۹۰ درصد متکدیان تیمی دستفروشی می کنند
تکدی گری و دستفروشی شاید در ظاهر کار اشکالی مشاهده نشود، اما باید بدانیم که این حرکت برای اقتصاد و فرهنگ جامعه زیان آور و دارای آفتهای بسیاری است.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی ، محمد رضا، مبین، لیلا، سودابه، احمد، علی و ... کودکانی که هر روز با کمی چرخش سر و گردنمان آن ها را در سطح شهر مشاهده می کنیم.
محمدرضاهایی
که در تقاطع چهارراه ها و یا روی پل ها هریک در تلاش هستند وسیله ای که در
ابتدای صبح از مسئول خود دریافت کرده اند به هر نحوی که شده به فروش
برسانند.
صبح
یک روز تعطیل به محل زندگی یکی از این کودکانی که شب گذشته در تقاطع یکی
از چهارراه ها با او آشنا شده بودیم، رفتیم. محله ای در جنوبی ترین نقطه
پایتخت و در یکی از باریک ترین کوچه پس کوچه های آن.
زمانی
که زنگ خانه را به صدا در آوردیم با خیل عظیمی از کودکانی مواجه شدیم که
در وسط حیاط آن خانه متروکه مشغول بازی بودند و به محض اینکه متوجه حضور ما
شدند به سرعت به یکی از اتاق ها رفته و خود را از دیدگان ما دور کردند.
پس
از ناپدید شدن کودکان خانمی تقریباً 45 ساله با سر و وضعی معقول شروع به
صحبت کرد و از دلایل حضور ما در خانه خود پرسید و پس از اینکه از مأمور
نبودن ما اطمینان حاصل کرد با میهمان کردن ما به یک استکان چای درد و دل
خود را آغاز کرد.
حدوداً
30 سال گذشته؛ زمانی که تنها 20 سال داشتم به همراه همسرم به تهران آمدیم.
همسرم پس از جستجو و تلاش بسیار متأسفانه موفق نشد شغل مناسبی پیدا کند.
با توجه به اینکه با افراد بسیاری رابطه پیدا کرده بود رفته رفته به مصرف
مواد مخدر روی آورد و معتاد شد و از آنجایی که پولی برای تهیه مواد مصرفی
خود نداشت به پیشنهاد یکی از دوستانش به خرید و فروش کودک روی آورد و وضع
مالی ما نسبتاً بهبود یافت تا اینکه به فکر خرید کودکان و اجبار آن ها به
گدایی در سطح خیابان ها افتاد.
چندین
سال زمان لازم بود تا ما کاملاً با زیر و بم این کار آشنا شدیم و رفته
رفته به قول معروف به چیزی که الان مشاهده می کنید تبدیل شدیم گروهی بزرگ
که شوهرم پدر، من مادر و کودکان خریداری شده فرزندانمان و به اصطلاح یک
خانواده تشکیل دادیم.
**در این خانه متروکه بزرگ به ساکنان آن چه می گذرد؟
پس
از کسب اندکی اطلاعات از این خانواده که شاید نسبت خانوادگی و خونی با
یکدیگر نداشتند اما هم اکنون دیگر ساغر را مادر خود و همسر او را پدر و
بزرگ خانواده می دانستند. به سراغ کودکان که هم اکنون می دانستیم در
زیرزمین خانه پنهان شده اند رفتیم کودکانی که در ابتدا از ترس حاظر به صحبت
کردن نبودند اما زمانی که تأیید و اجازه لب باز کردن خود را در چشمان ساغر
مشاهده کردند شروع به صحبت کردند.
محمد
رضای 8 ساله از دوران کودکی خود چیزی به یاد نمی آورد و برخلاف سن کمی که
دارد عقل بزرگ و رفتار بزرگمردان در صحبت هایش مشهود است رفتاری که حتی در
رفتار این روزهای مردان هم یافت نمی شود.
وی
به نمایندگی از خواهران و برادران سببی خود از شروع روز و به پایان رسیدن
آن می گوید؛ ما صبح ها زمانی که ساعت 6 از خواب بیدار می شویم بلافاصله پس
از حاظر شدن و دریافت وسائل خود از ساغر هر یک به مکان تعیین شده ای که از
قبل مشخص است می رویم و از همان ساعت کار ما شروع می شود. من به دلیل اینکه
سن کمی دارم در تقاطع چهارراه ها فال می فروشم اما مابقی بچه ها مشغول
گدایی، گل فروشی و دستفروشی می شوند.
از
محمد رضا درخصوص درس و تحصیل پرسیدیم که گفت: ما زمانی برای درس خواندن
نداریم از ساعت 6 صبح که به سر چهارراه ها می رویم تا ساعت 9 شب که برگردیم
خانه اصلاً زمانی برای خود و درس خواندن نداریم ما حتی ناهار خود را در
تقاطع چهارراه ها می خوریم.
ساعت
9 شب هم که به خانه می رسیم پس از تحویل درآمد روزانه خود به ساغر، اگر
کارکرد خوب و معقولی داشته باشیم شام می خوریم در غیر اینصورت شام نداریم و
مستقیم به رختخواب رفته تا مجداً صبح دیگری را آغاز کنیم.
از
بین افرادی که در آن خانه زندگی می کردند زن جوان و زیبایی نظرمان را جلب
کرد و زمانی که با وی شروع به صحبت کردیم از لهجه زیبایی که داشت متوجه
شدیم از یکی از شهرستان های کشور به پایتخت آمده است.
وی
در خصوص حضور خود در آن خانه گفت: سال گذشته زمانی که همسرم فوت کرد از
طریق یکی از آشنایان با همسر ساغر آشنا شدم و وقتی از شرایط زندگی من مطلع
شد، گفت حاظر است به من غذا و مکانی برای زندگی بدهد به شرط آنکه من و
فرزندم برای او کار کنیم و از آنجایی که من هیچ آشنا و فامیلی پس از فوت
همسرم نداشتم شرط وی را پذیرفته و با فرزندم راهی تهران شدیم از آن به بعد
با آموزش های ساغر، به همراه فرزندم به تقاطع چهاراه ها رفته و به گدایی
مشغول هستیم.
**تراژدی دنباله دار تکدی گری در بطن پایتخت همچنان ادامه دارد
گدایی،
دستفروشی و ... از جمله مواردی هستند که با پایان یافتن خرید و فروش افراد
و حضور ساغر ها تمام نمی شود و همچنان ادامه دارد و مردم همواره حضور این
افراد را در جامعه لمس و مشاهده می کنند، حضوری که روز به روز در حال
افزایش است.
حسن
خسروی مشاوره خانواده در خصوص دستفروشی و تکدی گری گفت: پدیده دستفروشی
برای آسیب شناسی و کالبد شکافی مانند بسیاری دیگر از پدیده های خوب و بد
اجتماعی و فرهنگی نیازمند یک نگرش سیستمی است. به این معنا که باید برای
بررسی دستفروشی یا دوره گردی و تکدی گری و مباحثی از این قبیل یک بسته ای
از علل و عوامل مربوط به بروز این پدیده ها را در نظر گرفت. به عنوان مثال
وقتی از یک دستفروش دوره گرد یا کسی که در خیابان پرسه می زند برای خرید و
فروش اجناس سوال می کنیم که چرا مبادرت به دستفروشی می کند اغلب ممکن است
که این پاسخ را بدهند که پدر یا مادرشان بیکار و مریض و از کار افتاده
هستند.
وی
افزود: این افراد چهره ای فقیر و مظلوم و نیازمند از خود نشان داده و
خواهان توجه و ترحم هستند. در حالیکه در عالم واقع وقتی به دقت بررسی می
کنیم مشاهده می شود که برخی از این دستفروشان و دوره گردان افراد اجیر شده
ای هستند که در حقیقت به عنوان برده های کاری از آنان استفاده شده و به
نوعی نسبت های فامیلی، خانوادگی و همشهری بودن را با یکدیگر دارند و در
واقع این ها یک گروه و تیم سازمان یافته غیر رسمی هستند که با برنامه هر
روز در سطح شهر و ایستگاه های مترو، اتوبوس، ترمینال، روی پل ها و ...
توزیع و مشغول به کار می شوند. در ظاهر کار آنها شاید اشکال خاصی مشاهده
نشود اما باید بدانیم که این حرکت برای اقتصاد و فرهنگ جامعه زیان آور و
دارای آفتهای بسیاری است.
این
استاد دانشگاه ادامه داد: به بیان دیگر، زمانی که افراد در کنار خیابانها
و معابر دستفروشی میکنند نشان دهنده این است که فاقد هویت مکانی هستند،
زیرا عمده دستفروشان جزو افراد حاشیه نشین و مهاجرانی هستند که از روستاها
به شهرها آمدهاند؛ بنابراین میتوان برخی از دستفروشیها را ناشی از پدیده
مهاجرت روستاییان به شهرها دانست. همچنین، پدیده مهاجرت نیز ناشی از
تغییرات اقلیمی، تغییرات جغرافیایی و تحول در آداب اجتماعی است که موجب
میشود افراد برای تأمین معیشت خود به دستفروشی روی آورند و با سرمایهای
بسیار اندک و بدون نیاز به مکان، درآمد حداقلی کسب کنند.
وی
خاطرنشان کرد: یکی از راههای مقابله با پدیده دستفروشی جلوگیری از مهاجرت
روستاییان به شهرها است و برای پیشگیری از مهاجرت باید جمعیت تثبیت شده و
با پدیدههایی که باعث تغییر اقلیم، فرهنگ و آداب اجتماعی میشوند، مبارزه
به عمل آید تا جمعیت در مکانی که تولد یافته هویت بیابد و در همانجا ثابت
بماند. در عین حال برای جلوگیری از افزایش پدیده دستفروشی باید سرمایه
گذاری برای توسعه مشاغل پایدار انجام شود و ضریب نفوذ شغلی به شکلی رشد
پیدا کند که یک شغل معیشت یک فرد و خانواده وی را تأمین و باید برای
دستفروشان محدوده کار و بازارهای موقت در نظر گرفته شود و یا پروانهای
برای فعالیت ساماندهی شده آنها صادر شود که البته در این مورد باید
کارشناسیهای لازم انجام شود.
**کودکانی بی گناه گه بر حسب شرایط گدا شده اند
با
توجه به به اینکه گدایی، دستفروشی و حضور کودکان و بانوانی که در سطح شهر
با لباس هایی کثیف تردد می کنند چهره شهر را زشت و کریه می کنند اما آیا
این سازمان بهزیستی کشور نیست که باید در این حوزه وارد عمل شده و این
کودکان معصوم را از چنین زندگی و محیط هایی دور کند؟ کودکانی بی گناه که به
دلایل مختلف توسط ساغرها خریداری شده و اکنون در سطح شهر تردد می کنند.
کودکانی
که بارها و بارها با آمدن به برنامه های تلویزیونی متفاوت و بیان کردن درد
و غم و رنج خود به دنبال کاسته شدن شاید اندکی از مشکلاتشان هستند اما
اتمام برنامه همان و برطرف شدن مقطعی مشکل برخی از این کودکان همان و
دوباره شروع مشکلات این افراد که تحت شرایط گوناگونی به این کار روی آورده
اند آغاز می شود.
در
همین راستا عبدالهی معاون خدمات شهری شهرداری تهران در خصوص حضور
دستفروشان و متکدیان در سطح شهر می گوید:دست فروشی عارضه اجتماعی است که
دهها دلیل پشت آن خوابیده است و ارگانهای مختلف مسئول آن هستند. اقتصاد
نامناسب در کشور آن را ایجاد می کند. برخی افراد که از نظر اقتصادی شرایط
نامناسبی دارند رزق و روزی خود را از این طریق به دست می آورند و ناگزیر
اقدام به دستفروشی می کنند.
عبدالهی
تأکید کرد: اما دانستن این نکته ضروری است که با بررسیهای صورت گرفته، از
کل دستفروشان تنها ۱۰ درصد آنها مستحق و بیش از ۹۰ درصد از این افراد جزو
تولیدکنندگان هستند که در قالب تیم و گروه های بزرگ اقدام به گدایی و
دستفروشی می کنند .
وی
با اشاره به مصوبه شورای شهر تهران، گفت: بر اساس مصوبه ماده۴۵۰ شورای شهر
تهران، ساماندهی متکدیان و آسیب های اجتماعی در شهر تهران بر عهده
کمیتهای قرار گرفته که استانداری تهران، شهرداری، اداره کل اتباع خارجی،
ثبت احوال، دانشگاه علوم پزشکی تهران، پزشکی قانونی و شورای هماهنگی و
مبارزه با موادمخدر در این کمیته فعالیت می کنند.
این کودکان که قرار است روزی آینده این مرز و بوم را رقم بزنند، چشم انتظار روزی هستند که فکری اساسی در این خصوص ارائه شود.
/انتهای پیام/
:
انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به
معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای
منتشر میشود.ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *