فرمانده جدید نیروهای آمریکایی در "افغانستان"کیست؟
واشنگتنپست نوشت: ژنرال جان نیکلسون میتواند در هر منطقه جنگی یک فرمانده عالی باشد و با افغانستان بهتر از تمام رهبران ارشد دیگری در ارتش که من میشناسم، آشنااست.
به گزارش سرویس بین الملل زنده ماندن "جان نیکلسون" ژنرال 3 ستاره آمریکایی در حادثه 11 سپتامبر سال 2001، کاملاً اتفاقی بود. نیکلسون این هفته بعنوان کاندید فرماندهی ارشد نیروهای ایالات متحده و ناتو در افغانستان انتخاب شد.
واشنگتونپست نوشت: نیکلسون که بهنام «میک» شناخته میشود، در آن دوران بهعنوان استراتژیست رییس ستاد ارتش ژنرال «اریک شینسکی، »در بخش شمالغربی پنتاگون کار میکرد. زمانیکه پرواز 77 خطوط هوایی آمریکا به ساختمان برخورد کرد، دفتر نیکلسون کاملاً تخریب شد.
اما نیکلسون در دفترش حضور نداشت: وی خارج از ساختمان و در حال نقل تنها تعداد اندکی از ژنرالهای آمریکایی به اندازه ژنرال نیکلسون در جنگی که پس از حملات آن روز به رهبری ایالات متحده در افغانستان راهاندازی شد، درگیر بودهاند. نیکلسون، یک افسر قدبلند با موهای جوگندمی، نخستینبار میدان جنگ را بهعنوان چترباز جوانی در گراناد تجربه کرده بود.
در کل، نیکلسون سه و نیم سال در افغانستان مستقر بوده است که این بهمراتب بیشتر از مدتزمانی است که هرکدام از پیشینیان وی زمانی که این پست را در کابل به عهده گرفتند، در افغانستان سپری کرده بودند.
وی 16 ماه بهعنوان فرمانده تیمش در کوهستانهای شرق این کشور خدمت کرد. پس از آن در سال دوم بهعنوان ژنرال یک ستاره در جنوب افغانستان و سال سوم به عنوان معاون ارشد عملیاتی برای فرمانده چهار ستاره ناتو و ایالات متحده در پایتخت افغانستان فعالیت میکرد.
همچنین وی یک سفر نظارتی از یک پایگاه سطح بالای پنتاگون، اختصاص داده شده به افغانستان و پاکستان، انجام داده است.
به گفته منابع نظامی، این تجربیات وی را به انتخابی عاقلانه بهعنوان فرمانده بعدی این ماموریت نظامی ایالات متحده تبدیل کرده است- ماموریتی که درحالحاضر بهنظر میآید ممکن است خیلی بیشتر از آنچه دولت اوباما تا همین اواخر به آن امیدوار بود، طول بکشد.
این گزارش میافزاید: البته برخی انتظار داشتند که باتوجه به وابستگی شدید فرمانده فعلی ژنرال جان کمپبل به تیم عملیات ویژه برای حمایت از نیروهای شکننده نظامی و پلیس افغانستان در مناطق بحرانی، یکی از افسران عملیات ویژه این وظیفه را بهعهده بگیرد.
حرفه نظامی نیکلسون از «وست پوینت» آغاز شد و تقریباً در همانجا خاتمه یافت. نیکلسون که امیدوار بود پزشک شود، پس از 2 سال آکادمی نظامی را برای شرکت در یک برنامه پزشکی غیرنظامی در جورج تاون ترک کرد.
بااینحال، در جورج تاون وی تغییر مسیر داد، و با رهاکردن آرزوهایش بهعنوان یک پزشک، انتخاب کرد تا به گروهی پیادهنظام بپیوندد و بار دیگر به «وست پوینت» بازگشت. تا زمانی که نیکلسون در سال 1982 بهعنوان برترین افسر در گروهش فارغالتحصیل شد، وی در طی 7 سال 2 درجه لیسانس را بهدست آورده بود.
پس از یک و نیم سال در خارج از آکادمی، از نیکلسون با اعطای یک مدال با ستاره برنز و علامت «V» برای شجاعتش در جنگ گرانادا در سال 1983 از وی تقدیر شد. وی به مسیرش ادامه داد و شغلهای دیگری را برعهده گرفت که بر شهرتش افزود: دستیار فرمانده نیروهای حافظ صلح ناتو در بوسنی و هرزگوین و دستیار نظامی وزیر ارتش.
اطلاعات روز نوشت: یکی از افسران بازنشستهای که همراه با نیکلسون کار کرده بود، در مصاحبهای گفت: «میک میتواند همانگونه که با سربازان عادی صحبت میکند، با ژنرالها صحبت کند».
زمانیکه نیکلسون برای نخستینبار در سال 2006 به افغانستان اعزام شد، اولویت ارتش ایالات متحده عراق بود، و نیروهایی که در «جنگ فراموششده» (در افغانستان) میجنگیدند، این کار را با بودجه و امکاناتی اندک، چند هلیکوپتر و هواپیماهای نظارتی بدون سرنشین، انجام میدادند.
تیم وی تنها گروه حاضر بودند و در جریان ویدیوکنفرانسهایی که بهصورت هفتگی با فرماندهی مرکزی ایالات متحده برگزار میشد، فرمانده ارتش نیروهای آمریکایی در عراق، اغلب 50 تا 55 دقیقه از این جلسات یک ساعته را به خود اختصاص میداد، پیش از آنکه همتای وی در کابل فرصت صحبت داشته باشد.
بااینوجود، رویکرد ضدشورش نیکلسون در جنگ بلندپروازانه بود. تیم نیکلسون، در همکاری با سازمانهای اطلاعاتی برای شناسایی مکانهایی که نیروهای محدود وی میتوانستند بهترین استفاده را برای سرکوب طالبان و بهدستآوردن اطلاعات درمورد القاعده داشته باشند، در شبکهای از پایگاهها در شرق افغانستان پخش شده بودند.
در میان پایگاههایی که نیروهای نظامی وی تاسیس کرده بودند، پایگاه بدنام «کورنگال» نیز بود. این پایگاه به مرکزی برای خشونت تبدیل شده بود. بعد از انحلال آن در 4 سال بعد، نیکلسون از طریق کانالهای نظامی داخلی به این کار اعتراض کرد.
وی استدلال کرد که کار آنها مهم بود و هرگز نباید به شورشیان وقفهای داده میشد.وی همچنین افزود که نیروهای ایالات متحده شورشیان را در هر نقطهای از افغانستان که پناهگاهی مییافتند تعقیب میکردند.
یکی از زیردستان نیکلسون، که درخواست کرده بود تنها به شرط عدم افشای نامش با صراحت درمورد رییس سابق خود گفتوگو خواهد کرد، در مصاحبهای گفت: در پیشبرد این هدف، «ژنرال نیکلسون از خطرکردن نمیترسید. وی یک بار به من گفته بود آنچه من انجام میدادم باید کار عملیاتی یک گروه باشد نه 2 گروه، چراکه در این صورت دشمن برای مبارزه ظاهر نمیشود و ما نمیتوانیم آنها را بکشیم».
درعین حال نیکلسون از طرح دیگری که ارتش طرف «غیردینامیک» برنامهی ضدشورش مینامید –توسعه، بازسازی، سیاست- نیز استقبال میکرد. «ساموئل پاپارو» افسر نیروهای دریایی که برای نیکلسون بهعنوان رییس تیم بازسازی ولایتی کار کرده بود، گفت: «من هرگز کسی را نمیشناختم که صادقانهتر از وی برای بهترساختن زندگی مردم افغانستان کار کرده باشد. من وی را تا پیش از آمدن به افغانستان ملاقات نکرده بودم، اما بلافاصله و تمام و کمال به من اعتماد کرد، و این بسیار الهامبخش بود».
واشنگتنپست نوشت: با اینهمه، مسیر حرفهای نیکلسون بدون جنجال نبود. در ماه مارچ سال 2007، یک گروه از نیروهای عملیات ویژه از تفنگداران دریایی که در تیم نیکلسون کار میکردند، به واکنش شدیدتر از نیاز به حمله شورشیان و کشتن غیرنظامیان متهم شد. یک روز پس از آن، نیکلسون در ایمیلی به فرماندهان بالاتر، درخواست کرد که این واحد از افغانستان خارج شوندو به این تیراندازیها و آنچه وی بهعنوان فریبکاری فرمانده این واحد میدید، استناد کرد.
خواسته نیکلسون انجام شد؛ اما برای تعدادی از تفنگداران دریایی، این درخواست نیکلسون و همچنین عذرخواهی وی از روستاییانی که پس از آن در مقابل مطبوعات خوانده شده بود، بهنظر ناعادلانه و همراه با پیشداوری و تعصب بود.
ژنرال «جیمز کانوی» که بعدها فرمانده نیروهای تفنگداران دریایی شد، به خبرنگاران گفت که عذرخواهی نیکلسون اقدامی «شتابزده» بوده که حتی پیش از هرگونه تحقیقاتی دررابطه با این رویداد صورت گرفته است.
سال بعد، یک دادگاه نظامی، تفنگداران را از اتهامات و انجام تخلفات بیگناه دانست و در نتیجهگیریاش تایید کرد که درخواست نیکلسون باعجله و «نامناسب» بوده است. هرچند این حادثه برای نیکلسون دشمنی برخی از نیروهای دریایی را در پی داشت، اما سرعت رشد وی را برای رسیدن به ردههای بالای ارتش کم نکرد.
نیکلسون پس از اولین سفرش به افغانستان، برای کار در مرکز ملی فرماندهی نظامی در پنتاگون، مرکز ارتباطی مستقیم با رییسجمهور، وزیر دفاع و ستاد مشترک ارتش، انتخاب شد. از سال 2012 تا سال 2014، وی فرمانده تیمی از نیروهای هوایی بود و در تازهترین مقامش، به ریاست یک مقر ناتو در ترکیه انتخاب شده بود- تجربهای که با توجه به ملاحظات سیاسی در افغانستان در وظیفهی جدیدش، ارزش بالقوهای برایش داشت.
"کارل آیکنبری" یکی از ژنرال 3 ستاره بازنشستهای که هم بهعنوان افسر نظامی ارشد در کابل و هم بهعنوان سفیر ایالات متحده در آن کشور خدمت کرده است، گفت که انتخاب نیکلسون برای این کار، تصمیمی عاقلانه بوده است.
آیکنبری گفت: وی میتواند در هر منطقهی جنگی یک فرمانده عالی باشد و میک با افغانستان بهتر از تمام رهبران ارشد دیگری در ارتش که من میشناسم آشنا است.
/
واشنگتونپست نوشت: نیکلسون که بهنام «میک» شناخته میشود، در آن دوران بهعنوان استراتژیست رییس ستاد ارتش ژنرال «اریک شینسکی، »در بخش شمالغربی پنتاگون کار میکرد. زمانیکه پرواز 77 خطوط هوایی آمریکا به ساختمان برخورد کرد، دفتر نیکلسون کاملاً تخریب شد.
اما نیکلسون در دفترش حضور نداشت: وی خارج از ساختمان و در حال نقل تنها تعداد اندکی از ژنرالهای آمریکایی به اندازه ژنرال نیکلسون در جنگی که پس از حملات آن روز به رهبری ایالات متحده در افغانستان راهاندازی شد، درگیر بودهاند. نیکلسون، یک افسر قدبلند با موهای جوگندمی، نخستینبار میدان جنگ را بهعنوان چترباز جوانی در گراناد تجربه کرده بود.
در کل، نیکلسون سه و نیم سال در افغانستان مستقر بوده است که این بهمراتب بیشتر از مدتزمانی است که هرکدام از پیشینیان وی زمانی که این پست را در کابل به عهده گرفتند، در افغانستان سپری کرده بودند.
وی 16 ماه بهعنوان فرمانده تیمش در کوهستانهای شرق این کشور خدمت کرد. پس از آن در سال دوم بهعنوان ژنرال یک ستاره در جنوب افغانستان و سال سوم به عنوان معاون ارشد عملیاتی برای فرمانده چهار ستاره ناتو و ایالات متحده در پایتخت افغانستان فعالیت میکرد.
همچنین وی یک سفر نظارتی از یک پایگاه سطح بالای پنتاگون، اختصاص داده شده به افغانستان و پاکستان، انجام داده است.
به گفته منابع نظامی، این تجربیات وی را به انتخابی عاقلانه بهعنوان فرمانده بعدی این ماموریت نظامی ایالات متحده تبدیل کرده است- ماموریتی که درحالحاضر بهنظر میآید ممکن است خیلی بیشتر از آنچه دولت اوباما تا همین اواخر به آن امیدوار بود، طول بکشد.
این گزارش میافزاید: البته برخی انتظار داشتند که باتوجه به وابستگی شدید فرمانده فعلی ژنرال جان کمپبل به تیم عملیات ویژه برای حمایت از نیروهای شکننده نظامی و پلیس افغانستان در مناطق بحرانی، یکی از افسران عملیات ویژه این وظیفه را بهعهده بگیرد.
حرفه نظامی نیکلسون از «وست پوینت» آغاز شد و تقریباً در همانجا خاتمه یافت. نیکلسون که امیدوار بود پزشک شود، پس از 2 سال آکادمی نظامی را برای شرکت در یک برنامه پزشکی غیرنظامی در جورج تاون ترک کرد.
بااینحال، در جورج تاون وی تغییر مسیر داد، و با رهاکردن آرزوهایش بهعنوان یک پزشک، انتخاب کرد تا به گروهی پیادهنظام بپیوندد و بار دیگر به «وست پوینت» بازگشت. تا زمانی که نیکلسون در سال 1982 بهعنوان برترین افسر در گروهش فارغالتحصیل شد، وی در طی 7 سال 2 درجه لیسانس را بهدست آورده بود.
پس از یک و نیم سال در خارج از آکادمی، از نیکلسون با اعطای یک مدال با ستاره برنز و علامت «V» برای شجاعتش در جنگ گرانادا در سال 1983 از وی تقدیر شد. وی به مسیرش ادامه داد و شغلهای دیگری را برعهده گرفت که بر شهرتش افزود: دستیار فرمانده نیروهای حافظ صلح ناتو در بوسنی و هرزگوین و دستیار نظامی وزیر ارتش.
اطلاعات روز نوشت: یکی از افسران بازنشستهای که همراه با نیکلسون کار کرده بود، در مصاحبهای گفت: «میک میتواند همانگونه که با سربازان عادی صحبت میکند، با ژنرالها صحبت کند».
زمانیکه نیکلسون برای نخستینبار در سال 2006 به افغانستان اعزام شد، اولویت ارتش ایالات متحده عراق بود، و نیروهایی که در «جنگ فراموششده» (در افغانستان) میجنگیدند، این کار را با بودجه و امکاناتی اندک، چند هلیکوپتر و هواپیماهای نظارتی بدون سرنشین، انجام میدادند.
تیم وی تنها گروه حاضر بودند و در جریان ویدیوکنفرانسهایی که بهصورت هفتگی با فرماندهی مرکزی ایالات متحده برگزار میشد، فرمانده ارتش نیروهای آمریکایی در عراق، اغلب 50 تا 55 دقیقه از این جلسات یک ساعته را به خود اختصاص میداد، پیش از آنکه همتای وی در کابل فرصت صحبت داشته باشد.
بااینوجود، رویکرد ضدشورش نیکلسون در جنگ بلندپروازانه بود. تیم نیکلسون، در همکاری با سازمانهای اطلاعاتی برای شناسایی مکانهایی که نیروهای محدود وی میتوانستند بهترین استفاده را برای سرکوب طالبان و بهدستآوردن اطلاعات درمورد القاعده داشته باشند، در شبکهای از پایگاهها در شرق افغانستان پخش شده بودند.
در میان پایگاههایی که نیروهای نظامی وی تاسیس کرده بودند، پایگاه بدنام «کورنگال» نیز بود. این پایگاه به مرکزی برای خشونت تبدیل شده بود. بعد از انحلال آن در 4 سال بعد، نیکلسون از طریق کانالهای نظامی داخلی به این کار اعتراض کرد.
وی استدلال کرد که کار آنها مهم بود و هرگز نباید به شورشیان وقفهای داده میشد.وی همچنین افزود که نیروهای ایالات متحده شورشیان را در هر نقطهای از افغانستان که پناهگاهی مییافتند تعقیب میکردند.
یکی از زیردستان نیکلسون، که درخواست کرده بود تنها به شرط عدم افشای نامش با صراحت درمورد رییس سابق خود گفتوگو خواهد کرد، در مصاحبهای گفت: در پیشبرد این هدف، «ژنرال نیکلسون از خطرکردن نمیترسید. وی یک بار به من گفته بود آنچه من انجام میدادم باید کار عملیاتی یک گروه باشد نه 2 گروه، چراکه در این صورت دشمن برای مبارزه ظاهر نمیشود و ما نمیتوانیم آنها را بکشیم».
درعین حال نیکلسون از طرح دیگری که ارتش طرف «غیردینامیک» برنامهی ضدشورش مینامید –توسعه، بازسازی، سیاست- نیز استقبال میکرد. «ساموئل پاپارو» افسر نیروهای دریایی که برای نیکلسون بهعنوان رییس تیم بازسازی ولایتی کار کرده بود، گفت: «من هرگز کسی را نمیشناختم که صادقانهتر از وی برای بهترساختن زندگی مردم افغانستان کار کرده باشد. من وی را تا پیش از آمدن به افغانستان ملاقات نکرده بودم، اما بلافاصله و تمام و کمال به من اعتماد کرد، و این بسیار الهامبخش بود».
واشنگتنپست نوشت: با اینهمه، مسیر حرفهای نیکلسون بدون جنجال نبود. در ماه مارچ سال 2007، یک گروه از نیروهای عملیات ویژه از تفنگداران دریایی که در تیم نیکلسون کار میکردند، به واکنش شدیدتر از نیاز به حمله شورشیان و کشتن غیرنظامیان متهم شد. یک روز پس از آن، نیکلسون در ایمیلی به فرماندهان بالاتر، درخواست کرد که این واحد از افغانستان خارج شوندو به این تیراندازیها و آنچه وی بهعنوان فریبکاری فرمانده این واحد میدید، استناد کرد.
خواسته نیکلسون انجام شد؛ اما برای تعدادی از تفنگداران دریایی، این درخواست نیکلسون و همچنین عذرخواهی وی از روستاییانی که پس از آن در مقابل مطبوعات خوانده شده بود، بهنظر ناعادلانه و همراه با پیشداوری و تعصب بود.
ژنرال «جیمز کانوی» که بعدها فرمانده نیروهای تفنگداران دریایی شد، به خبرنگاران گفت که عذرخواهی نیکلسون اقدامی «شتابزده» بوده که حتی پیش از هرگونه تحقیقاتی دررابطه با این رویداد صورت گرفته است.
سال بعد، یک دادگاه نظامی، تفنگداران را از اتهامات و انجام تخلفات بیگناه دانست و در نتیجهگیریاش تایید کرد که درخواست نیکلسون باعجله و «نامناسب» بوده است. هرچند این حادثه برای نیکلسون دشمنی برخی از نیروهای دریایی را در پی داشت، اما سرعت رشد وی را برای رسیدن به ردههای بالای ارتش کم نکرد.
نیکلسون پس از اولین سفرش به افغانستان، برای کار در مرکز ملی فرماندهی نظامی در پنتاگون، مرکز ارتباطی مستقیم با رییسجمهور، وزیر دفاع و ستاد مشترک ارتش، انتخاب شد. از سال 2012 تا سال 2014، وی فرمانده تیمی از نیروهای هوایی بود و در تازهترین مقامش، به ریاست یک مقر ناتو در ترکیه انتخاب شده بود- تجربهای که با توجه به ملاحظات سیاسی در افغانستان در وظیفهی جدیدش، ارزش بالقوهای برایش داشت.
"کارل آیکنبری" یکی از ژنرال 3 ستاره بازنشستهای که هم بهعنوان افسر نظامی ارشد در کابل و هم بهعنوان سفیر ایالات متحده در آن کشور خدمت کرده است، گفت که انتخاب نیکلسون برای این کار، تصمیمی عاقلانه بوده است.
آیکنبری گفت: وی میتواند در هر منطقهی جنگی یک فرمانده عالی باشد و میک با افغانستان بهتر از تمام رهبران ارشد دیگری در ارتش که من میشناسم آشنا است.
/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *