افزايش 6برابري خانوارهاي تك‌فرزند در كمتر از 3دهه

20:20 - 01 فروردين 1395
کد خبر: ۱۳۵۲۹۳
شيوع تك‌فرزندي، پديده‌يي است كه سال‌هاست با صنعتي‌شدن كشورها دولت‌ها را با خود درگير كرده است؛ از طرفي تمايل خانوارها به داشتن يك فرزند، سياست‌هاي جمعيتي كشورها را به‌خطر مي‌اندازد و از طرفي هم از منظر افراد كه حالا اكثرا شاغل هستند، انتخابي شايسته تلقي مي‌شود. تيغ تيز اين پارادوكس مدرنيته، كشور ما را هم بي‌بهره نگذاشته و با سرعت فزاينده‌يي مقوله جمعيت را به يكي از چالش‌هاي مهم اقتصادي و اجتماعي تبديل كرده است.این گزارش در تاریخ 94/11/25 در روزنامه تعادل منتشر شده و ما به جهت اهمیت موضوع آن را باز نشر می کنیم.
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ،شيوع تك‌فرزندي، پديده‌يي است كه سال‌هاست با صنعتي‌شدن كشورها دولت‌ها را با خود درگير كرده است؛ از طرفي تمايل خانوارها به داشتن يك فرزند، سياست‌هاي جمعيتي كشورها را به‌خطر مي‌اندازد و از طرفي هم از منظر افراد كه حالا اكثرا شاغل هستند، انتخابي شايسته تلقي مي‌شود. تيغ تيز اين پارادوكس مدرنيته، كشور ما را هم بي‌بهره نگذاشته و با سرعت فزاينده‌يي مقوله جمعيت را به يكي از چالش‌هاي مهم اقتصادي و اجتماعي تبديل كرده است.

افزايش 6برابري خانوارهاي تك‌فرزند در كمتر از 3دهه

تا جايي كه آمارهاي رسمي نشان مي‌دهد در كمتر از 3دهه اخير خانوارهاي داراي يك فرزند، 6برابر شده است.

در سال 1365 حدود يك‌ميليون و 330هزار خانوار تك‌فرزند در كشور وجود داشت اما در سال 1390 (آخرين سرشماري نفوس و مسكن) اين تعداد به 6ميليون و 46هزار عدد رسيده است.

اگرچه شيوع پديده تك‌فرزندي مانند هر مساله اجتماعي ديگر معلول شرايط اجتناب‌ناپذير مراحل رشد و توسعه است اما متخصصان و سياستگذاران جمعيتي، اقتصادي و حتي امنيتي بر اين باورند كه دامنه عوارض اين پديده بسيار وسيع است.

 به‌هرحال براي برنامه‌ريزي‌هاي اقتصادي هر كشوري مي‌تواند نگران‌كننده باشد. همچنان‌كه كشورهاي اروپايي نيز به‌شكل فراگيري امروزه با اين پديده مواجهند و براي پوشش آن از سياست‌هايي همچون مهاجرپذيري استفاده مي‌كنند.

 به‌هرحال در جوامع مدرن در مقايسه با جوامع ستني، فردگرايي رونق پيدا كرده و ميزان فرزندآوري افراد به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم متاثر از ارزش‌هاي فردگرايي است.

به‌نظر مي‌رسد خانوارهاي نسل جديد تمايل ندارند اهداف و ارزش‌هاي اقتصادي و اجتماعي خود را فداي فرزندآوري كنند.

نگاهي به آمارها و ارقام رسمي هم مويد همين مطلب است. مقايسه نتايج شهري و روستايي در اين رابطه نشان مي‌دهد، زنان ساكن در نقاط روستايي كمتر دچار تك‌فرزندي شده يا آن را انتخاب مي‌كنند. به‌طوري‌كه طبق آخرين آمارها 28.5درصد از تعداد كل خانوارهاي ايراني داراي يك فرزند هستند كه از اين ميان نزديك به 40درصد آن در شهرها زندگي مي‌كنند و تنها 25.8درصد از خانوارهاي روستايي داشتن يك فرزند را انتخاب كرده‌اند.

  مازندران صدرنشين تك فرزندي


رابطه همبستگي معنادار مدرن‌شدن و تك‌فرزندي را در ميان استان‌ها هم مي‌توان ديد؛ به‌طوري‌كه طي سال‌هاي 85 تا 90 در تمام استان‌هاي كشور نسبت تعداد خانوارهاي تك‌فرزند به كل خانوارها در حال افزايش بوده ولي اين افزايش در استان‌هاي شمالي كشور (گيلان،  مازندران و گلستان) بيشتر از ساير مناطق كشور و در استان‌هاي سيستان‌وبلوچستان و كهگيلويه‌‌وبويراحمد كمتر از ساير استان‌هاست.

استان مازندران كه در سال 1385، 28.1درصد خانوارهاي شهري آن داراي يك فرزند بوده‌اند در سال 90 بالاترين نسبت تعداد خانوارهاي تك‌فرزند را با عدد 60.5درصد ثبت كرده است. استان‌هاي گيلان و گلستان هم بعد از استان مازندران با 56.2 و 54.2درصد بيشترين خانوارهاي تك‌فرزند كشور را در خود جاي داده‌اند.

 اين درحالي است كه استان تهران به عنوان پايتخت كشور 32.4درصد از خانوارهاي آن داراي يك فرزند هستند كه مي‌تواند به پراكندگي جمعيت و نرخ بيكاري بالاي آن (7.6درصد در پاييز 94) مرتبط باشد. اما تمايل به داشتن يك فرزند فقط به سطح مدرن‌شدن و وضعيت رفاهي بازنمي‌گردد بلكه تحصيلات هم متغير بسيار تاثيرگذاري بر آن است. نتايج آخرين سرشماري‌ها نشان مي‌دهد، به‌طور نسبي با افزايش سطح تحصيلات زنان امكان بروز پديده تك‌فرزندي در بين آنها افزايش مي‌يابد.

همان‌طور كه نسبت تك‌فرزندي در بين زنان با تحصيلات ابتدايي 6.1درصد، در بين زنان با تحصيلات متوسطه و پيش‌دانشگاهي 12.9درصد، در بين زنان با تحصيلات فوق ديپلم و ليسانس 21.7درصد و در بين زنان با تحصيلات فوق ليسانس به بالا 28.6درصد است.


  تك فرزندي شاغلان مالي

از ديگر نكات جالب توجه در واكاوي جمعيت ايران از لحاظ تعداد فرزند، فعاليت شغلي زنان است. بررسي توزيع نسبي تك‌فرزندي در زنان شاغل نشان مي‌دهد، زنان شاغل در فعاليت‌هاي مالي و بيمه در مقايسه با ساير فعاليت‌ها داراي بيشترين نسبت تك‌فرزندي هستند، در حالي كه كمترين نسبت تك‌فرزندي در ميان زنان كارگر ساده و كشاورز ديده مي‌شود. دليل آن را هم باز مي‌توان در سازوكارهاي اقتصادي خانواده‌ها جست‌وجو كرد، يك زن كارگر و كشاورز براي سبك‌تر شدن كار خود همچنان به فرزند به عنوان يك عصاي دست و نيروي كار نگاه مي‌كند اما در خانوارهاي مدرن‌تر اين نگاه وجود ندارد. درحالي كه 12.9درصد زنان شاغل در فعاليت‌هاي مالي و بيمه‌يي داشتن يك‌فرزند را انتخاب كرده‌اند، تنها 4.1درصد زنان شاغل در فعاليت‌هاي كشاورزي تنها يك فرزند دارند.

بررسي نسبت تك‌فرزندي در بين زنان شاغل نشان مي‌دهد كه بيشترين نسبت تك‌فرزندي به ترتيب در بين زنان كارمند امور اداري و دفتري (30.1درصد) و در بين تكنيسين‌ها و دستياران (25.6درصد) ديده مي‌شود، درحالي كه كمترين نسبت تك‌فرزندي در بين كاركنان ماهر كشاورزي، جنگلداري و ماهيگيري (3.9درصد) و كارگران ساده (9.4درصد) وجود دارد.

زناني كه به‌علت طلاق همسر خود را از دست داده‌اند، داراي يك فرزند هستند و كساني كه بيشتر از يك‌فرزند دارند، كمتر تن به ريسك طلاق داده‌اند. اين را آمارهاي رسمي نشان مي‌دهد. بررسي توزيع نسبي تك‌فرزندي برحسب وضع زناشويي زنان نشان مي‌دهد كه 7.3درصد از زنان جامعه كه داراي همسر هستند، داراي تنها يك فرزند هستند، درحالي كه نسبت تك‌فرزندي در ميان زنان جامعه كه به دليل طلاق بي‌همسر بوده‌اند، به 24.6درصد مي‌رسد.

اين نسبت در ميان زنان ساكن نقاط شهري 24.9درصد و در ميان زنان ساكن نقاط روستايي 22.2درصد است.

از اين زاويه شايد بتوان افزايش آمار طلاق را هم در سرعت چشمگير افزايش تعداد خانوارهاي تك‌فرزند موثر دانست.

همچنان‌كه تعداد ثبت طلاق‌ها در 6ماهه ابتدايي سال جاري نسبت به مدت مشابه آن 9.3درصد افزايش پيدا كرده و به استناد آمارهاي سازمان ثبت احوال از هر 2.8ازدواج در استان تهران يكي منجر به طلاق مي‌شود.



  تمايل كليميان به داشتن فرزند بيشتر

يكي ديگر از متغيرهاي موثر در نسبت تك‌فرزندي دين افراد است.

به‌طوري كه بررسي‌ها نشان مي‌دهد كمترين نسبت تك‌فرزندي در پيروان دين كليمي و آنهايي كه دين خود را اظهار نكرده‌اند، ديده مي‌شود.

 آن‌طور كه از آمارها مي‌توان برداشت كرد، نسبت تك‌فرزندي در بين زنان كه سرپرست خانوار آنها مسلمان بوده 7.2درصد است، در حالي كه اين عدد در خانوارهاي مسيحي 11درصد و در زرتشتيان 1.1درصد ثبت شده است. اما جالب است كه طبق آمار زنان كليمي و زناني كه دين خود را اظهار نكرده‌اند، تمايل بيشتري نسبت به اديان ديگر به داشتن چندين فرزند دارند و تنها 6.2درصد از زنان كليمي و 4.7درصد از زناني كه دين خود را اظهار نكرده‌اند، ترجيح داده‌اند فقط يك فرزند داشته باشند. به هرحال اين آمارها نشان مي‌دهد، سياست‌هاي افزايش جمعيت در سال‌هاي اخير چندان موفق نبوده و نه‌تنها خانواده‌ها به فرزندآوري تشويق نشده‌اند بلكه همان الگوي متعارف قبلي مبني بر داشتن دو فرزند را هم تقليل داده و گزينه تك‌فرزندي را انتخاب كرده‌اند.

 سرعت قوي و فزاينده در افزايش تعداد خانوارهاي تك‌فرزند براي سياستگذاران جمعيتي و اقتصادي نگران‌كننده است اما گويا تفكر فرزند كمتر زندگي بهتر به‌حدي در بدنه مردمي به‌خصوص نقاط شهري كشور غالب شده كه به‌سادگي و با شعار و سياست‌هاي تشويقي نمي‌توان آن را تغيير داد. شايد كشور ما هم مانند كشورهاي اروپايي به‌جاي اين سياست‌ها بايد به‌دنبال گزينه‌هاي ديگري همچون مهاجرپذيري باشد تا اين وضعيت به بحراني در آينده تبديل نشود.

/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *