دستخط محسن رضایی به مرتضی قربانی/ خاطره سردار قربانی از پرچمی که فتح فاو و پیروزی رزمندگان را بشارت داد

18:07 - 19 بهمن 1394
کد خبر: ۱۳۲۶۳۳
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
تعداد نظرات: ۱ دیدگاه
بیستم بهمن ماه 1364 فرمانده کل سپاه، نامه ای به برادر مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا می نویسد و به همراه آن پرچم عطراگین گنبد حرم حضرت ثامن الحجج (ع) را برای وی می فرستد.
دستخط محسن رضایی به مرتضی قربانی/ خاطره سردار قربانی از پرچمی که فتح فاو و پیروزی رزمندگان را بشارت داد

به گزارش گروه سیاسی ،پایگاه اطلاع‌رسانی محسن رضایی، دستخطی از محسن رضایی به مرتضی قربانی و خاطره‌ای از پرچمی که فتح فاو و پیروزی رزمندگان را بشارت داد، منتشر کرد که متن کامل آن را در بخش زیر می‌خوانید:

بیستم بهمن ماه 1364 فرمانده کل سپاه، نامه‌ای به برادر مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا می نویسد و به همراه آن پرچم عطر آگین گنبد حرم حضرت ثامن الحجج (ع) را برای وی می‌فرستد تا پس از پیروزی بر مناره مسجد شهر فاو نصب کند. حال پس از سی سال، سردار قربانی با ارسال یادداشتی برای پایگاه اطلاع رسانی دکتر رضایی، ضمن بیان جزییات این ماجرا و ذکر بخش های ناگفته ای از عملیات فتح فاو و چگونگی نصب آن پرچم نورانی، نخستین بار تصویر نامه را در اختیار این پایگاه قرار داد.
سردار قربانی در بیان چگونگی فتح فاو می‌نویسد: سال 64 فرمانده کل سپاه، طراحی و برنامه‌ریزی عملیات جامع والفجر 8 را در دستور کار سپاه قرار داد و اینجانب و تنی چند از فرماندهان یگان ها، با توکل بر خداوند و توسل به حضرت زهرا(س) برای عملیات در منطقه عمومی فاو و تصرف شهر بندری فاو و پایگاه های موشکی آن اعلام آمادگی کردیم و بهترین شناسایی ها و بهترین برنامه ریزی برای آموزش نیروها، استفاده از آتش موثر و تدارکات لازم را انجام و بالغ بر چهار ماه اقدامات موثر برای آمادگی منطقه قبل از عملیات را انجام دادیم. با توکل به خدا، همه کارها، عاشقانه پیش می رفت. قرار ما با فرمانده کل سپاه، برادر محسن رضایی، رمز عملیات، یا فاطمه الزهرا (س) بود.
شامگاه 20بهمن 64 ستون های غواص به اروند خروشان وارد شدند. فاصله بالغ بر دو کیلومتر بود که باید طی می شد. بیش از سه هزار نفر غواص و بعضا برادران قایقران در نهرها و اروند بودند. ناگهان صدای مهیب شلیک ادوات عراقی ها، در طول 15 کیلومتر در عرض رودخانه شروع شد. نفس ها در سینه حبس شده بود. سنگر من کنار اروند بود.گزارش صحنه تیراندازی را از طریق تلفنِ با سیم به آقا محسن دادم و کسب تکلیف کردم. آقا محسن گفت: هیچ حرکتی خارج از برنامه تنظیمی انجام نشود. رزمندگان، فقط ماموریت خود را انجام دهند و لاغیر. صبر داشته باشید. دوازده دقیقه غرش تیربار ضدهوایی دوشکا، 106، تانک، رودخانه خروشان اروند و زمزمه یا فاطمه الزهرا(س). 
در همین اثنا گفتند برادر مرتضی، پیک قرارگاه آمده، با شما کار دارد. نامه ای به کلی سری آورده بود که رویش نوشته بود: «برادر مرتضی قربانی، شخصا ملاحظه شود». یک بسته بزرگ هم همراهش بود. نامه را باز کردم. با بسم الله بود و دستخط زیبا. آرم فرماندهی کل سپاه و امضای برادر محسن رضایی و داخل بسته، پرچم گنبد حضرت علی بن موسی الرضا (ع) . پرچم را از پلاستیک خارج کردم. بوی حرم امام هشتم، مشام همه حاضرین در سنگر فرماندهی را گرفت.  نوشته طلایی «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا» اشک را از دیدگان همه جاری کرد و همه آن دلهره ها، به امید، شجاعت و استقامت تبدیل شد.
تماس گرفتم، غواص ها وسط رودخانه بودند. مطمئن شدم، خدا ملائکه خود که در قرآن به مجاهدین فی سبیل الله قول می دهد را فرستاده است.

کم کم لحظات قرائت رمز رسید. تمام واحدها با بی سیم کنترل شدند. همه گوش به فرمان و یا الله گویان. ساعت 22و 20 دقیقه فرا رسید. نیروهای همه لشکرها آماده حمله شدند. برادران شریعتی، رئوفی، قاسم سلیمانی، خرازی، اسدی، احمد کاظمی، قالیباف، علی زاهدی، کوثری، غلامرضا جعفری و ... آماده رمز شدند. نیروهای غواص هم، با هم رسیدند. آقا محسن از پشت بی سیم رمز را با صدای رسا ابلاغ کرد: لاحول و لا قوه الا با الله العلی العظیم، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا. قاسم، مرتضی، اسدی، رئوفی، قالیباف، کاظمی، خرازی، زاهدی، کوثری، غلامرضا جعفری و واحدهای پشتیبانی، یک به یک گفتیم: «گرفتم». اینجانب، به نوبه خود، پس از دریافت فرمان حمله، آن را به فرماندهان گردان ها، گروهان¬های غواص لشکر 25 کربلا (مازندران) و کلیه گردان های پشتیبانی و خط شکن، ادوات، پدافند، زرهی لشکر قهرمان 25 کربلا ، ابلاغ کردم.
همه برنامه ها به خوبی جلو می رفت، الحاق با لشکر 31 عاشورا و 7 ولیعصر(عج) انجام شد. منطقه بسیار وسیع و موانع دشمن، فراوان بود. ساعت چهار بعد از نیمه شب، روز 21 بهمن سال 64 با قایق و بی سیم و پرسنل اطلاعات و عملیات و پیک های قهرمان لشکر ویژه 25 کربلا، از اروند که در حال جزر و پر تلاطم بود عبور کرده و وارد خاک عراق و شهر فاو شدیم. زمین را سجده کردم و شکر خدا را به جای آوردم. همه عزیزانِ همراه و رزمنده ها نیز سجده کردند. برادر کاظم حسینی مسوول مخابرات لشکر را فراخواندم و گفتم:دستور آقا محسن، نصب پرچم بر بالاترین مناره فاو است. پرچم را آماده کن.
با خودروهای عراقی که غنیمت گرفته شده بود، تمام مناطق درگیری را سرکشی کردم. بعد از عبور لشکر 17 و لشکر 27 و رسیدن به جاده ام القصر، دستور حرکت به پایگاه اصلی موشکی عراق جنب خور عبدالله داده شد. برادران به فرماندهی بهنام شریعتی حرکت کردند، تمام توجه اینجانب و برادارن لشکر 25 کربلا، الحاق و پاکسازی، رسیدن به پایگاه موشکی رژیم بعث بود و ساعت 9 صبح بود که پرچم نورانی گنبد حرم امام هشتم را به مسجد شیعیان فاو بردم. صدای شلیک توپخانه و ادوات و درگیری های پراکنده در شهر به گوش می رسید. هواپیماهای عراقی با شدت بمباران را شروع کردند. به عظمت خداوند و چهارده معصوم و با یاد امام خمینی و شهدای عزیز انقلاب و دفاع مقدس و رزمندگان سپاهی، ارتشی، جهاد و ملت قهرمان ایران اسلامی، پرچم را بر بالای مناره مسجد شهر فاو به اهتزاز درآوردیم.
یادآور می شود که در سالهای گذشته نیز سرلشکر رضایی در بیان خاطرات خود، اشاراتی به این ماجرا داشته است که مزید اطلاع خوانندگان باز نشر می شود:
در سال های دفاع مقدس "ما باید تکیه گاههای معنوی را بیشتر و ثبات قدم هایمان را بالاتر می بردیم. در عملیات فاو به ذهنم آمد که از حضرت رضا(ع) کمک بگیریم. بنابراین از خط مقدم با آیت الله طبسی در آستان قدس، تماس تلفنی گرفتم و از ایشان خواستم هر چه سریع تر پرچم مقدس گنبد حرم حضرت امام رضا(ع) به خط مقدم ارسال فرمایند. همینطور هم شد. پرچم را برای ما آوردند. من هم نامه ای نوشتم و برای  مرتضی قربانی که فرمانده لشکر 25 کربلا بود، فرستادم. به برادر قربانی گفتم: تا قبل از ظهر باید این پرچم روی بلندترین مناره مسجد فاو نصب شود. (همان مسجد معروفی که کنار اروند است.) این کار را انجام دهید تا ظهر که بقیه نیروها می رسند  بالای سرشان، پرچم گنبد امام رضا (ع) باشد،تا با این کار، رزمندگان، نیروی مضاعفی پیدا کنند که در مقابل سختی و خستگی، انرژی بگیرند و مقاومت کنند. لشکر 25 کربلا زودتر از سایر یگان ها توانست خط را بشکند و طبق دستور، پرچم را بالای مناره مسجد نصب کردند. من در بی سیم به بچه ها می گفتم: پرچم امام رضا(ع) بالای سرتان است، نگاه کنید و با استمداد از حضرت ایشان به اهدافتان برسید. این لحظات، از بهترین لحظه های عملیات والفجر 8 بود."
متن نامه محسن رضایی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر بسیار عزیز و دلاورم مرتضی قربانی، فرمانده لشکر سرافراز 25 کربلا
با سلام و با کمال افتخار، پرچم گنبد مطهر حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا (ع) را که ماه ها بر فراز مرقد منور ایشان از هر نسیمی سراغ پیروزی رزمندگان اسلام را می گرفته است به شما سردار رشید سپاه اسلام می سپارم تا ان شاء الله با الهام از عنایات خاصه چهارده معصوم و با پیروزی بر دشمنان کافر بر روی بالاترین مناره مسجد فاو به اهتزاز در آورید. به امید روزی که حضرت بقیه الله الاعظم حجت بن الحسن العسکری (عج) پرچم خونین گنبد جد بزرگوارش سید الشهدا (ع) را به دست گرفته و رزمندگان سلحشور اسلام در رکاب مقدس ایشان، انتقام خون تمامی مظلومان و مستضعفان را از مستکبران و طاغوتیان بگیرند. ان شاء الله تعالی
فرماندهی کل سپاه، برادرت محسن رضایی
ساعت 7:50 بعد از ظهر 64/11/20



آگین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۰ - ۱۴۰۳/۰۵/۲۱
0
0
دریغ و درد که آقا محسن را بکلی فراموش کردیم و هیچگاه قدردان درایت مدبرانه و فرماندهی هوشمندانه و بینظیرش در هشت سال دفاع مقدس نبودیم، آقا محسن که سپاه با این عظمت را پی ریزی کرد و بنیان نهاد...
درود بر او و همه رزمندگان اسلام باشد
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *