الجزیره: "افغانستانی ها" به هر قمیتی صلح نمیخواهند
پایگاه اینترنتی شبکه خبری الجزیره نوشت: بدیهی است که افغانها بیش از هرکس دیگری به دنبال پایان جنگ هستند اما برخلاف شرکای بینالمللی خود آنها صلح را به هر قیمتی نمیخواهند.
خبرگزاری میزان -
به گزارش سرویس بین الملل ، آمار تلفات افغانها که پیش از این نیز سرسامآور بود، پس از پایان یافتن ماموریت نظامی بینالمللی در یک سال قبل، بهطور بیسابقهای افزایش یافته است.
الجزیره نوشت: افغانستان تنها در نیمه اول سال 2015، 5 هزار غیرنظامی خود را از دست داد و نزدیک به 30 هزار تن از سربازان و نیروهای پلیس این کشور بین سالهای 2009 تا اواسط 2015 کشته شدند.
افزایش 57درصدی تلفات غیرنظامیان
ماه دسامبر، شاهد افزایش 57 درصدی تلفات غیرنظامیان بود.بدیهی است که افغانها، بیش از هرکس دیگری، میخواهند جنگ پایان بیابد. اما، برخلاف شریکان بینالمللی خود، آنها صلح را به هر قیمتی نمیخواهند.
آنها مایل نیستند دستاوردهای 15 سال گذشته را رها کنند. پس از فراز و فرودهای زیاد، روند صلح به تازگی از طریق ایجاد یک گروه هماهنگی چهارجانبه که شامل افغانستان، پاکستان، ایالات متحده و چین است – احیا شده است.
نخستین نشست گروه هماهنگی چهارجانبه هفته گذشته در اسلامآباد برگزار شد و قرار است این گروه بار دیگر در کابل دیدار کنند.
پاکستان صلح میخواهد یا تقسیم قدرت؟
نتیجه نسبتاً اندک دیدار نخست در رسانههای پاکستانی و غربی مورد تمجید قرار گرفت، اما نتوانست در میان افغانها اعتماد ایجاد کند.
در همان روزی که اسلامآباد میزبان گفتوگوهای گروه هماهنگی چهارجانبه بود، در یک حمله راکتی بر یک مدرسه ابتدایی دخترانه در ولایت «خوست»، 3 دانشآموز کشتهو 8 تن دیگر زخمی شدند و یک حمله پیچیده در شهر جلالآباد خنثی شد.
این گزارش میافزاید: در همین حال، «سرتاج عزیز» نماینده پاکستان در این گفتوگوها، حکومت افغانستان را به ایجاد «فضای مساعد» و اتخاذ «اقدامات برای اعتمادسازی» و «پیشنهاد مشوقها» به طالبان تشویق کرد.
تغییر اصطلاح صلح به آشتی
تغییر اصطلاح «صلح» به «آشتی» توسط پاکستان، انعکاس دهنده اعمال فشار بر کابل است تا با یک تقسیم قدرت با پروکسی/نمایندههای طالبان توافق کند. «اشرف غنی» میخواهد گفتوگوها را با تمرکز بر «عوامل جنگ» و در ادامه پایان دادن به استفاده از عوامل غیردولتی بهعنوان ابزار سیاست خارجی تنظیم کند.
به عبارت دیگر، وی میخواهد پاکستان به جنگ نیابتی خود در افغانستان برای دستیابی به اهداف استراتژیک پایان بدهد. پاکستان میخواهد بر دولت افغانستان تاحدودی کنترل داشته باشد.
این کشور میخواهد با استفاده از افغانستان در برابر هند، «عمق استراتژیک» بسازد. همچنین، یک افغانستان مستقل، مانع تمایل پاکستان در دسترسی آزاد به منابع طبیعی و بازارهای آسیای مرکزی است.
در عین حال، اسلامآباد از کابل میخواهد خط دیورند را بهعنوان مرز رسمی بین این 2 کشور به رسمیت بشناسد. اصلاح قانون اساسی که انعکاس دهنده ایدیولوژی طالبان باشد، تقاضای دیگر اسلامآباد است.
نه حکومت فعلی و نه هیچ حکومت دیگری در آینده میتواند در مورد خط دیورند تصمیم یک جانبه بگیرد. این مرز مصنوعی اثر بهجامانده از «راج بریتانیا» است که در سال 1884، پس از جنگ دوم افغان – انگلیس، تحمیل شد.
افغانها ادعا دارند که چون این توافق با قدرت استعماری بریتانیا بود، پس از استقلال هند و بهوجود آمدن پاکستان، این مرز باطل شد. برای افغانها، این یک مسئله غرور ملی است.
افغانستان و رابطه با هند
الجزیره نوشت: تقاضای پاکستان مبنی بر کنترل روابط افغانستان با هند که مخالفت این کشور با "موجودیت" دفاتر کنسولی هند در ولایتهای افغانستان مظهر آن است، نقض صریح و روشن حاکمیت ملی افغانستان است.
غنی کاملاً این مسئله را واضح ساخته است که چنین نفوذی قابل قبول نیست. وی به تکرار گفته است که استقلال، حاکمیت و قانون اساسی افغانستان قابل مذاکره نیستند و اینکه «صلح معادل آشتی نیست».
اطلاعات روز نوشت: غنی بارها به افغانها اطمینان داده است که 2 فصل نخست قانون اساسی کشور که شامل ماهیت و ساختار دولت و حقوق شهروندان است، قابل مذاکره نیستند.
اگر حکومت دهه 1990 طالبان و رفتارهای کنونی آنها معیار باشند، آنها با حقوق برابر زنان، آزادی بیان، مصئونیت زندگی و کرامت انسانی، حق تاسیس احزاب و انجمنهای سیاسی و حق تحصیل موافق نیستند.
در ادامه این گزارش آمده است: در حالی که پاکستان بر یک «محیط مساعد» برای گروه طالبان در نشست گروه هماهنگی چهارجانبه تاکید داشت، تیتر رسانههای افغانستان را تکمیل شدن 63 ساختمان جدید مدرسه در ولایت سرپل، فارغ التحصیلی 300 زن جوان از برنامه توسعه رهبری اداره توسعه بینالمللی ایالات متحده، راه اندازی ششمین دوره زمستانی موسسه ملی موسیقی افغانستان و هزاران هواداری تشکیل میداد که از پیروزی تیم ملی کریکت در میدان هوایی کابل استقبال کردند.
در زمان حکومت طالبان، دختران از رفتن به مکتب منع شده بودند، زنان کاملاً از زندگی عمومی دور ساخته شده بودند، ورزش پسران منع قرارداده شده و موسیقی ممنوع بود. افغانها نمیخواهند به آن زندگی برگردند.
تاکید بر رهبری افغانها در صلح
در بیانیه گروه هماهنگی چهارجانبه بر گفتوگوهای «افغانستانی» و «به رهبری افغانها» تاکید شد. در واقع، صلح تاکنون برنامهای با هدایت امریکا بوده است.
ایالات متحده، به موازات تصمیم پایان دادن به جنگ افغانستان، بر روند صلح به عنوان یک ابزار تاکید کرد تا از خود یک مظهر ثبات برجای بگذارد.
این روند عمدتاً به این دلیل موفق نبوده است که پاکستان باور دارد از طریق صبر و کوبیدن مداوم دولت و مردم افغانستان – به ویژه پس از خروج نیروهای بینالمللی– سرانجام به اهدافش دست خواهد یافت. شرکت در نشستها به نام صلح یا آشتی از سال 2010 بدینسو، چیزی جز یک تاکتیک طفره رفتن نیست.
آیا طالبان قدرت را انکار خواهد کرد؟
شاید اسلامآباد روی سقوط یا تضعیف حکومت وحدت ملی «غنی» و «عبدالله عبدالله»، رییس اجرائی، نیز حساب میکند. رییس جمهور افغانستان همین اکنون برای اقدامات آشتی جویانه اولیه خود از لحاظ داخلی بهای سنگین سیاسی میپردازد، چون این اقدامات نتایجی در برنداشته است. فضای سیاسی شکننده درکابل، جایی برای امتیازات بیشتر نمیگذارد.
چشمانداز مبهم صلح در افغانستان
افغانستان آماده سازش بیشتر نیست. پاکستان قطعاً هیچ دلیلی برای سازش ندارد. بعید است اکثریت طالبان و گروههای قویتر آن، از جمله شبکه حقانی، خشونت را ترک کنند. بنابراین، چشم انداز صلح افغانستان روشن نیست.
برای پایان دادن به جنگ افغانستان و جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به سکوی پرش گروههای تروریستی، نیاز به یک تغییر کلان در الگو است.
نخست اینکه توازن قدرت در زمین باید یک طرفه شود. ایالات متحده، با اهداف استراتژیک واضح، باید به ماموریت کاملاً جنگی برگردد.
الجزیره نوشت: ژنرالهای آمریکایی، پس از 15 سال تجربه، قطعاً میتوانند استراتژیهای موثر جنگی طرح کنند که نیازمند افزایش دراماتیک در تعداد نیروها نباشد. همزمان با آن، ایالات متحده باید سیاستهای مبهم خود در قبال پاکستان را کنار بگذارد و همراه با چین، دیگر متحدان کلیدیاش و سازمان ملل متحد، از طریق تحریمها، تعلیق جامع کمکها و تهدید انزوا، بر پاکستان اعمال فشار کنند.
"باراک اوباما" رییس جمهور آمریکا هنوز فرصت دارد تا قبل از پایان یافتن دوره ریاست جمهوریاش، به طولانیترین جنگ امریکا واقعاً پایان بدهد.
/
الجزیره نوشت: افغانستان تنها در نیمه اول سال 2015، 5 هزار غیرنظامی خود را از دست داد و نزدیک به 30 هزار تن از سربازان و نیروهای پلیس این کشور بین سالهای 2009 تا اواسط 2015 کشته شدند.
افزایش 57درصدی تلفات غیرنظامیان
ماه دسامبر، شاهد افزایش 57 درصدی تلفات غیرنظامیان بود.بدیهی است که افغانها، بیش از هرکس دیگری، میخواهند جنگ پایان بیابد. اما، برخلاف شریکان بینالمللی خود، آنها صلح را به هر قیمتی نمیخواهند.
آنها مایل نیستند دستاوردهای 15 سال گذشته را رها کنند. پس از فراز و فرودهای زیاد، روند صلح به تازگی از طریق ایجاد یک گروه هماهنگی چهارجانبه که شامل افغانستان، پاکستان، ایالات متحده و چین است – احیا شده است.
نخستین نشست گروه هماهنگی چهارجانبه هفته گذشته در اسلامآباد برگزار شد و قرار است این گروه بار دیگر در کابل دیدار کنند.
پاکستان صلح میخواهد یا تقسیم قدرت؟
نتیجه نسبتاً اندک دیدار نخست در رسانههای پاکستانی و غربی مورد تمجید قرار گرفت، اما نتوانست در میان افغانها اعتماد ایجاد کند.
در همان روزی که اسلامآباد میزبان گفتوگوهای گروه هماهنگی چهارجانبه بود، در یک حمله راکتی بر یک مدرسه ابتدایی دخترانه در ولایت «خوست»، 3 دانشآموز کشتهو 8 تن دیگر زخمی شدند و یک حمله پیچیده در شهر جلالآباد خنثی شد.
این گزارش میافزاید: در همین حال، «سرتاج عزیز» نماینده پاکستان در این گفتوگوها، حکومت افغانستان را به ایجاد «فضای مساعد» و اتخاذ «اقدامات برای اعتمادسازی» و «پیشنهاد مشوقها» به طالبان تشویق کرد.
تغییر اصطلاح صلح به آشتی
تغییر اصطلاح «صلح» به «آشتی» توسط پاکستان، انعکاس دهنده اعمال فشار بر کابل است تا با یک تقسیم قدرت با پروکسی/نمایندههای طالبان توافق کند. «اشرف غنی» میخواهد گفتوگوها را با تمرکز بر «عوامل جنگ» و در ادامه پایان دادن به استفاده از عوامل غیردولتی بهعنوان ابزار سیاست خارجی تنظیم کند.
به عبارت دیگر، وی میخواهد پاکستان به جنگ نیابتی خود در افغانستان برای دستیابی به اهداف استراتژیک پایان بدهد. پاکستان میخواهد بر دولت افغانستان تاحدودی کنترل داشته باشد.
این کشور میخواهد با استفاده از افغانستان در برابر هند، «عمق استراتژیک» بسازد. همچنین، یک افغانستان مستقل، مانع تمایل پاکستان در دسترسی آزاد به منابع طبیعی و بازارهای آسیای مرکزی است.
در عین حال، اسلامآباد از کابل میخواهد خط دیورند را بهعنوان مرز رسمی بین این 2 کشور به رسمیت بشناسد. اصلاح قانون اساسی که انعکاس دهنده ایدیولوژی طالبان باشد، تقاضای دیگر اسلامآباد است.
نه حکومت فعلی و نه هیچ حکومت دیگری در آینده میتواند در مورد خط دیورند تصمیم یک جانبه بگیرد. این مرز مصنوعی اثر بهجامانده از «راج بریتانیا» است که در سال 1884، پس از جنگ دوم افغان – انگلیس، تحمیل شد.
افغانها ادعا دارند که چون این توافق با قدرت استعماری بریتانیا بود، پس از استقلال هند و بهوجود آمدن پاکستان، این مرز باطل شد. برای افغانها، این یک مسئله غرور ملی است.
افغانستان و رابطه با هند
الجزیره نوشت: تقاضای پاکستان مبنی بر کنترل روابط افغانستان با هند که مخالفت این کشور با "موجودیت" دفاتر کنسولی هند در ولایتهای افغانستان مظهر آن است، نقض صریح و روشن حاکمیت ملی افغانستان است.
غنی کاملاً این مسئله را واضح ساخته است که چنین نفوذی قابل قبول نیست. وی به تکرار گفته است که استقلال، حاکمیت و قانون اساسی افغانستان قابل مذاکره نیستند و اینکه «صلح معادل آشتی نیست».
اطلاعات روز نوشت: غنی بارها به افغانها اطمینان داده است که 2 فصل نخست قانون اساسی کشور که شامل ماهیت و ساختار دولت و حقوق شهروندان است، قابل مذاکره نیستند.
اگر حکومت دهه 1990 طالبان و رفتارهای کنونی آنها معیار باشند، آنها با حقوق برابر زنان، آزادی بیان، مصئونیت زندگی و کرامت انسانی، حق تاسیس احزاب و انجمنهای سیاسی و حق تحصیل موافق نیستند.
در ادامه این گزارش آمده است: در حالی که پاکستان بر یک «محیط مساعد» برای گروه طالبان در نشست گروه هماهنگی چهارجانبه تاکید داشت، تیتر رسانههای افغانستان را تکمیل شدن 63 ساختمان جدید مدرسه در ولایت سرپل، فارغ التحصیلی 300 زن جوان از برنامه توسعه رهبری اداره توسعه بینالمللی ایالات متحده، راه اندازی ششمین دوره زمستانی موسسه ملی موسیقی افغانستان و هزاران هواداری تشکیل میداد که از پیروزی تیم ملی کریکت در میدان هوایی کابل استقبال کردند.
در زمان حکومت طالبان، دختران از رفتن به مکتب منع شده بودند، زنان کاملاً از زندگی عمومی دور ساخته شده بودند، ورزش پسران منع قرارداده شده و موسیقی ممنوع بود. افغانها نمیخواهند به آن زندگی برگردند.
تاکید بر رهبری افغانها در صلح
در بیانیه گروه هماهنگی چهارجانبه بر گفتوگوهای «افغانستانی» و «به رهبری افغانها» تاکید شد. در واقع، صلح تاکنون برنامهای با هدایت امریکا بوده است.
ایالات متحده، به موازات تصمیم پایان دادن به جنگ افغانستان، بر روند صلح به عنوان یک ابزار تاکید کرد تا از خود یک مظهر ثبات برجای بگذارد.
این روند عمدتاً به این دلیل موفق نبوده است که پاکستان باور دارد از طریق صبر و کوبیدن مداوم دولت و مردم افغانستان – به ویژه پس از خروج نیروهای بینالمللی– سرانجام به اهدافش دست خواهد یافت. شرکت در نشستها به نام صلح یا آشتی از سال 2010 بدینسو، چیزی جز یک تاکتیک طفره رفتن نیست.
آیا طالبان قدرت را انکار خواهد کرد؟
شاید اسلامآباد روی سقوط یا تضعیف حکومت وحدت ملی «غنی» و «عبدالله عبدالله»، رییس اجرائی، نیز حساب میکند. رییس جمهور افغانستان همین اکنون برای اقدامات آشتی جویانه اولیه خود از لحاظ داخلی بهای سنگین سیاسی میپردازد، چون این اقدامات نتایجی در برنداشته است. فضای سیاسی شکننده درکابل، جایی برای امتیازات بیشتر نمیگذارد.
چشمانداز مبهم صلح در افغانستان
افغانستان آماده سازش بیشتر نیست. پاکستان قطعاً هیچ دلیلی برای سازش ندارد. بعید است اکثریت طالبان و گروههای قویتر آن، از جمله شبکه حقانی، خشونت را ترک کنند. بنابراین، چشم انداز صلح افغانستان روشن نیست.
برای پایان دادن به جنگ افغانستان و جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به سکوی پرش گروههای تروریستی، نیاز به یک تغییر کلان در الگو است.
نخست اینکه توازن قدرت در زمین باید یک طرفه شود. ایالات متحده، با اهداف استراتژیک واضح، باید به ماموریت کاملاً جنگی برگردد.
الجزیره نوشت: ژنرالهای آمریکایی، پس از 15 سال تجربه، قطعاً میتوانند استراتژیهای موثر جنگی طرح کنند که نیازمند افزایش دراماتیک در تعداد نیروها نباشد. همزمان با آن، ایالات متحده باید سیاستهای مبهم خود در قبال پاکستان را کنار بگذارد و همراه با چین، دیگر متحدان کلیدیاش و سازمان ملل متحد، از طریق تحریمها، تعلیق جامع کمکها و تهدید انزوا، بر پاکستان اعمال فشار کنند.
"باراک اوباما" رییس جمهور آمریکا هنوز فرصت دارد تا قبل از پایان یافتن دوره ریاست جمهوریاش، به طولانیترین جنگ امریکا واقعاً پایان بدهد.
/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *