینه توضیح بدهید.
اکران دانشگاهی فیلم به دلیل حجم قابلتوجه تقاضا و میزان علاقمندی مخاطبان عزیز با پایان جشنواره فیلم فجر و حتی کمی پیشتر از موعد مورد انتظار و برنامهریزی ما یعنی شروع اسفند آغاز شد و همانطور که پیشتر در دانشگاه تهران هم عرض کردم بالغ بر صد درخواست اکران دانشگاهی از اقصینقاط کشور وصول شده است. لازم به ذکر است که اکرانهای غیرسینمایی فیلم فقط به اکران دانشگاهی خلاصه نشده و ما اکران نسبتاً گستردهای هم در نهادها و سازمانها و مؤسسات مختلف علاقمند خواهیم داشت که طیف گسترده و تنوع این سازمانها، مؤسسات و نهادهای درخواستکننده برای اکران "بادیگارد” که از مؤسسات اقتصادی نظیر بانکها تا شرکتهای صنعتی، خانواده نیروهای مسلح، نهادهای فرهنگی و … را دربرمیگیرد قابلتوجه است. این اکرانها به تناسب مؤسسه و یا سازمان درخواستدهنده در سینماهای مختلف و یا سالنهایی که نهاد مربوطه در اختیار دارد صورت خواهد پذیرفت. البته اینگونه اکران برای فیلمها پس از جشنواره فجر در سینمای ایران عرف محسوب میشود اما گستردگی و حجم تقاضا برای اکران فیلم "بادیگارد” طبیعتاً مایه مسرت ماست اما برای ارائه آمار دقیق پیرامون این اکرانها هنوز کمی زود است. لازم به توضیح میدانم که اکرانهای ویژه و دانشگاهی فیلم منحصر به تهران نبوده و نخواهد بود و در تلاش هستیم تا اکران "بادیگارد” به پهناوری قلمروی ملیمان گسترده باشد. به طور مثال به همت سازمان منطقه آزاد کیش فیلم "بادیگارد” در قالب فیلمهای منتخب جشنواره در دو سانس در جزیره کیش به نمایش در آمده که گویا فیلم برگزیده هم شده و به همین مناسبت در تاریخ نهم و دهم اسفند طی مراسمی از عوامل فیلم تقدیر به عمل خواهد آمد که جمعی از عوامل فیلم در این مراسم حضور خواهند داشت. بنابراین الحمدلله استقبال مخاطب از "بادیگارد” تا این لحظه بسیار گرم و امیدوارکننده بوده که انشاءالله این اقبال به اکران عمومی فیلم متصل شود و شاهد اکران پرشور فیلم باشیم.
-آیا برنامهای برای اکران فیلم در خارج از کشور هم وجود دارد؟
صحبتهایی برای نمایش فیلم در خارج از ایران هم داشتهایم و همچنان در حال رایزنی و بررسی هستیم اما تا این لحظه اکران فیلم در تاریخ پنجم فروردین ماه ۹۵ در ونکوور کانادا قطعی شده است.
-تازهترین اکران دانشگاهی فیلم در تهران سوم اسفند در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد و در این مراسم از عوامل فیلم تقدیر به عمل آمد. در این مراسم شما صحبتهایی خطاب به آقای ایوبی رئیس سازمان سینمایی کشور و در واکنش به مصاحبه اخیر ایشان با یک خبرگزاری و روزنامه سینمایی داشتید لطفاً درباره آنچه که در دانشگاه شهید بهشتی مطرح کردید توضیح بیشتری بدهید.
بله! امروز دو سانس نمایش در تالار ابوریحان دانشگاه شهید بهشتی داشتیم و شرمنده شدم که به دلیل پر شدن ظرفیت سالن تعدادی از دانشجویان برای تماشای فیلم مجبور به نشستن روی زمین و پلههای سالن شدند. توفیق داشتیم که میزبان خانواده شهدای هستهای باشیم. به خصوص حضور سرکار خانم دکتر بهجت قاسمی، همسر شهید دکتر شهریاری که خودشان از استاتید دانشگاه شهید بهشتی و مدرس در زمینه فیزیک هستهای هستند مایه افتخار دوچندان ما شد. پس از مراسمی که پنجشنبه ۲۹ بهمن در سالن ایوان شمس برگزار شد این دومین جلسهای بود که افتخار حضور در کنار خانواده شهدای هستهای و ملاقات با ایشان همزمان با نمایش فیلم "بادیگارد” نصیب عوامل سازنده این فیلم شد و این همراهی حس و حال خوبی برای بنده و همکارانم آقایان پرستویی و کلاری که در این نشست حاضر بودند ایجاد کرد. لازم میدانم همینجا از بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی هم که مراسم خوب و آبرومندی برگزار کردند تشکر کنم اما درباره سؤال شما مبنی بر توضیح بیشتر در مورد صحبتهایی که در جمع دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی خطاب به جناب آقای ایوبی گفتم باید عرض کنم که اتفاقاً سؤال خوبی پرسیدید و آن صحبتها به توضیح بیشتری هم نیاز داشت که این گفت و گو بستر مناسبی است که آن جمله کوتاه و مختصر را اینجا بسط دهم.
امروز مصاحبهای از آقای ایوبی را مطالعه کردم که ایشان در خلال صحبتهایی که درباره ارزیابیشان از جشنواره سی و چهارم و برنامههای آتی سینما در سال ۹۵ فرموده بودند واکنشی هم نسبت به صحبتهای آقای حاتمیکیا نشان دادند و گفتند که معتقد هستند سینماگران باید بیشتر با فیلمهایشان سخن بگویند که تلویحاً این جمله این معنا را به ذهن متبادر میکند که آقای حاتمیکیا صحبت نکنند و به اصطلاح به کار خودشان برسند. در مورد این اظهارنظر چند مطلب به ذهنم میرسد که عرض کنم.
ظاهراً همزمان با افزایش طول عمر مدیریت افراد میزان سعه صدرشان کاهش مییابد!
اول اینکه گویا بر حسب روال معمول هر چه از عمر مدیریت اجرایی افراد میگذرد سعه صدرشان کاهش مییابد. لبخندهایشان رنگ میبازد و ادبیات دوستان لحن خشنتری به خود میگیرد. تصور میکنم سعه صدر آقای ایوبی هم نسبت به روزهای اولیه حضورشان در مسند ریاست سازمان سینمایی کشور کمتر شده که اینطور سینماگران را به سکوت فرا میخوانند در همین راستا بنده با ادبیات خود ایشان مطالبی را عرض میکنم.
آقای ایوبی! در میان اهالی سینما هم کسانی هستند که به فنون علوم سیاسی و ادبیات این حوزه آشنا باشند.
آقای ایوبی دانشآموخته علوم سیاسی است و ظاهراً متأسفانه ایشان این احتمال را در نظر نمیگیرند که ممکن است در میان اهالی سینما هم کسانی باشند که همچون خود ایشان دانشآموخته این رشته باشند و به فنون دیپلماسی و ادبیات این حوزه آشنا باشند. چون ایشان در بیاناتشان مدام از فنون این حوزه استفاده میکنند و تلاش میکنند تا با اهالی سینما با زبان دیپلماسی صحبت کنند و همچنین به نظر میرسد ایشان تصور نمیکنند که ممکن است در میان اهالی سینما کسانی باشند که غیر از تحصیل و آشنایی به حوزه علوم سیاسی در این زمینه فعالیت اجرایی هم کرده باشند و یا جریانات و امور سیاسی دولتی را دنبال و تحلیل کنند که البته این از بدشانسی ایشان است که چنین کسانی در میان اهالی سینما وجود دارند اما با استفاده از همین تخصص و ادبیات ایشان باید عرض کنم که آقای حاتمیکیا و همینطور بسیاری از فیلمسازان مطرح و متعهد کشور حرفهای خود را در قالب فیلمهایشان میزنند و دستکم شنیدن حرفهای آقای حاتمیکیا از خلال فیلمهایشان از "هویت” تا "بادیگارد” چندان دشوار نیست و ایشان در یک مسیر مشخص حرکت کرده است که اعوجاج خاصی نداشته. اگر توجه کنید از "هویت” تا "بادیگارد” صرفنظر از تکامل فنی و تکنیکی آثار ایشان که طبیعت روند رشد یک فیلمساز در طول سه دهه است حرف فیلمها از یک جنس است و از آن مهمتر این حرف، حرف زمانه خودش است. حاتمیکیا فیلمسازی است که همواره کوشیده فرزند زمانه خود باشد و بنابراین مشخص است که او در فیلمهایش حرفهایش را متناسب با نیاز زمانه خود زده اما عرضم خطاب به آقای ایوبی که البته به قول خود ایشان صلاح میدانم در همین حدی که بیان میشود مطرح کنم وگرنه این بحث قابل باز کردن هست که اگر لازم بود در آینده به تفصیل به آن خواهم پرداخت این است: آقای ایوبی نگاه به حیات سیاسی شما نشان میدهد در مسیری که طی کردهاید اعوجاج عجیبی داشتهاید!
ابراهیم حاتمیکیا در طی سه دهه فیلمسازی در فیلمهایش حرفش را مشخص و روشن زده این حیات سیاسی آقای ایوبی است که از منتهیالیه چپافراطی تا راستافراطی در نوسان است.
آقای ایوبی در مقدمه کلامشان فرمودهاند که "اگر قرار بود جشنواره فجر از خط انقلاب جدا شود و اگر قرار بود سینما از آرمانهای دین دور بماند به طور حتم من اینجا نبودم.” میخواهم خدمت ایشان عرض کنم که این جمله جزو همان تعارفات و ادبیات سیاسی مرسوم است. آقای ایوبی رایزن فرهنگی دولت اصلاحات بودهاند و در آن وقت با ادبیات دولت اصلاحات صحبت میکردند بعد با یک تغییر مسیر ناگهانی در دولت اول آقای احمدینژاد معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت کشور شدند که با یک چرخش عجیب ادبیات ایشان از لحن دولت اصلاحات به لحن دولت نهم تبدیل شد (گفتوگوهای ایشان با ادبیات دولت نهم در آرشیو تلویزیون و به خصوص شبکه خبر موجود است) که باز تأکید میکنم صلاح نمیدانم به بیان مصادیق بپردازم اما این آمادگی و حافظه تاریخی در بنده موجود است. در کابینه دولت دهم، آقای ایوبی از دوستان آقای محمد حسینی وزیر وقت ارشاد شدند و به سازمان اکو و بعد هم به توصیه جناب آقای دکتر حدادعادل که از چهرههای شاخص جریان اصولگرایی هستند به بنیاد سعدی رفتند و ناگهان در دولت یازدهم سر از سینما درآوردند و متولی سازمان سینمایی کشور شدند که خودشان اذعان دارند تخصصی در این زمینه نداشتند و جالبتر اینکه در این اسبابکشی بین دولتهای مختلف با گرایشات متفاوت سیاسی در جائی که فضا مساعد بود برخی مواضع ایشان در نقد دولتین قبل که اتفاقاً مناصب خوبی هم در آن داشتند و به اصطلاح عامیانه زمانی بر سر سفره همان دوستان هم نشسته بودند از اصلاحطلبان افراطی نیز تندتر شد!
سینما از ثمرات انقلاب و فرزند این انقلاب هست اما این فرزند شناسنامهای ریشهدارتر و عمیقتر از سطح آمد و رفت مدیران مختلف با گرایشات سیاسی منتسب به دولتهایشان دارد.
بنابراین اتفاقاً آقای ایوبی نه با ادبیات برآمده از انقلاب که با ادبیات برآمده ازدولتهایی که در آن مشغول به خدمتگزاری بوده و هستند صحبت میکنند. این روند بسیار متفاوت با روندی است که کسی مثل ابراهیم حاتمیکیا طی کرده و این اعوجاج که از منتهیالیه چپافراطی تا راستافراطی در نوسان بوده به وضوح در حیات سیاسی ۱۵-۱۶ ساله آقای ایوبی به چشم میخورد و شاید در سالهای آینده و دولتهای بعدی به تبع اقتضای حیات سیاسی شاهد حضور ایشان به عنوان رئیس در ادارات و سازمانهای تابعه وزارت جهاد و کشاورزی مثل شیلات و … باشیم که این حرکات و تغییر مسیرها ربطی به انقلاب و آرمانهای دین در سینما ندارد که ایشان میفرمایند "اگر قرار بود جشنواره فجر از خط انقلاب جدا شود و اگر قرار بود سینما از آرمانهای دین دور بماند به طور حتم من اینجا نبودم و بدانیم که سینما از ثمرات انقلاب اسلامی است و این هنر در فضای انقلاب شکل گرفته است و قوام پیدا کرده است.” بنده خدمت ایشان عرض میکنم که بله آقای دکتر ایوبی! سینما از ثمرات انقلاب و فرزند این انقلاب هست اما این فرزند شناسنامهای ریشهدارتر و عمیقتر از سطح آمد و رفت مدیران مختلف با گرایشات سیاسی منتسب به دولتهایشان دارد اما آنچه که بیشتر مدنظر بنده بود اعوجاج در رفتار سیاسی آقای ایوبی به تناسب و همعرض تغییرات در حیات سیاسی کشور در دو دهه اخیر با توجه به روی کار آمدن جناحهای مختلف سیاسی است و چه بسا این امری است که انقلاب به دلیل پارهای از افراطیگریها از آن لطمه خورده. بنابراین به عنوان یک دستاندرکار بسیار کوچک در فیلم "بادیگارد” و عضو بسیار بسیار کوچکتر در خانواده سینما به آقای ایوبی توصیه میکنم که حداقل اخلاق حسنهای که در بدو ورود به مدیریت سینما همراه با خود آوردند و همانا سعهصدر ایشان بود در ادامه دورهای که میهمان اهالی سینما هستند حفظ کنند.
– آقای لشکریپور اولین تلقی از این صحبتها و انتقادات شما از سوی بسیاری میتواند به ناراحتی از نگرفتن جایزه در جشنواره فجر تعبیر شود.
جهت اطلاع آن دسته از عزیزانی که آگاه نیستند و ممکن است چنین شائبهای برایشان به وجود بیاید صراحتاً عرض میکنم که چه در جشنواره سی و دوم که با فیلم "چ” حضور داشتیم از سوی آقای رضاداد و چه در جشنواره سی و چهارم که با "بادیگارد” حاضر بودیم از سوی آقای حیدری، یعنی دبیران وقت جشنواره تا چند ساعت قبل از برگزاری مراسم اختتامیه مصرانه از سوی هر دو عزیز پیشنهاد دریافت سیمرغ زرین نگاه ملی را دریافت میکردیم که هر دوبار هم این پیشنهاد از سوی آقای حاتمیکیا و بنده رد شد! در جشنواره سی و دوم مدیرعامل وقت فارابی به ناچار و در عدم حضور ابراهیم حاتمیکیا سیمرغ را دریافت کرد و در جشنواره سی و چهارم با عدم پذیرش ما سیمرغ به فیلم دیگری اهدا شد. بنابراین اگر به اصطلاح دردمان سیمرغ بود سیمرغ طلائی واقعی را که مادی و معنوی از سیمرغهای شیشهای گرانبهاتر است میپذیرفتیم.
-و سخن پایانی؟
سخن پایانی اینکه تفاوت عملکرد امثال حاتمیکیا که شهید بزرگوار مرتضی آوینی او را فرزند زمانه خویش نامیده بود با آنچه که در عملکرد آقای ایوبی و البته با فن دیپلماسی به صیانت از انقلاب و دین در مدیریت سینما تشبیه میشود همانند تفاوت عملکرد شهدای توابین در صدر اسلام به خونخواهی امام حسین (ع) با ادعای خونخواهی عبدالله بن زبیر است که با تلبس به خونخواهی امام حسین (ع) در پی قبض خلافت بود که البته درک این تفاوت ظرافت اهل فن را میطلبد.
به گزارش گروه فرهنگی به نقل از پایگاه خبری فیلم سینمایی "بادیگارد" پس از نمایش فیلم نشست پرسش و پاسخ و همچنین تقدیر از عوامل فیلم با حضور پرویز پرستوئی بازیگر نقش اول، محمود کلاری مدیر فیلمبرداری و پژمان لشکریپور مجری طرح فیلم و همینطور همسران شهدای گرانقدر هستهای (شهید دکتر شهریاری، شهید دکتر علیمحمدی، شهید احمدی روشن و شهید رضائینژاد) برگزار شد.
پس از برگزاری این مراسم پژمان لشکریپور مجری طرح فیلم سینمایی "بادیگارد” در گفتوگو با سایت رسمی فیلم از تازهترین اخبار مرتبط با "بادیگارد”، برنامههای آتی برای نمایشهای دانشگاهی و ویژه در اقصی نقاط کشور و زمان اکران عمومی فیلم گفت و همچنین به تشریح سخنان خود در جمع دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی که در واکنش به تازهترین مصاحبه حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی کشور بیان نموده بود، پرداخت. متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:
– با نزدیک شدن به ایام اکران نوروز این سؤال همچنان برای علاقمندان و مخاطبان فیلم باقی است که آیا نمایش” بادیگارد” در این نوبت اکران صورت میپذیرد یا خیر؟
مطابق برنامهریزی اولیه که همزمان با پایان مراحل تولید فیلم صورت گرفته بود در پی اکران عمومی فیلم در ایام نوروز بوده و هستیم و به همین دلیل هم قرارداد با دفتر پخش یعنی فیلمیران از چند ماه قبل منعقد شد و همینطور پروانه نمایش دائم فیلم را هم قبل از جشنواره فیلم فجر دریافت کردیم. پیرو سؤالات مکرر مخاطبان و همکاران محترم رسانهای مبنی بر قطعی بودن یا نبودن اکران نوروز باید عرض کنم که طبیعتاً سکان این امر در دستان آقای سرتیپی به عنوان مدیرعامل دفتر پخش فیلم سینمایی "بادیگارد” است و بنده در جریان هستم که ایشان در تلاش برای آمادهسازی و انجام امور مقتضی جهت اکران نوروز هستند البته گفت و گوهای مثبتی هم با آقای ایلبیگی در این زمینه داشتهایم.
– با توجه به آغاز اکرانهای دانشگاهی فیلم لطفاً درباره آمار و وضعیت اکرانهای غیرسینمایی فیلم و برنامههای آتی در این زمینه توضیح بدهید.
اکران دانشگاهی فیلم به دلیل حجم قابلتوجه تقاضا و میزان علاقمندی مخاطبان عزیز با پایان جشنواره فیلم فجر و حتی کمی پیشتر از موعد مورد انتظار و برنامهریزی ما یعنی شروع اسفند آغاز شد و همانطور که پیشتر در دانشگاه تهران هم عرض کردم بالغ بر صد درخواست اکران دانشگاهی از اقصینقاط کشور وصول شده است. لازم به ذکر است که اکرانهای غیرسینمایی فیلم فقط به اکران دانشگاهی خلاصه نشده و ما اکران نسبتاً گستردهای هم در نهادها و سازمانها و مؤسسات مختلف علاقمند خواهیم داشت که طیف گسترده و تنوع این سازمانها، مؤسسات و نهادهای درخواستکننده برای اکران "بادیگارد” که از مؤسسات اقتصادی نظیر بانکها تا شرکتهای صنعتی، خانواده نیروهای مسلح، نهادهای فرهنگی و … را دربرمیگیرد قابلتوجه است. این اکرانها به تناسب مؤسسه و یا سازمان درخواستدهنده در سینماهای مختلف و یا سالنهایی که نهاد مربوطه در اختیار دارد صورت خواهد پذیرفت. البته اینگونه اکران برای فیلمها پس از جشنواره فجر در سینمای ایران عرف محسوب میشود اما گستردگی و حجم تقاضا برای اکران فیلم "بادیگارد” طبیعتاً مایه مسرت ماست اما برای ارائه آمار دقیق پیرامون این اکرانها هنوز کمی زود است. لازم به توضیح میدانم که اکرانهای ویژه و دانشگاهی فیلم منحصر به تهران نبوده و نخواهد بود و در تلاش هستیم تا اکران "بادیگارد” به پهناوری قلمروی ملیمان گسترده باشد. به طور مثال به همت سازمان منطقه آزاد کیش فیلم "بادیگارد” در قالب فیلمهای منتخب جشنواره در دو سانس در جزیره کیش به نمایش در آمده که گویا فیلم برگزیده هم شده و به همین مناسبت در تاریخ نهم و دهم اسفند طی مراسمی از عوامل فیلم تقدیر به عمل خواهد آمد که جمعی از عوامل فیلم در این مراسم حضور خواهند داشت. بنابراین الحمدلله استقبال مخاطب از "بادیگارد” تا این لحظه بسیار گرم و امیدوارکننده بوده که انشاءالله این اقبال به اکران عمومی فیلم متصل شود و شاهد اکران پرشور فیلم باشیم.
-آیا برنامهای برای اکران فیلم در خارج از کشور هم وجود دارد؟
صحبتهایی برای نمایش فیلم در خارج از ایران هم داشتهایم و همچنان در حال رایزنی و بررسی هستیم اما تا این لحظه اکران فیلم در تاریخ پنجم فروردین ماه ۹۵ در ونکوور کانادا قطعی شده است.
-تازهترین اکران دانشگاهی فیلم در تهران سوم اسفند در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد و در این مراسم از عوامل فیلم تقدیر به عمل آمد. در این مراسم شما صحبتهایی خطاب به آقای ایوبی رئیس سازمان سینمایی کشور و در واکنش به مصاحبه اخیر ایشان با یک خبرگزاری و روزنامه سینمایی داشتید لطفاً درباره آنچه که در دانشگاه شهید بهشتی مطرح کردید توضیح بیشتری بدهید.
بله! امروز دو سانس نمایش در تالار ابوریحان دانشگاه شهید بهشتی داشتیم و شرمنده شدم که به دلیل پر شدن ظرفیت سالن تعدادی از دانشجویان برای تماشای فیلم مجبور به نشستن روی زمین و پلههای سالن شدند. توفیق داشتیم که میزبان خانواده شهدای هستهای باشیم. به خصوص حضور سرکار خانم دکتر بهجت قاسمی، همسر شهید دکتر شهریاری که خودشان از استاتید دانشگاه شهید بهشتی و مدرس در زمینه فیزیک هستهای هستند مایه افتخار دوچندان ما شد. پس از مراسمی که پنجشنبه ۲۹ بهمن در سالن ایوان شمس برگزار شد این دومین جلسهای بود که افتخار حضور در کنار خانواده شهدای هستهای و ملاقات با ایشان همزمان با نمایش فیلم "بادیگارد” نصیب عوامل سازنده این فیلم شد و این همراهی حس و حال خوبی برای بنده و همکارانم آقایان پرستویی و کلاری که در این نشست حاضر بودند ایجاد کرد. لازم میدانم همینجا از بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی هم که مراسم خوب و آبرومندی برگزار کردند تشکر کنم اما درباره سؤال شما مبنی بر توضیح بیشتر در مورد صحبتهایی که در جمع دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی خطاب به جناب آقای ایوبی گفتم باید عرض کنم که اتفاقاً سؤال خوبی پرسیدید و آن صحبتها به توضیح بیشتری هم نیاز داشت که این گفت و گو بستر مناسبی است که آن جمله کوتاه و مختصر را اینجا بسط دهم.
امروز مصاحبهای از آقای ایوبی را مطالعه کردم که ایشان در خلال صحبتهایی که درباره ارزیابیشان از جشنواره سی و چهارم و برنامههای آتی سینما در سال ۹۵ فرموده بودند واکنشی هم نسبت به صحبتهای آقای حاتمیکیا نشان دادند و گفتند که معتقد هستند سینماگران باید بیشتر با فیلمهایشان سخن بگویند که تلویحاً این جمله این معنا را به ذهن متبادر میکند که آقای حاتمیکیا صحبت نکنند و به اصطلاح به کار خودشان برسند. در مورد این اظهارنظر چند مطلب به ذهنم میرسد که عرض کنم.
ظاهراً همزمان با افزایش طول عمر مدیریت افراد میزان سعه صدرشان کاهش مییابد!
اول اینکه گویا بر حسب روال معمول هر چه از عمر مدیریت اجرایی افراد میگذرد سعه صدرشان کاهش مییابد. لبخندهایشان رنگ میبازد و ادبیات دوستان لحن خشنتری به خود میگیرد. تصور میکنم سعه صدر آقای ایوبی هم نسبت به روزهای اولیه حضورشان در مسند ریاست سازمان سینمایی کشور کمتر شده که اینطور سینماگران را به سکوت فرا میخوانند در همین راستا بنده با ادبیات خود ایشان مطالبی را عرض میکنم.
آقای ایوبی! در میان اهالی سینما هم کسانی هستند که به فنون علوم سیاسی و ادبیات این حوزه آشنا باشند.
آقای ایوبی دانشآموخته علوم سیاسی است و ظاهراً متأسفانه ایشان این احتمال را در نظر نمیگیرند که ممکن است در میان اهالی سینما هم کسانی باشند که همچون خود ایشان دانشآموخته این رشته باشند و به فنون دیپلماسی و ادبیات این حوزه آشنا باشند. چون ایشان در بیاناتشان مدام از فنون این حوزه استفاده میکنند و تلاش میکنند تا با اهالی سینما با زبان دیپلماسی صحبت کنند و همچنین به نظر میرسد ایشان تصور نمیکنند که ممکن است در میان اهالی سینما کسانی باشند که غیر از تحصیل و آشنایی به حوزه علوم سیاسی در این زمینه فعالیت اجرایی هم کرده باشند و یا جریانات و امور سیاسی دولتی را دنبال و تحلیل کنند که البته این از بدشانسی ایشان است که چنین کسانی در میان اهالی سینما وجود دارند اما با استفاده از همین تخصص و ادبیات ایشان باید عرض کنم که آقای حاتمیکیا و همینطور بسیاری از فیلمسازان مطرح و متعهد کشور حرفهای خود را در قالب فیلمهایشان میزنند و دستکم شنیدن حرفهای آقای حاتمیکیا از خلال فیلمهایشان از "هویت” تا "بادیگارد” چندان دشوار نیست و ایشان در یک مسیر مشخص حرکت کرده است که اعوجاج خاصی نداشته. اگر توجه کنید از "هویت” تا "بادیگارد” صرفنظر از تکامل فنی و تکنیکی آثار ایشان که طبیعت روند رشد یک فیلمساز در طول سه دهه است حرف فیلمها از یک جنس است و از آن مهمتر این حرف، حرف زمانه خودش است. حاتمیکیا فیلمسازی است که همواره کوشیده فرزند زمانه خود باشد و بنابراین مشخص است که او در فیلمهایش حرفهایش را متناسب با نیاز زمانه خود زده اما عرضم خطاب به آقای ایوبی که البته به قول خود ایشان صلاح میدانم در همین حدی که بیان میشود مطرح کنم وگرنه این بحث قابل باز کردن هست که اگر لازم بود در آینده به تفصیل به آن خواهم پرداخت این است: آقای ایوبی نگاه به حیات سیاسی شما نشان میدهد در مسیری که طی کردهاید اعوجاج عجیبی داشتهاید!
ابراهیم حاتمیکیا در طی سه دهه فیلمسازی در فیلمهایش حرفش را مشخص و روشن زده این حیات سیاسی آقای ایوبی است که از منتهیالیه چپافراطی تا راستافراطی در نوسان است.
آقای ایوبی در مقدمه کلامشان فرمودهاند که "اگر قرار بود جشنواره فجر از خط انقلاب جدا شود و اگر قرار بود سینما از آرمانهای دین دور بماند به طور حتم من اینجا نبودم.” میخواهم خدمت ایشان عرض کنم که این جمله جزو همان تعارفات و ادبیات سیاسی مرسوم است. آقای ایوبی رایزن فرهنگی دولت اصلاحات بودهاند و در آن وقت با ادبیات دولت اصلاحات صحبت میکردند بعد با یک تغییر مسیر ناگهانی در دولت اول آقای احمدینژاد معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت کشور شدند که با یک چرخش عجیب ادبیات ایشان از لحن دولت اصلاحات به لحن دولت نهم تبدیل شد (گفتوگوهای ایشان با ادبیات دولت نهم در آرشیو تلویزیون و به خصوص شبکه خبر موجود است) که باز تأکید میکنم صلاح نمیدانم به بیان مصادیق بپردازم اما این آمادگی و حافظه تاریخی در بنده موجود است. در کابینه دولت دهم، آقای ایوبی از دوستان آقای محمد حسینی وزیر وقت ارشاد شدند و به سازمان اکو و بعد هم به توصیه جناب آقای دکتر حدادعادل که از چهرههای شاخص جریان اصولگرایی هستند به بنیاد سعدی رفتند و ناگهان در دولت یازدهم سر از سینما درآوردند و متولی سازمان سینمایی کشور شدند که خودشان اذعان دارند تخصصی در این زمینه نداشتند و جالبتر اینکه در این اسبابکشی بین دولتهای مختلف با گرایشات متفاوت سیاسی در جائی که فضا مساعد بود برخی مواضع ایشان در نقد دولتین قبل که اتفاقاً مناصب خوبی هم در آن داشتند و به اصطلاح عامیانه زمانی بر سر سفره همان دوستان هم نشسته بودند از اصلاحطلبان افراطی نیز تندتر شد!
سینما از ثمرات انقلاب و فرزند این انقلاب هست اما این فرزند شناسنامهای ریشهدارتر و عمیقتر از سطح آمد و رفت مدیران مختلف با گرایشات سیاسی منتسب به دولتهایشان دارد.
بنابراین اتفاقاً آقای ایوبی نه با ادبیات برآمده از انقلاب که با ادبیات برآمده ازدولتهایی که در آن مشغول به خدمتگزاری بوده و هستند صحبت میکنند. این روند بسیار متفاوت با روندی است که کسی مثل ابراهیم حاتمیکیا طی کرده و این اعوجاج که از منتهیالیه چپافراطی تا راستافراطی در نوسان بوده به وضوح در حیات سیاسی ۱۵-۱۶ ساله آقای ایوبی به چشم میخورد و شاید در سالهای آینده و دولتهای بعدی به تبع اقتضای حیات سیاسی شاهد حضور ایشان به عنوان رئیس در ادارات و سازمانهای تابعه وزارت جهاد و کشاورزی مثل شیلات و … باشیم که این حرکات و تغییر مسیرها ربطی به انقلاب و آرمانهای دین در سینما ندارد که ایشان میفرمایند "اگر قرار بود جشنواره فجر از خط انقلاب جدا شود و اگر قرار بود سینما از آرمانهای دین دور بماند به طور حتم من اینجا نبودم و بدانیم که سینما از ثمرات انقلاب اسلامی است و این هنر در فضای انقلاب شکل گرفته است و قوام پیدا کرده است.” بنده خدمت ایشان عرض میکنم که بله آقای دکتر ایوبی! سینما از ثمرات انقلاب و فرزند این انقلاب هست اما این فرزند شناسنامهای ریشهدارتر و عمیقتر از سطح آمد و رفت مدیران مختلف با گرایشات سیاسی منتسب به دولتهایشان دارد اما آنچه که بیشتر مدنظر بنده بود اعوجاج در رفتار سیاسی آقای ایوبی به تناسب و همعرض تغییرات در حیات سیاسی کشور در دو دهه اخیر با توجه به روی کار آمدن جناحهای مختلف سیاسی است و چه بسا این امری است که انقلاب به دلیل پارهای از افراطیگریها از آن لطمه خورده. بنابراین به عنوان یک دستاندرکار بسیار کوچک در فیلم "بادیگارد” و عضو بسیار بسیار کوچکتر در خانواده سینما به آقای ایوبی توصیه میکنم که حداقل اخلاق حسنهای که در بدو ورود به مدیریت سینما همراه با خود آوردند و همانا سعهصدر ایشان بود در ادامه دورهای که میهمان اهالی سینما هستند حفظ کنند.
– آقای لشکریپور اولین تلقی از این صحبتها و انتقادات شما از سوی بسیاری میتواند به ناراحتی از نگرفتن جایزه در جشنواره فجر تعبیر شود.
جهت اطلاع آن دسته از عزیزانی که آگاه نیستند و ممکن است چنین شائبهای برایشان به وجود بیاید صراحتاً عرض میکنم که چه در جشنواره سی و دوم که با فیلم "چ” حضور داشتیم از سوی آقای رضاداد و چه در جشنواره سی و چهارم که با "بادیگارد” حاضر بودیم از سوی آقای حیدری، یعنی دبیران وقت جشنواره تا چند ساعت قبل از برگزاری مراسم اختتامیه مصرانه از سوی هر دو عزیز پیشنهاد دریافت سیمرغ زرین نگاه ملی را دریافت میکردیم که هر دوبار هم این پیشنهاد از سوی آقای حاتمیکیا و بنده رد شد! در جشنواره سی و دوم مدیرعامل وقت فارابی به ناچار و در عدم حضور ابراهیم حاتمیکیا سیمرغ را دریافت کرد و در جشنواره سی و چهارم با عدم پذیرش ما سیمرغ به فیلم دیگری اهدا شد. بنابراین اگر به اصطلاح دردمان سیمرغ بود سیمرغ طلائی واقعی را که مادی و معنوی از سیمرغهای شیشهای گرانبهاتر است میپذیرفتیم.
-و سخن پایانی؟
سخن پایانی اینکه تفاوت عملکرد امثال حاتمیکیا که شهید بزرگوار مرتضی آوینی او را فرزند زمانه خویش نامیده بود با آنچه که در عملکرد آقای ایوبی و البته با فن دیپلماسی به صیانت از انقلاب و دین در مدیریت سینما تشبیه میشود همانند تفاوت عملکرد شهدای توابین در صدر اسلام به خونخواهی امام حسین (ع) با ادعای خونخواهی عبدالله بن زبیر است که با تلبس به خونخواهی امام حسین (ع) در پی قبض خلافت بود که البته درک این تفاوت ظرافت اهل فن را میطلبد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *