پیوند مزیت های نسبی اقتصاد ایران و توان اقتصادی چین
فضای اقتصاد بین الملل ایران در دوره جدید با افزایش هوشمندی و هدفمندی همگرا شده است.
خبرگزاری میزان -
به گزارش ، تجارب مذاکرات با گروه 5+1 فقط یک حادثه نبوده بلکه فرایندی است که هوش دپیلماسی را به رخ جهانیان کشید و باید در عرصه دیپلماسی اقتصادی و تجاری هم با رونق هوش تجاری خرد و کلان همراه شود.
جمهوری اسلامی ایران در دوره جدید می خواهد و می تواند به امن ترین اقتصاد نوظهور در منطقه تبدیل شود و مسیر حضور در جمع توسعه یافته ها را هموار خواهد کرد.
به اعتراف مجامع جهانی فقط اقتصاد ایران این استعداد را دارد و هیچ کشور دیگری نمی تواند در این حد و اندازه مطرح باشد.
از طرف دیگر چین هم می خواهد در اینده نزدیک به اژدهای اقتصادی در جهان و آسیا تبدیل شود و در بیش از یک دهه با نرخ رشد اقتصادی دو رقمی هم نظام سیاسی سوسیالیستی خود را حفظ و هم نظام سرمایه داری و جهانی سازی اقتصادی را در درون خود هضم کرد.
اما این کشور هم از این نرخ رشد اقتصادی افت کرده و تا نرخ رشد 6 تا 7 درصدی پایین امده است و می خواهد دوباره این جایگاه را احیا کند و همکاری تجاری راهبردی با ایران می تواند موثر باشد.
چین همچنین تلاش می کند با رویکردی اسیایی ضریب نفوذ اقتصادی امریکا را به تدریج کاهش دهد و می خواهد به شکل گیری قطبهای اقتصادی جدید در اروپا و اسیا و تشکیل نظام اقتصادی جند قطبی در فرایند جهانی سازی کمک کند.
این رویکرد هم راهبرد نرم اقتصادی ایران و چین را همگرا خواهد کرد.
از طرف دیگر شکست سیاست های امریکا در افغانستان ، عراق ، سوریه و یمن و اینده شناسی تحولات بین المللی نشان می دهد که امریکا یا باید در اینده میان مدت از اسب ترکتازی بین المللی خود پیاده شود یا اینکه این اسب ، کاخ سفید را بر زمین خواهد زد.
اما امریکایی های نمی خواهند به هیچ کدام از این حالت ها تن دهند و به دنبال دستیابی به قدرتی هستند تا همچنان نبض اقتصادی دنیار در اختیار داشته باشند و در این فرایند کشورهای صنعتی را نیز هدف قرار داده اند.
نقطعه اغاز این تحولات برنامه ریزی کاخ سفید برای کنترل تمامیت طرف های عرضه انرژی و به ویژه نفت به عنوان مهمترین مبنای تحولات اقتصادی و توسعه ای کشورهای صنعتی و چین است.
در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا آمده است در صورتی که رهبران پکن منابع نفتی جهان را تحت تسلط خود در آوردند احتمال وقوع جنگ با آن کشور وجود دارد.
چین هم با سرعت فراوان در حال توسعه نیروی دریایی خود است و به گفته جان جودیز محقق موسسه صلح جهانی کارنگی هدف چین از توسعه نیروی دریایی حمله به تایوان نیست بلکه حمایت از خطوط انتقال نفت خاورمیانه است.
* آینده شناسی مناسبات اقتصادی ایران و چین
همکاری ایران و چین در سطوح دوجانبه ، منطقه ای و جهانی باید گسترش یابد و از مبانی نفتی و انرژی فرارتر رود و شامل توسعه تجارت مشترک و جهانی شود و ترکیب اقتصاد نوظهور ایران و اژدهای اقتصادی چین می تواند به بازی برد- برد تهران - پکن و سدی محکم در برابر زیاده خواهی های امریکا و تهدیدید منافع اقتصادی چین باشد.
آینده شناسی و اینده گرایی به معنی تلاش برای افزایش هدفمندی و هوشمندی در رفتارهای بین المللی است و هیچ رفتاری بدون این رویکرد نمی تواند به اهداف خود برسد.
امروزه تقریبا بیشتر کشورها از راهبردهای مبتنی بر اینده شناسی و اینده گرایی استفاده می کنند و سیاست های بلندمدت خود را متناسب با گزینه های اتی تنظیم و اجرا می کنند.
ایران هم باید در دوره جدید باید به دنبال هوشمندی دیپلماسی اقتصادی و تجاری با منافع پایان ناپذیر باشد.
یک و دو دهم درصد جمعیت جهان را داریم و باید به همین میزان از تجارت خارجی برخوردار شویم و حدود 400 میلیارد دلار سهم ایران باشد در حالیکه در حال حاضر به یک سوم آن می رسد.
چین از طرف های تجاری مهم ایران است و رئیس جمهور چین شنبه به ایران سفر می کند.
دو کشور همواره روابط خوبی دارند و با محاسبه ارزش نفت خام صادراتی ایران تراز تجاری میان دو کشور مثبت است و 65 درصد آن را سهم صادرات ایران است و بقیه را صادرات چین تشکیل می دهد.
دوره زمانی این اینده گرایی 20 سال تا 50 سال را در بر می گیرد و ادامه این روند و صیانت از ان بر عهده نسل های اینده خواهد بود.
به همین خاطر مبانی تحلیل سیاست های بین المللی به ویژه سیاست کشورهای موسوم به قدرت های اقتصادی و کشورها در حال توسعه برتر با آینده شناسی قابل ارزیابی و تبیین است.
اقتصاد پرتوان و پرحجم چین و اقتصاد پرمزیت ایران می تواند به شکل گیری قطب تازه ای در منطقه منجر شود.
جمهوری اسلامی ایران در دوره جدید می خواهد و می تواند به امن ترین اقتصاد نوظهور در منطقه تبدیل شود و مسیر حضور در جمع توسعه یافته ها را هموار خواهد کرد.
به اعتراف مجامع جهانی فقط اقتصاد ایران این استعداد را دارد و هیچ کشور دیگری نمی تواند در این حد و اندازه مطرح باشد.
از طرف دیگر چین هم می خواهد در اینده نزدیک به اژدهای اقتصادی در جهان و آسیا تبدیل شود و در بیش از یک دهه با نرخ رشد اقتصادی دو رقمی هم نظام سیاسی سوسیالیستی خود را حفظ و هم نظام سرمایه داری و جهانی سازی اقتصادی را در درون خود هضم کرد.
اما این کشور هم از این نرخ رشد اقتصادی افت کرده و تا نرخ رشد 6 تا 7 درصدی پایین امده است و می خواهد دوباره این جایگاه را احیا کند و همکاری تجاری راهبردی با ایران می تواند موثر باشد.
چین همچنین تلاش می کند با رویکردی اسیایی ضریب نفوذ اقتصادی امریکا را به تدریج کاهش دهد و می خواهد به شکل گیری قطبهای اقتصادی جدید در اروپا و اسیا و تشکیل نظام اقتصادی جند قطبی در فرایند جهانی سازی کمک کند.
این رویکرد هم راهبرد نرم اقتصادی ایران و چین را همگرا خواهد کرد.
از طرف دیگر شکست سیاست های امریکا در افغانستان ، عراق ، سوریه و یمن و اینده شناسی تحولات بین المللی نشان می دهد که امریکا یا باید در اینده میان مدت از اسب ترکتازی بین المللی خود پیاده شود یا اینکه این اسب ، کاخ سفید را بر زمین خواهد زد.
اما امریکایی های نمی خواهند به هیچ کدام از این حالت ها تن دهند و به دنبال دستیابی به قدرتی هستند تا همچنان نبض اقتصادی دنیار در اختیار داشته باشند و در این فرایند کشورهای صنعتی را نیز هدف قرار داده اند.
نقطعه اغاز این تحولات برنامه ریزی کاخ سفید برای کنترل تمامیت طرف های عرضه انرژی و به ویژه نفت به عنوان مهمترین مبنای تحولات اقتصادی و توسعه ای کشورهای صنعتی و چین است.
در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا آمده است در صورتی که رهبران پکن منابع نفتی جهان را تحت تسلط خود در آوردند احتمال وقوع جنگ با آن کشور وجود دارد.
چین هم با سرعت فراوان در حال توسعه نیروی دریایی خود است و به گفته جان جودیز محقق موسسه صلح جهانی کارنگی هدف چین از توسعه نیروی دریایی حمله به تایوان نیست بلکه حمایت از خطوط انتقال نفت خاورمیانه است.
* آینده شناسی مناسبات اقتصادی ایران و چین
همکاری ایران و چین در سطوح دوجانبه ، منطقه ای و جهانی باید گسترش یابد و از مبانی نفتی و انرژی فرارتر رود و شامل توسعه تجارت مشترک و جهانی شود و ترکیب اقتصاد نوظهور ایران و اژدهای اقتصادی چین می تواند به بازی برد- برد تهران - پکن و سدی محکم در برابر زیاده خواهی های امریکا و تهدیدید منافع اقتصادی چین باشد.
آینده شناسی و اینده گرایی به معنی تلاش برای افزایش هدفمندی و هوشمندی در رفتارهای بین المللی است و هیچ رفتاری بدون این رویکرد نمی تواند به اهداف خود برسد.
امروزه تقریبا بیشتر کشورها از راهبردهای مبتنی بر اینده شناسی و اینده گرایی استفاده می کنند و سیاست های بلندمدت خود را متناسب با گزینه های اتی تنظیم و اجرا می کنند.
ایران هم باید در دوره جدید باید به دنبال هوشمندی دیپلماسی اقتصادی و تجاری با منافع پایان ناپذیر باشد.
یک و دو دهم درصد جمعیت جهان را داریم و باید به همین میزان از تجارت خارجی برخوردار شویم و حدود 400 میلیارد دلار سهم ایران باشد در حالیکه در حال حاضر به یک سوم آن می رسد.
چین از طرف های تجاری مهم ایران است و رئیس جمهور چین شنبه به ایران سفر می کند.
دو کشور همواره روابط خوبی دارند و با محاسبه ارزش نفت خام صادراتی ایران تراز تجاری میان دو کشور مثبت است و 65 درصد آن را سهم صادرات ایران است و بقیه را صادرات چین تشکیل می دهد.
دوره زمانی این اینده گرایی 20 سال تا 50 سال را در بر می گیرد و ادامه این روند و صیانت از ان بر عهده نسل های اینده خواهد بود.
به همین خاطر مبانی تحلیل سیاست های بین المللی به ویژه سیاست کشورهای موسوم به قدرت های اقتصادی و کشورها در حال توسعه برتر با آینده شناسی قابل ارزیابی و تبیین است.
اقتصاد پرتوان و پرحجم چین و اقتصاد پرمزیت ایران می تواند به شکل گیری قطب تازه ای در منطقه منجر شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *