بررسی عوامل بروز خشونت در کودکان
آیا تاکنون با کودکانی مواجه شدهاید که برای بهدست آوردن کوچکترین چیز آنقدر داد و فریاد به راه مياندازند و پرخاش ميكنند که والدینشان کلافه ميشوند و عاقبت درخواست آنها را ميپذيرند؟
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی ، والدین زیادی هستند که به دلایل مختلف از جمله عدم اطلاع از
مهارت فرزندپروری، نداشتن احساس مسئولیت در مورد آینده
فرزندان، نداشتن صبر و حوصله، برخوردهای هیجانی و احساسی و...
بهراحتی به درخواستهای غیرمنطقی آنها عمل میکنند.
تعاریف پرخاشگری
روانشناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان میدهد؟ گروهی پرخاشگری را رفتاری میدانند که به دیگران آسیب میرساند یا بالقوه میتواند آسیب برساند.
پرخاشگری ممکن است بدنی باشد مثل: زدن، لگد زدن و یا گازگرفتن. یا لفظی مانند فریاد زدن، رنجاندن، یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران مثل گرفتن چیزی توسط زور از دیگران. اما در نگاه کلی پرخاشگری وسیلهای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی. اغلب پرخاشگریهای بین کودکان کوچک از نوع «وسیلهای» است.
این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباببازی میقاپند، یکدیگر را هل میدهند تا به اسباببازیای که میخواهند با آن بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق میافتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.
در مواجهه با کودکان پرخاشگر باید چگونه رفتارکرد؟
در مورد کودک پرخاشگری که الگوپذیری عامل این گونه رفتار او بوده، باید روی الگوی کودک کار کرد و راههای دیگری جز پرخاشگری را به آن الگو آموخت.
اگر پرخاشگری در اثر ناکامی به وجود آمده باشد، باید کودک ناکام را در رسیدن به اهداف مطلوب و دوست داشتنی کمک کنیم.
در مواردی که علت پرخاشگری اضطراب است، باید از نگرانی درونی و اضطراب کودک مطلع شده و در از بین بردن عامل تلاش کنیم.
ورزش کردن برای این کودکان بسیار مؤثر است و باعث تخلیه هیجانی آنان میشود.
در کشمکشهای درونی باید کودک را از حالت دوگانگی خارج کرد. کمک به کودکان در تصمیم گیری، باعث می شود که بیاموزند به حالتهای دوگانه درونی خود پایان بخشند.
در پارهای از موارد که افسردگی عامل پرخاشگری است، لازم است به این نکته پی ببریم که او چه چیز دوست داشتنی را از دست داده و چگونه می شود مورد از دست رفته را برای او جبران کنیم.
هنگامی که کودک قربانی خشونت در مدرسه شده است، باید با مسئولان مدرسه صحبت کنیم و لازم است که ایشان طبق قانون و مقررات خاص با کودکان خشونتگرا برخورد کنند؛ و نیز کودکانی را که قربانی خشونت شدهاند براساس رفتارهای خوبشان مورد تشویق و تأیید قرار دهند.
چنانچه نوع پرخاشگری کودک خصمانه است، باید کودک را از آزار و اذیت کردن دور کنیم تا مجبور نباشد برای تلافی و انتقام، افراد دیگر را اذیت کند؛ و اگر پرخاشگری از نوع وسیلهای است، باید راههای دیگری را جهت مطرح کردن کودک برگزینیم تا او ناچار نباشد از روش خشونت برای جلب توجه استفاده کند.
هیچگاه رفتار کودک را با اخطار دادن و تحریم و تهدید کردن به نفع خود نکنید چراکه مطمئنا نتیجه عکس خواهید گرفت و حتی باعث تشدید عصبانیت و خشم کودک میشوید. بهتر است ابتدا اورا به اتاق خودش بفرستید و بعد از گذشت مدتی پس از آرام شدن کودک و خود، در این باره با وی به گفتوگو بپردازید و اجازه دهید کودک نیز مانند شما در رابطه با موضوع صحبت کند.
تعاریف پرخاشگری
روانشناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان میدهد؟ گروهی پرخاشگری را رفتاری میدانند که به دیگران آسیب میرساند یا بالقوه میتواند آسیب برساند.
پرخاشگری ممکن است بدنی باشد مثل: زدن، لگد زدن و یا گازگرفتن. یا لفظی مانند فریاد زدن، رنجاندن، یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران مثل گرفتن چیزی توسط زور از دیگران. اما در نگاه کلی پرخاشگری وسیلهای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی. اغلب پرخاشگریهای بین کودکان کوچک از نوع «وسیلهای» است.
این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباببازی میقاپند، یکدیگر را هل میدهند تا به اسباببازیای که میخواهند با آن بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق میافتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.
در مواجهه با کودکان پرخاشگر باید چگونه رفتارکرد؟
در مورد کودک پرخاشگری که الگوپذیری عامل این گونه رفتار او بوده، باید روی الگوی کودک کار کرد و راههای دیگری جز پرخاشگری را به آن الگو آموخت.
اگر پرخاشگری در اثر ناکامی به وجود آمده باشد، باید کودک ناکام را در رسیدن به اهداف مطلوب و دوست داشتنی کمک کنیم.
در مواردی که علت پرخاشگری اضطراب است، باید از نگرانی درونی و اضطراب کودک مطلع شده و در از بین بردن عامل تلاش کنیم.
ورزش کردن برای این کودکان بسیار مؤثر است و باعث تخلیه هیجانی آنان میشود.
در کشمکشهای درونی باید کودک را از حالت دوگانگی خارج کرد. کمک به کودکان در تصمیم گیری، باعث می شود که بیاموزند به حالتهای دوگانه درونی خود پایان بخشند.
در پارهای از موارد که افسردگی عامل پرخاشگری است، لازم است به این نکته پی ببریم که او چه چیز دوست داشتنی را از دست داده و چگونه می شود مورد از دست رفته را برای او جبران کنیم.
هنگامی که کودک قربانی خشونت در مدرسه شده است، باید با مسئولان مدرسه صحبت کنیم و لازم است که ایشان طبق قانون و مقررات خاص با کودکان خشونتگرا برخورد کنند؛ و نیز کودکانی را که قربانی خشونت شدهاند براساس رفتارهای خوبشان مورد تشویق و تأیید قرار دهند.
چنانچه نوع پرخاشگری کودک خصمانه است، باید کودک را از آزار و اذیت کردن دور کنیم تا مجبور نباشد برای تلافی و انتقام، افراد دیگر را اذیت کند؛ و اگر پرخاشگری از نوع وسیلهای است، باید راههای دیگری را جهت مطرح کردن کودک برگزینیم تا او ناچار نباشد از روش خشونت برای جلب توجه استفاده کند.
هیچگاه رفتار کودک را با اخطار دادن و تحریم و تهدید کردن به نفع خود نکنید چراکه مطمئنا نتیجه عکس خواهید گرفت و حتی باعث تشدید عصبانیت و خشم کودک میشوید. بهتر است ابتدا اورا به اتاق خودش بفرستید و بعد از گذشت مدتی پس از آرام شدن کودک و خود، در این باره با وی به گفتوگو بپردازید و اجازه دهید کودک نیز مانند شما در رابطه با موضوع صحبت کند.
/انتهای پیام/
:
انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به
معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای
منتشر میشود.ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *