درس وحشتناک از جنگ طولانی در "افغانستان"
مرکوری نوشت: گزارشهای اخیر درباره افغانستان، درس محتاطانهای را به آنهایی میدهد که باور دارد این ملت باید دخالت نظامیاش را در سوریه، لیبی و دیگر مناطقی که به آشفتگی تراژیک گیر افتادهاند، افزایش دهد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش سرویس بین الملل گزارشهای اخیر درباره افغانستان، درس محتاطانهای را به آنهایی میدهد که باور دارد این ملت باید دخالت نظامیاش را در سوریه، لیبی و دیگر مناطقی که به آشفتگی تراژیک گیر افتادهاند، افزایش دهد. به نظر میرسد که این عادت تجاوزکارانه شامل چندین نامزد جمهوریخواه برای ریاستجمهوری میشود.
"باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا برنامه سطح کاهش سربازان در افغانستان از 9 هزار و 800 سرباز به 5 هزار و 500 سرباز را پیش از واگذارکردن قدرت در ماه ژانویه بازنگری میکند.
روزنامه مرکوری آمریکا نوشت: کاهش سربازان اساساً در پایان سال گذشته و کاهش شمار آنها در سطح 1000 در پایان 2016 برنامهریزی شده بود. با اینحال این اقدام به دلیل بدترشدن شرایط و تهدید داعش در آن کشور به تأخیر افتاده است.
از آن زمان، شرایط بهبود نیافته و به احتمال زیاد، سربازان ایالات متحده برای یک آینده پیشبینیپذیر جهت حفظ نظم باقی میمانند. از زمان فرستادن سربازان ایالات متحده برای سرنگونی طالبان، بیش از 14 سال میگذرد و هنوز پایانی برای آن متصور نیست.
این یکی از دلایل برای بدبینبودن به برنامههای تقویت دخالت ارتش ایالات متحده در کشورهایی است که حکومت مرکزی آن فرو پاشیده و تندروها برای کنترل اراضی رقابت میکنند، مگر اینکه ما چندین دهه را برای اطمینانیافتن از امنیت در این کشورها سپری کنید.
جای تعجب نیست که اکثر مدافعان احساساتی سیاست خارجی تهاجمیتر به میزان زیادی هنگامی دچار ابهام میشوند که کسی خواهان جزئیات بیشتر برای برنامههایشان شود.
مثلاً در آخرین مناظره جمهوریخواهان، «تد کروز» و «مارکو روبیو» هر 2 «نابودکردن» داعش را تعهد کردند. چنین هدفی قابل تحسین است، ولی این هدف بیانشده رییسجمهور نیز است و این سناتورها ادعا میکنند که رییسجمهور به اندازه کافی کار نکرده است.
جامعه باز نوشت: آنها مشخصاً چه خواهند کرد؟ روبیو میگوید: «ارتش بازسازیشده ایالات متحده میتواند این تروریستان را نابود کنند.»
کروز میگوید، وی همانند جورج بوش که نیروهای عراقی را در جنگ اول خلیج فارس به اطاعت واداشت، زیر پای تروریستان بمب فرش خواهد کرد. کروز میگوید، اشباع بمبارانکردن، «نابودی کامل دشمن» است و وی قطعاً درست میگوید که این بسیار مؤثر است.
ولی کروز از این واقعیت گریز میکند که مداخله گسترده زمینی در جنگ اول خلیج فارس نیز اتفاق افتاد و اینکه از رژیم صدام حسین برای جنگ در روز دیگر چشمپوشی شد.
سیاستبازی با استراتژی نظامی چیزی تازهای نیست و اوباما همانند هرکس دیگری مقصر است. وی در جریان مبارزات انتخاباتی دور اول ریاستجمهوریاش خروج سربازان امریکایی از عراق و افغانستان را وعده داد،
بیتوجه به اینکه تهدیدی از سوی افراطگرایان به وجود آید. رشد داعش بهعنوان یک شبکه تروریستی جهانی، میتواند ناشی از خروج شتابزده اوباما از عراق باشد. همین موضوع را میتوان در مورد ستیزهجویی دوباره طالبان گفت؛ نیرویی که در جریان حکومت بوش کاملاً از افغانستان بیرون شده بود.
شاید استراتژیهای مشخصی باشد که از سوی اوباما رد شد، همانند برنامه پرواز ممنوع بر بخشهایی از سوریه که شاید در حفاظت از قربانیان بیگناه این جنگ کمک میکرد. ولی تظاهر به چیزی خطرناک است که به تأخیرانداختن یک چیز برای نابودی کامل داعش، یک شکست برای اعمال اراده ریاستجمهوری است.
کوتاهی از اعزام تعداد بزرگ سربازان ایالات متحده، شکست داعش را کُند خواهد کرد، ولی این کار دشوار و غیرقابل پیشبینی است. مناظره سیاسی ما نیز باید به بلوغ کافی برسد تا به آن اذعان کرد.
/
"باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا برنامه سطح کاهش سربازان در افغانستان از 9 هزار و 800 سرباز به 5 هزار و 500 سرباز را پیش از واگذارکردن قدرت در ماه ژانویه بازنگری میکند.
روزنامه مرکوری آمریکا نوشت: کاهش سربازان اساساً در پایان سال گذشته و کاهش شمار آنها در سطح 1000 در پایان 2016 برنامهریزی شده بود. با اینحال این اقدام به دلیل بدترشدن شرایط و تهدید داعش در آن کشور به تأخیر افتاده است.
از آن زمان، شرایط بهبود نیافته و به احتمال زیاد، سربازان ایالات متحده برای یک آینده پیشبینیپذیر جهت حفظ نظم باقی میمانند. از زمان فرستادن سربازان ایالات متحده برای سرنگونی طالبان، بیش از 14 سال میگذرد و هنوز پایانی برای آن متصور نیست.
این یکی از دلایل برای بدبینبودن به برنامههای تقویت دخالت ارتش ایالات متحده در کشورهایی است که حکومت مرکزی آن فرو پاشیده و تندروها برای کنترل اراضی رقابت میکنند، مگر اینکه ما چندین دهه را برای اطمینانیافتن از امنیت در این کشورها سپری کنید.
جای تعجب نیست که اکثر مدافعان احساساتی سیاست خارجی تهاجمیتر به میزان زیادی هنگامی دچار ابهام میشوند که کسی خواهان جزئیات بیشتر برای برنامههایشان شود.
مثلاً در آخرین مناظره جمهوریخواهان، «تد کروز» و «مارکو روبیو» هر 2 «نابودکردن» داعش را تعهد کردند. چنین هدفی قابل تحسین است، ولی این هدف بیانشده رییسجمهور نیز است و این سناتورها ادعا میکنند که رییسجمهور به اندازه کافی کار نکرده است.
جامعه باز نوشت: آنها مشخصاً چه خواهند کرد؟ روبیو میگوید: «ارتش بازسازیشده ایالات متحده میتواند این تروریستان را نابود کنند.»
کروز میگوید، وی همانند جورج بوش که نیروهای عراقی را در جنگ اول خلیج فارس به اطاعت واداشت، زیر پای تروریستان بمب فرش خواهد کرد. کروز میگوید، اشباع بمبارانکردن، «نابودی کامل دشمن» است و وی قطعاً درست میگوید که این بسیار مؤثر است.
ولی کروز از این واقعیت گریز میکند که مداخله گسترده زمینی در جنگ اول خلیج فارس نیز اتفاق افتاد و اینکه از رژیم صدام حسین برای جنگ در روز دیگر چشمپوشی شد.
سیاستبازی با استراتژی نظامی چیزی تازهای نیست و اوباما همانند هرکس دیگری مقصر است. وی در جریان مبارزات انتخاباتی دور اول ریاستجمهوریاش خروج سربازان امریکایی از عراق و افغانستان را وعده داد،
بیتوجه به اینکه تهدیدی از سوی افراطگرایان به وجود آید. رشد داعش بهعنوان یک شبکه تروریستی جهانی، میتواند ناشی از خروج شتابزده اوباما از عراق باشد. همین موضوع را میتوان در مورد ستیزهجویی دوباره طالبان گفت؛ نیرویی که در جریان حکومت بوش کاملاً از افغانستان بیرون شده بود.
شاید استراتژیهای مشخصی باشد که از سوی اوباما رد شد، همانند برنامه پرواز ممنوع بر بخشهایی از سوریه که شاید در حفاظت از قربانیان بیگناه این جنگ کمک میکرد. ولی تظاهر به چیزی خطرناک است که به تأخیرانداختن یک چیز برای نابودی کامل داعش، یک شکست برای اعمال اراده ریاستجمهوری است.
کوتاهی از اعزام تعداد بزرگ سربازان ایالات متحده، شکست داعش را کُند خواهد کرد، ولی این کار دشوار و غیرقابل پیشبینی است. مناظره سیاسی ما نیز باید به بلوغ کافی برسد تا به آن اذعان کرد.
/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *