سیمرغ ها روی شانه های ناداوری
سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در حالی به پایان می رسد که می شود سیمرغ بدترین جشنواره ی سال های اخیر را به آن اهداء کرد.
به گزارش گروه فضای مجازی ، به نقل از ریشه، سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در حالی به پایان می رسد که می شود سیمرغ بدترین جشنواره ی سال های اخیر را به آن اهداء کرد.
کاخ جشنواره فیلم فجر، با دبیر نه چندان موفقش، بیشترین اعتراض و نارضایتی را در بین هنرمندان و اهالی رسانه در پی داشت. از واضح ترین برنامه ریزی ها که به بی برنامگی مبدل شد تا جزئیات عصبانی کننده دیگر.
از لحاظ مدیریت با اینکه آقای حیدری، دبیر سی وچهارمین جشنواره فیلم فجر همیشه در لابی مرکز همایش ها حضور داشت ولی هر روز وضعیت برگزاری نابسامان تر میشد. شاید کم تجربگی تیم برگزار کننده امسال بیشتر از هر دلیل دیگری در این امر موثر واقع شده باشد.
برای اینکه چند صفحه از وخامت اوضاع جشنواره بنویسید کافی است امروز که روز آخر جشنواره است را به برج میلاد بیایید. چیزهایی را که مشاهده خواهید کرد از این قرار است: پارکینگ برج میلاد پر شده است و باید برای خود جای پارک پیدا کنید؛ که شاید پیدا نکنید. وارد فضای مرکز همایش ها می شوید و با جمعیت زیادی روبرو میشوید که در حال لابی برای ورود به کاخ جشنواره هستند. از لابلای آن ها که بگذرید و وارد شوید، با اینکه بیشتر از 30 دقیقه به شروع اکران یک اثر مانده است و هنوز سانس قبلی به پایان نرسیده است با صف های طولانی ای مواجه میشوید که شما را از ورود به سالن اصلی نا امید میکند. کمی که به افراد حاضر در کاخ دقت کنید متوجه میشوید که خیلی ها نه خبرنگارند، نه بازیگر، نه فیلمساز، نه هنرمند، نه اهالی رسانه و نه در کل ربطی به سینما دارند. این را از سلفی های متعددی که حتی با بازیگران نه چندان معروف میگرند میشود فهمید. و از همه جالب تر 45 دقیقه در صف شام ایستادن و تمام شدن غذاست.
سوالی که از آقای دبیر جشنواره می پرسیم این است:
برای چند نفر کارت ورود به کاخ جشنواره صادر شده است؟
اکران فیلم ها در سانس ساعت 1بامداد و شب بیداری اجباری خبرنگاران و اهالی رسانه هم به لیست مشکلات اضافه کنید.
حرف از نحوه ی به شدت ضعیف برگزاری جشنواره ی سی و چهارم زیاد است؛ اما اجازه دهید کمی به محتوا بپردازیم.
اهالی رسانه در جشنواره امسال و در کاخ جشنواره به تماشای بیشتر از 50 فیلم و مستند نشستند، اما اگر از هر کدام از آن ها بپرسید، مطئنا ابراز رضایتشان به بیشتر از 5 اثر اختصاص نخواهد یافت.
ساختار و محتوای آثار نسبت به دوره های قبل از تنزل قابل توجهی برخوردار بود. اگر آثار فاخر و آبرو داری مثل "بادیگارد" حاتمی کیا نبود امیدمان بیشتر نا امید می شد.
شاید آفت سرمایه گذاری دولتی و سفارشی سازی، فاکتور مهمی در پایین آمدن سطح کیفی فیلم ها داشته باشد. با اعلام اسامی نامزدهای سیمرغ، این دیدگاه تقویت شد. امسال سیمرغ ها نصیب فیلم های خاصی شدند که انتظارش نمی رفت.
به هر حال کارگردانی حرفه ای و بازی بی نظیر حاج کاظم آژانس شیشه ای در نقش حاج حیدر از دید داوران مسابقه پنهان ماند.
اما دلیل این ناداوری چه چیزی میتواند باشد؟
***اولین چیزی که ذهن میرسد شاید سخنان منتقدانه حاتمیکیا علیه دولت است؛ آنجا که وی گفته بود: باید این بچهها بیایند و کارشان دیده شود. بهخصوص فیلمسازی که رفته در عراق کار کرده و هر لحظه احتمال ترورش وجود دارد. باید برای اینها احترام قائل شویم. این که اینها در حاشیه جشنواره باشند درست است؟ من نه به محمد حیدری کار دارم و نه حتی به آقای ایوبی و آقای جنتی. با آقای روحانی کار دارم که در این موضوع هست. چطور میشود که فیلمهای اینگونه وارد مسابقه نمیشوند، حتی اگر ضعیف باشند.
***شاید ظلم به "بادیگارد" مربوط شود به نظر به ظاهر روشنفکرانه برخی از منتقدانی که حضورشان در هیئت داوران جشنواره فجر کم نیست؛ آنانی که ابراهیم حاتمیکیا و فیلم او را فیلمی ضدمردم میخواندند و مینوشتند: «محصول ضد مردمی، و البته ضد امنیت ملی آقای حاتمیکیا، بر اساس این دو قطبی شکل گرفته: دوقطبی که حاتمیکیا از یک طبقه و یک گروه، به عنوان دولت و حاکمیت، در برابر مردم کشورش ساخته. انگار بادیگارد قهرمان فیلم، دارد از حاکمیت ساخته حاتمیکیا، در برابر مردم کشورش محافظت میکند.»
***دلیل سوم را اینگونه مطرح میکنیم که این اتفاق امری طبیعی است چون مسئلههای حاتمیکیا جامعه و مردمی بوده است که خمینی برای آنان قیام کرد اما همیشه او را ضدمردم معرفی میکنند در حالیکه او همیشه درگیر با مسئولانی بوده که در قدرت بودهاند و همین روحیه، او را برای همیشه مطرود همه دولتها باقی گذاشت و اینک «بادیگارد» بلوغ روزآمدی و دقت در سینمای اوست که با دولتهای معاصر دچار چالش است.
هیئت داوران بخش سودای سیمرغ سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر در حالی نامزدهای بهترینهای خود را منتشر کردند که نگاهی گذرا به آن نشان میدهد فیلم «امکان مینا» به کارگردانی کمال تبریزی و «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی بیشترین فرصت برای کسب سیمرغ بلورین را دارند؛ فیلمهایی که هر دو توسط بنیاد فارابی وزارت ارشاد و به نوعی توسط دولت یازدهم تولید، حمایت و تهیه شده است.
امیدواریم که دولتی بودن سرمایه گذاری در این فیلم ها ربطی به سیمرغ های نشسته روی شانه ی آن ها نداشته باشد.
کاخ جشنواره فیلم فجر، با دبیر نه چندان موفقش، بیشترین اعتراض و نارضایتی را در بین هنرمندان و اهالی رسانه در پی داشت. از واضح ترین برنامه ریزی ها که به بی برنامگی مبدل شد تا جزئیات عصبانی کننده دیگر.
از لحاظ مدیریت با اینکه آقای حیدری، دبیر سی وچهارمین جشنواره فیلم فجر همیشه در لابی مرکز همایش ها حضور داشت ولی هر روز وضعیت برگزاری نابسامان تر میشد. شاید کم تجربگی تیم برگزار کننده امسال بیشتر از هر دلیل دیگری در این امر موثر واقع شده باشد.
برای اینکه چند صفحه از وخامت اوضاع جشنواره بنویسید کافی است امروز که روز آخر جشنواره است را به برج میلاد بیایید. چیزهایی را که مشاهده خواهید کرد از این قرار است: پارکینگ برج میلاد پر شده است و باید برای خود جای پارک پیدا کنید؛ که شاید پیدا نکنید. وارد فضای مرکز همایش ها می شوید و با جمعیت زیادی روبرو میشوید که در حال لابی برای ورود به کاخ جشنواره هستند. از لابلای آن ها که بگذرید و وارد شوید، با اینکه بیشتر از 30 دقیقه به شروع اکران یک اثر مانده است و هنوز سانس قبلی به پایان نرسیده است با صف های طولانی ای مواجه میشوید که شما را از ورود به سالن اصلی نا امید میکند. کمی که به افراد حاضر در کاخ دقت کنید متوجه میشوید که خیلی ها نه خبرنگارند، نه بازیگر، نه فیلمساز، نه هنرمند، نه اهالی رسانه و نه در کل ربطی به سینما دارند. این را از سلفی های متعددی که حتی با بازیگران نه چندان معروف میگرند میشود فهمید. و از همه جالب تر 45 دقیقه در صف شام ایستادن و تمام شدن غذاست.
سوالی که از آقای دبیر جشنواره می پرسیم این است:
برای چند نفر کارت ورود به کاخ جشنواره صادر شده است؟
اکران فیلم ها در سانس ساعت 1بامداد و شب بیداری اجباری خبرنگاران و اهالی رسانه هم به لیست مشکلات اضافه کنید.
حرف از نحوه ی به شدت ضعیف برگزاری جشنواره ی سی و چهارم زیاد است؛ اما اجازه دهید کمی به محتوا بپردازیم.
اهالی رسانه در جشنواره امسال و در کاخ جشنواره به تماشای بیشتر از 50 فیلم و مستند نشستند، اما اگر از هر کدام از آن ها بپرسید، مطئنا ابراز رضایتشان به بیشتر از 5 اثر اختصاص نخواهد یافت.
ساختار و محتوای آثار نسبت به دوره های قبل از تنزل قابل توجهی برخوردار بود. اگر آثار فاخر و آبرو داری مثل "بادیگارد" حاتمی کیا نبود امیدمان بیشتر نا امید می شد.
شاید آفت سرمایه گذاری دولتی و سفارشی سازی، فاکتور مهمی در پایین آمدن سطح کیفی فیلم ها داشته باشد. با اعلام اسامی نامزدهای سیمرغ، این دیدگاه تقویت شد. امسال سیمرغ ها نصیب فیلم های خاصی شدند که انتظارش نمی رفت.
به هر حال کارگردانی حرفه ای و بازی بی نظیر حاج کاظم آژانس شیشه ای در نقش حاج حیدر از دید داوران مسابقه پنهان ماند.
اما دلیل این ناداوری چه چیزی میتواند باشد؟
***اولین چیزی که ذهن میرسد شاید سخنان منتقدانه حاتمیکیا علیه دولت است؛ آنجا که وی گفته بود: باید این بچهها بیایند و کارشان دیده شود. بهخصوص فیلمسازی که رفته در عراق کار کرده و هر لحظه احتمال ترورش وجود دارد. باید برای اینها احترام قائل شویم. این که اینها در حاشیه جشنواره باشند درست است؟ من نه به محمد حیدری کار دارم و نه حتی به آقای ایوبی و آقای جنتی. با آقای روحانی کار دارم که در این موضوع هست. چطور میشود که فیلمهای اینگونه وارد مسابقه نمیشوند، حتی اگر ضعیف باشند.
***شاید ظلم به "بادیگارد" مربوط شود به نظر به ظاهر روشنفکرانه برخی از منتقدانی که حضورشان در هیئت داوران جشنواره فجر کم نیست؛ آنانی که ابراهیم حاتمیکیا و فیلم او را فیلمی ضدمردم میخواندند و مینوشتند: «محصول ضد مردمی، و البته ضد امنیت ملی آقای حاتمیکیا، بر اساس این دو قطبی شکل گرفته: دوقطبی که حاتمیکیا از یک طبقه و یک گروه، به عنوان دولت و حاکمیت، در برابر مردم کشورش ساخته. انگار بادیگارد قهرمان فیلم، دارد از حاکمیت ساخته حاتمیکیا، در برابر مردم کشورش محافظت میکند.»
***دلیل سوم را اینگونه مطرح میکنیم که این اتفاق امری طبیعی است چون مسئلههای حاتمیکیا جامعه و مردمی بوده است که خمینی برای آنان قیام کرد اما همیشه او را ضدمردم معرفی میکنند در حالیکه او همیشه درگیر با مسئولانی بوده که در قدرت بودهاند و همین روحیه، او را برای همیشه مطرود همه دولتها باقی گذاشت و اینک «بادیگارد» بلوغ روزآمدی و دقت در سینمای اوست که با دولتهای معاصر دچار چالش است.
هیئت داوران بخش سودای سیمرغ سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر در حالی نامزدهای بهترینهای خود را منتشر کردند که نگاهی گذرا به آن نشان میدهد فیلم «امکان مینا» به کارگردانی کمال تبریزی و «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی بیشترین فرصت برای کسب سیمرغ بلورین را دارند؛ فیلمهایی که هر دو توسط بنیاد فارابی وزارت ارشاد و به نوعی توسط دولت یازدهم تولید، حمایت و تهیه شده است.
امیدواریم که دولتی بودن سرمایه گذاری در این فیلم ها ربطی به سیمرغ های نشسته روی شانه ی آن ها نداشته باشد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *