عکاسی که فقط عکس پرتره میگیرد + تصاویر
عکاسی «پرتره» یکی از محبوبترین قالبهای عکاسی است. تخصص این جوانِ اهل ارومیه در گرفتن چنین عکسهایی است.
به گزارش گروه فضای مجازی ، چشمهایی که به دوربین زل زدهاند، بزرگترین سوژه این عکاس است. عکاسی که با یک دوربین معمولی «پرتره»هایی خلق میکند که میتوانند با چشمهایشان با شما حرف بزنند.
«سید کاظم رضوی» متولد سال 66 در ارومیه و دانشجوی دکترای عمران دانشگاه شریف است. عکاسی پرتره را دو سالی میشود که آغاز کرده است. «از قبل از ورود به دانشگاه به گرافیک علاقهمند بودم؛ اما مسیر زندگی من جوری رقم خورد که ریاضیفیزیک خواندم و در دانشگاه هم در رشته عمران تحصیل کردم. اما به خاطر علاقهام به گرافیک، از همان سال اول ورود به دانشگاه در یک آگهینامه، کارهای گرافیکی و تبلیغاتی انجام میدادم. بعد که وارد دوره فوق لیسانس و دکترا شدم و از این فضا فاصله گرفتم، برای بازگشت به فضای گرافیک، تصمیم گرفتم عکاسی را دنبال کنم.»
عکاسی را خودم یاد گرفتم
در عکاسی هیچ معلمی نداشته و کاملا تجربی آن را یاد میگیرد. «عکاسی را از کسی یاد نگرفتم. فیلمها و کتابهای آموزشیاش را گرفتم و چون به عکاسی پرتره علاقه داشتم، عکاسان پرتره معروف جهان را شناسایی کردم و بر اساس آنها به دنبال پرتره رفتم و الان هم هنوز به جایگاهی که خودم میخواهم نرسیدم. یکی از این نقاشان «لی جفریز» بود که از بیخانمانهای اطراف لندن عکس میگرفت. من سبک این عکاس را خیلی دوست داشتم و سعی میکردم سبکم را به او نزدیک کنم. عکاس دیگر هم «استیو مک کری» بود که با عکس یک دختر افغان معروف شد.»
بیشتر پرترههای آقای عکاس، سیاهوسفید هستند و کمتر سراغ پرترههای رنگولعابدار میرود. دلیل علاقهاش به این پرترهها را هم میگوید: «عکس سیاه و سفید تاثیرش در مقایسه با رنگی تاثیرش بیشتر است. رنگ مشکل دیگری هم که دارد این است که پیچیدگی را بیشتر میکند. خود آقای مک کری هم میگوید اگر بخواهید کار رنگی انجام بدهید، باید همه چیز یک هارمونی داشته باشد و باید در پرتره خود طیف رنگی را جوری تنظیم کنید که در چشم مخاطب خوش بیاید؛ اما در عکس سیاه و سفید بسیاری از این شرایط دست شماست و تا حد زیادی میتوانید آن را کنترل کنید.» البته تکوتوک پرترههای رنگی هم در بین کارهای آقای رضوی پیدا میشود که به قول خودش: «علاقه من به پرترههای سیاه و سفید است اما بعضی عکس ها رنگیشان بهتر میشود.»
همه پرترهها را از خانوادهام گرفتم
آقای رضوی معتقد است هنوز ابتدای راه قرار دارد و در عکاسی حرفهای نشده است؛ برای همین تمام عکسهایش را از چهره اعضای خانوادهاش به قاب کشیده است. «پرترههایم را از اعضای خانوادهام، مثل مادر، پدر، خواهرزادهها و برادرزادهها گرفتم و آنها را در اینستاگرام قرار دادم. بعد از مدتی با واکنشها و نظرات جالبی روبهرو شدم. البته خیلیها به تکراری بودن مدلهایم انتقاد میکردند.» سیاهوسفید و تکراری بودن عکسها بزرگترین انتقادهای مخاطبان اینستاگرامی آقای رضوی است.
نکته جالبی که در همه پرترههای عکاس آذریزبان به چشم میخورد، جملاتی است که به زبان انگلیسی در پایین پرترههایش درج کرده است. «من دوست داشتم زبان پرترههای من بینالمللی باشد؛ برای همین برای بیشتر عکسهایم یک جمله روحیه بخش به زبان انگلیسی نوشتهام و حالا بسیاری از فالوئرهای من از ژاپن و کشورهای اروپایی هستند. یک سری از این جملات را از استیو جابز و مادر ترزا گرفتم و یک سری هم صرفا جملات مثبتی هستند.»
از آمریکا پیشنهاد کار داشتم
پرطرفدارترین پرتره اینستاگرام او متعلق به مائده برادرزادهاش است؛ اما خودش بیشتر از همه پرتره «ویدا» را دوست دارد. «عکس ویدا را خیلی دوست دارم. این دختر یکی از اقوام دور ماست که در یکی از روستاهای محروم ارومیه زندگی میکند. چشمهای این دختر خیلی باریک بود و از طرفی هم در آفتاب هم بود؛ برای همین چشمهایش بسته بود. من به او گفتم چشمهایت باز کن و او چشمهایش را جوری باز کرد که صورتش حالت تعجب پیدا کرد و عکس بانمکی شد. به غیر از عکس ویدا، هر هشت پرتره مورد علاقه خودم را در یک پست کنار هم قرار دادهام.» تمام عکسهای آقای رضوی در نور طبیعی گرفته شدهاند و هیچ کدام آتلیهای نیستند.
فعالیت اینستاگرامی آقای عکاس باعث شد تا خیلیها از دور و نزدیک به او پیشنهاد کار بدهند. «در این دو سال خیلی پیش آمده که از تهران به من پیشنهاد همکاری بدهند. حتی یک بار از آمریکا از من درخواست کردند که با آنها همکاری کنم؛ اما من گفتم فعلا میخواهم در ایران پرتره بگیرم!»
دوست دارم از همه مردم جهان پرتره داشته باشم
ایرانی بودن در عکسهای آقای رضوی خیلی به چشم نمیخورد. نکتهای که خود عکاس جوان هم قبول دارد و دلیلش را اینگونه توضیح میدهد: «در عکس پرتره اگر بخواهیم خلاقیت داشته باشیم، باید قاب و رنگ چشم را خیلی در عکس بیاوریم؛ اما وجه ایرانی بودن در شال و کلاه است و این تنوع رنگ حواس پرتی ایجاد میکند و حواس مخاطب را از عناصر صورت به رنگ لباس پرت میکند. البته چون در کارهای بعدی قصد دارم کارهای رنگی بیشتری انجام بدهم، دنبال نمادهای ایرانی بیشتری میروم؛ اما باید این رنگها هارمونی داشته باشند و رنگ های اطراف با رنگ پس زمینه هماهنگی داشته باشد. مثلا در عکس «یک دختر افغان» هم اگر ببینید زمینه سبز است و شال زرشکی و چشمان دختر هم سبز است و حتی خود عکاس می گوید روزی که من این عکس را گرفتم یکی از روزهای پرشانس من بوده؛ چرا که همه رنگها و حتی نور صحنه همه با هم هماهنگ بودند.»
پرتره معروف یک دختر افغان
آقای عکاس آرزوهای بزرگی در سر دارد و اگر درس و کار بگذارد، دوست دارد دوربین و لنز بهتری تهیه کند و پرترههای بیشتری بگیرد. «رویای من این است که به تمام کشورهای جهان سفر کنم و از همه پرتره داشته باشم؛ البته باز هم ایران در اولویت است!»
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
«سید کاظم رضوی» متولد سال 66 در ارومیه و دانشجوی دکترای عمران دانشگاه شریف است. عکاسی پرتره را دو سالی میشود که آغاز کرده است. «از قبل از ورود به دانشگاه به گرافیک علاقهمند بودم؛ اما مسیر زندگی من جوری رقم خورد که ریاضیفیزیک خواندم و در دانشگاه هم در رشته عمران تحصیل کردم. اما به خاطر علاقهام به گرافیک، از همان سال اول ورود به دانشگاه در یک آگهینامه، کارهای گرافیکی و تبلیغاتی انجام میدادم. بعد که وارد دوره فوق لیسانس و دکترا شدم و از این فضا فاصله گرفتم، برای بازگشت به فضای گرافیک، تصمیم گرفتم عکاسی را دنبال کنم.»
در عکاسی هیچ معلمی نداشته و کاملا تجربی آن را یاد میگیرد. «عکاسی را از کسی یاد نگرفتم. فیلمها و کتابهای آموزشیاش را گرفتم و چون به عکاسی پرتره علاقه داشتم، عکاسان پرتره معروف جهان را شناسایی کردم و بر اساس آنها به دنبال پرتره رفتم و الان هم هنوز به جایگاهی که خودم میخواهم نرسیدم. یکی از این نقاشان «لی جفریز» بود که از بیخانمانهای اطراف لندن عکس میگرفت. من سبک این عکاس را خیلی دوست داشتم و سعی میکردم سبکم را به او نزدیک کنم. عکاس دیگر هم «استیو مک کری» بود که با عکس یک دختر افغان معروف شد.»
بیشتر پرترههای آقای عکاس، سیاهوسفید هستند و کمتر سراغ پرترههای رنگولعابدار میرود. دلیل علاقهاش به این پرترهها را هم میگوید: «عکس سیاه و سفید تاثیرش در مقایسه با رنگی تاثیرش بیشتر است. رنگ مشکل دیگری هم که دارد این است که پیچیدگی را بیشتر میکند. خود آقای مک کری هم میگوید اگر بخواهید کار رنگی انجام بدهید، باید همه چیز یک هارمونی داشته باشد و باید در پرتره خود طیف رنگی را جوری تنظیم کنید که در چشم مخاطب خوش بیاید؛ اما در عکس سیاه و سفید بسیاری از این شرایط دست شماست و تا حد زیادی میتوانید آن را کنترل کنید.» البته تکوتوک پرترههای رنگی هم در بین کارهای آقای رضوی پیدا میشود که به قول خودش: «علاقه من به پرترههای سیاه و سفید است اما بعضی عکس ها رنگیشان بهتر میشود.»
آقای رضوی معتقد است هنوز ابتدای راه قرار دارد و در عکاسی حرفهای نشده است؛ برای همین تمام عکسهایش را از چهره اعضای خانوادهاش به قاب کشیده است. «پرترههایم را از اعضای خانوادهام، مثل مادر، پدر، خواهرزادهها و برادرزادهها گرفتم و آنها را در اینستاگرام قرار دادم. بعد از مدتی با واکنشها و نظرات جالبی روبهرو شدم. البته خیلیها به تکراری بودن مدلهایم انتقاد میکردند.» سیاهوسفید و تکراری بودن عکسها بزرگترین انتقادهای مخاطبان اینستاگرامی آقای رضوی است.
از آمریکا پیشنهاد کار داشتم
پرطرفدارترین پرتره اینستاگرام او متعلق به مائده برادرزادهاش است؛ اما خودش بیشتر از همه پرتره «ویدا» را دوست دارد. «عکس ویدا را خیلی دوست دارم. این دختر یکی از اقوام دور ماست که در یکی از روستاهای محروم ارومیه زندگی میکند. چشمهای این دختر خیلی باریک بود و از طرفی هم در آفتاب هم بود؛ برای همین چشمهایش بسته بود. من به او گفتم چشمهایت باز کن و او چشمهایش را جوری باز کرد که صورتش حالت تعجب پیدا کرد و عکس بانمکی شد. به غیر از عکس ویدا، هر هشت پرتره مورد علاقه خودم را در یک پست کنار هم قرار دادهام.» تمام عکسهای آقای رضوی در نور طبیعی گرفته شدهاند و هیچ کدام آتلیهای نیستند.
دوست دارم از همه مردم جهان پرتره داشته باشم
ایرانی بودن در عکسهای آقای رضوی خیلی به چشم نمیخورد. نکتهای که خود عکاس جوان هم قبول دارد و دلیلش را اینگونه توضیح میدهد: «در عکس پرتره اگر بخواهیم خلاقیت داشته باشیم، باید قاب و رنگ چشم را خیلی در عکس بیاوریم؛ اما وجه ایرانی بودن در شال و کلاه است و این تنوع رنگ حواس پرتی ایجاد میکند و حواس مخاطب را از عناصر صورت به رنگ لباس پرت میکند. البته چون در کارهای بعدی قصد دارم کارهای رنگی بیشتری انجام بدهم، دنبال نمادهای ایرانی بیشتری میروم؛ اما باید این رنگها هارمونی داشته باشند و رنگ های اطراف با رنگ پس زمینه هماهنگی داشته باشد. مثلا در عکس «یک دختر افغان» هم اگر ببینید زمینه سبز است و شال زرشکی و چشمان دختر هم سبز است و حتی خود عکاس می گوید روزی که من این عکس را گرفتم یکی از روزهای پرشانس من بوده؛ چرا که همه رنگها و حتی نور صحنه همه با هم هماهنگ بودند.»
آقای عکاس آرزوهای بزرگی در سر دارد و اگر درس و کار بگذارد، دوست دارد دوربین و لنز بهتری تهیه کند و پرترههای بیشتری بگیرد. «رویای من این است که به تمام کشورهای جهان سفر کنم و از همه پرتره داشته باشم؛ البته باز هم ایران در اولویت است!»
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *