جنگ میان تهران و ریاض یا...؟!
برخی آینده تنش های بین ایران و عربستان را جنگ پیش بینی می کنند و برای آن راه حلی نمی یابند، برخی هم از جنگ میان دو کشور استقبال می کنند. در این میان هستند افراد، شخصیت ها و دولت هایی که می خواهند میانجی باشند و از جنگ هم بیم دارند. سرنوشت عربستان هم در این میان نکته و پرسشی است که مطرح می شود.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه بین الملل ، هر سه گروه تلاش خود را می کنند، گروه نخست شاید تلاش می کنند تا راه حلی بیابند و احتمال هم دارد به این نتیجه برسند که تنها راه، تغییر در رژیم سعودی است و تا زمانی که آل سعود دراین کشور با سیاست های فرقه گرایانه و تفرقه افکنانه حاکم است، نمی توان آینده ای از افق روابط ایران و عربستان تصور کرد.
گروه دوم که خواستار جنگ هستند اما، تلاش می کنند تا این اتفاق بیفتد. سود و منفعت آنها در این است که دو کشور بزرگ جهان اسلام با یکدیگر وارد جنگ شوند. اما آنهایی که خواهان بروز جنگ میان ایران و عربستان هستند، هدف درستی را نشانه رفته اند. ایران به عنوان کشوری مقتدر در جهان اسلام اکنون برای آمریکا و سیاست هایش موی دماغ شده است. غرب و آمریکا نمی خواهند مستقیم وارد درگیری با ایران شوند.
برای این منظور در پی یک سیاست برتر در مقابل جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیدند که بهترین راه و شاید تنهاترین راه برای آمریکا که بتواند ایران را از سر راه خود بردارد، جنگ افروزی در منطقه است.
جنگ هایی که اکنون در برخی کشورهای اسلامی جریان دارد می توان پیش زمینه ایجاد جنگ با ایران دانست. سوریه، عراق و یمن سه کشوری هستند که در منطقه به سوی جمهوری اسلامی ایران گرایش دارند و اکنون با دخالت های مستقیم رژیم ها و دولت هایی مانند سعودی و ترکیه و با همراهی دیگر سران مرتجع کشورهای عربی منطقه بحران زده اند. در کنار این شرایط حمایت های مستقیم آمریکا و غرب از رفتارهای حکام سعودی در منطقه نشان می دهد که آنها از اوضاع به وجود آمده رضایت دارند.
دلیل این که می گوییم آمریکایی ها و دیگر کشورهای همپیمان غربی او از وضعیت کنونی غرب آسیا در کشورهای مسلمان رضایت دارند این است که هیچ اقدامی برای حل بحران های موجود در منطقه انجام نمی دهند و بلکه بر روی آتش افروخته هم بنزین می ریزند.
اوضاع به گونه ای است که به کام آمریکایی ها و رژیم اسرائیل شیرین است. نفت که به 27 دلار رسیده است، جهان اسلام با بحران های شدید منطقه ای و داخلی روبرو است، اختلافات قومی و مذهبی فزونی یافته، چند کشور اسلامی ویران شده و تلی از خاک از آنها باقی مانده، سلاح های آمریکایی فروش می رود و بر سر مسلمانان ریخته می شود، در این میان امنیت اسرائیل بیشتر می شود.
جمهوری اسلامی ایران اگر هم در قبال همه اقداماتی که از سوی حکام سعودی و دیگر کشورهای همپیمان منطقه ای او دیده است، پاسخ نداده و مدارا پیشه کرده نه به خاطر ضعف و ناتوانی بلکه به خاطر جلوگیری از بروز بحرانی دیگر در منطقه است.
آنهایی که در پی ایجاد جنگ میان ایران و عربستان هستند بدانند که جمهوری اسلامی ایران هیچگاه آغاز کننده جنگ نخواهد بود، اما هنگامی که جنگی علیه ایران آغاز شود، آنگاه دیگر آغاز کننده، اختیاری از خود نخواهد داشت که بتواند از تبعات جنگ رها شود. در آن زمان برای ایران اسلامی دیگر تفاوتی نمی کند که چه رژیمی به کشور حمله کرده است و تا زمانی که دشمن شکست نخورده باشد ادامه می دهد.
تجربه جنگ تحمیلی صدام علیه ایران باید در ذهن دشمنان همواره به یاد باشد و آن را درس عبرت برای خود بدانند که دست از پا خطا نکنند و اگر می خواهند به سرنوشت صدام دچار شوند کافی است آغاز کنند تا پایانش را هم ببینند.
در این میان سران سعودی هم باید درک کرده باشند «البته اگر قوه ادراک داشته باشند»که توان ایران در مقابله با سعودی بسیار فراتر از حد تصور است و اگر هم تاکنون جرأت نکرده اند اقدام مستقیم علیه ایران انجام دهند، اقتدار و توانمندی های دفاعی و نظامی گسترده ای است که ایران در اختیار دارد که بیشتر آنها بومی و ساخت داخل است. اما ارتش سعودی وابسته به دیگر کشورها است و هر آنچه که نیاز داشته باشد باید وارد کند ضمن این که در میان نظامیان سعودی آن دل و جرأتی که برای جنگ نیاز است دیده نمی شود.
جنگی که حکام سعودی علیه مردم یمن راه انداخته اند کاملاً یکطرفه و نابرابر است، اما باز هم ارتش عربستان و دیگر کشورهای ائتلاف کننده با او علیه یمن، بیش از 10 ماه است زمین گیر شده اند.
آنهایی هم که خود را برای میانجی گری آماده کرده اند، تلاش بیهوده ای را آغاز کرده اند چون طرف مقابل ایران از آن عقلانیت و منطق برخوردار نیست که بخواهد اختلافاتی که خود ایجاد کرده بر سر میز مذاکره و با حضور میانجی حل و فصل کند. اگر قرار بر حل و فصل آنها بود که رژیم سعودی دست به ایجاد اختلافات نمی زد.
اما آنچه که به واقعیت نزدیکتر می نماید، این است که وضعیت چالشی و تنشی میان ایران و عربستان سال ها ادامه داشته باشد. در واقع یک جنگ سرد میان این دو حاکم می شود که در کنار آن جنگ های نیابتی هم برقرار خواهد بود. اما هر چه بگذرد، یک طرف ماجرا ضعیت و ضعیف تر می شود و آن آل سعود است.
هم اکنون حکام سعودی در وضعیت ضعف قرار گرفته اند، برای همین است که نقطه جوش آنها بالا رفته و سریع داغ می کنند و نمی توانند تصمیمات حساب شده و منطقی بگیرند. این وضعیت آنها را به مرحله جنون خواهد رساند و اگر به دست مردم عربستان سرنگون نشوند که البته احتمال سرنگونی به این وسیله زیاد است، آل سعود با دستان خود انتحار انجام خواهد داد و خود را نابود خواهد کرد.
و تنها راهی که برای آل سعود باقی مانده، این است که تن به راه حل سیاسی بدهد و امور را به مردم کشورهای مسلمان منطقه واگذار کند و البته دست از دشمنی با جمهوری اسلامی ایران هم بردارد. در غیر این صورت جمهوری اسلامی ایران به خوبی می تواند از فرصتی که به واسطه بحران ها در منطقه ایجاد شده بهترین برداشت را کند. یک امتیاز دیگر هم جمهوری اسلامی ایران در بحران های منطقه به دست آورده است که ارزش آن بسیار بالاست. گرایش سران کشورهای عربی منطقه به رژیم اسرائیل همان امتیاز ویژه ای است که برای ایران به ثبت رسیده است.
گروه دوم که خواستار جنگ هستند اما، تلاش می کنند تا این اتفاق بیفتد. سود و منفعت آنها در این است که دو کشور بزرگ جهان اسلام با یکدیگر وارد جنگ شوند. اما آنهایی که خواهان بروز جنگ میان ایران و عربستان هستند، هدف درستی را نشانه رفته اند. ایران به عنوان کشوری مقتدر در جهان اسلام اکنون برای آمریکا و سیاست هایش موی دماغ شده است. غرب و آمریکا نمی خواهند مستقیم وارد درگیری با ایران شوند.
برای این منظور در پی یک سیاست برتر در مقابل جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیدند که بهترین راه و شاید تنهاترین راه برای آمریکا که بتواند ایران را از سر راه خود بردارد، جنگ افروزی در منطقه است.
جنگ هایی که اکنون در برخی کشورهای اسلامی جریان دارد می توان پیش زمینه ایجاد جنگ با ایران دانست. سوریه، عراق و یمن سه کشوری هستند که در منطقه به سوی جمهوری اسلامی ایران گرایش دارند و اکنون با دخالت های مستقیم رژیم ها و دولت هایی مانند سعودی و ترکیه و با همراهی دیگر سران مرتجع کشورهای عربی منطقه بحران زده اند. در کنار این شرایط حمایت های مستقیم آمریکا و غرب از رفتارهای حکام سعودی در منطقه نشان می دهد که آنها از اوضاع به وجود آمده رضایت دارند.
دلیل این که می گوییم آمریکایی ها و دیگر کشورهای همپیمان غربی او از وضعیت کنونی غرب آسیا در کشورهای مسلمان رضایت دارند این است که هیچ اقدامی برای حل بحران های موجود در منطقه انجام نمی دهند و بلکه بر روی آتش افروخته هم بنزین می ریزند.
اوضاع به گونه ای است که به کام آمریکایی ها و رژیم اسرائیل شیرین است. نفت که به 27 دلار رسیده است، جهان اسلام با بحران های شدید منطقه ای و داخلی روبرو است، اختلافات قومی و مذهبی فزونی یافته، چند کشور اسلامی ویران شده و تلی از خاک از آنها باقی مانده، سلاح های آمریکایی فروش می رود و بر سر مسلمانان ریخته می شود، در این میان امنیت اسرائیل بیشتر می شود.
جمهوری اسلامی ایران اگر هم در قبال همه اقداماتی که از سوی حکام سعودی و دیگر کشورهای همپیمان منطقه ای او دیده است، پاسخ نداده و مدارا پیشه کرده نه به خاطر ضعف و ناتوانی بلکه به خاطر جلوگیری از بروز بحرانی دیگر در منطقه است.
آنهایی که در پی ایجاد جنگ میان ایران و عربستان هستند بدانند که جمهوری اسلامی ایران هیچگاه آغاز کننده جنگ نخواهد بود، اما هنگامی که جنگی علیه ایران آغاز شود، آنگاه دیگر آغاز کننده، اختیاری از خود نخواهد داشت که بتواند از تبعات جنگ رها شود. در آن زمان برای ایران اسلامی دیگر تفاوتی نمی کند که چه رژیمی به کشور حمله کرده است و تا زمانی که دشمن شکست نخورده باشد ادامه می دهد.
تجربه جنگ تحمیلی صدام علیه ایران باید در ذهن دشمنان همواره به یاد باشد و آن را درس عبرت برای خود بدانند که دست از پا خطا نکنند و اگر می خواهند به سرنوشت صدام دچار شوند کافی است آغاز کنند تا پایانش را هم ببینند.
در این میان سران سعودی هم باید درک کرده باشند «البته اگر قوه ادراک داشته باشند»که توان ایران در مقابله با سعودی بسیار فراتر از حد تصور است و اگر هم تاکنون جرأت نکرده اند اقدام مستقیم علیه ایران انجام دهند، اقتدار و توانمندی های دفاعی و نظامی گسترده ای است که ایران در اختیار دارد که بیشتر آنها بومی و ساخت داخل است. اما ارتش سعودی وابسته به دیگر کشورها است و هر آنچه که نیاز داشته باشد باید وارد کند ضمن این که در میان نظامیان سعودی آن دل و جرأتی که برای جنگ نیاز است دیده نمی شود.
جنگی که حکام سعودی علیه مردم یمن راه انداخته اند کاملاً یکطرفه و نابرابر است، اما باز هم ارتش عربستان و دیگر کشورهای ائتلاف کننده با او علیه یمن، بیش از 10 ماه است زمین گیر شده اند.
آنهایی هم که خود را برای میانجی گری آماده کرده اند، تلاش بیهوده ای را آغاز کرده اند چون طرف مقابل ایران از آن عقلانیت و منطق برخوردار نیست که بخواهد اختلافاتی که خود ایجاد کرده بر سر میز مذاکره و با حضور میانجی حل و فصل کند. اگر قرار بر حل و فصل آنها بود که رژیم سعودی دست به ایجاد اختلافات نمی زد.
اما آنچه که به واقعیت نزدیکتر می نماید، این است که وضعیت چالشی و تنشی میان ایران و عربستان سال ها ادامه داشته باشد. در واقع یک جنگ سرد میان این دو حاکم می شود که در کنار آن جنگ های نیابتی هم برقرار خواهد بود. اما هر چه بگذرد، یک طرف ماجرا ضعیت و ضعیف تر می شود و آن آل سعود است.
هم اکنون حکام سعودی در وضعیت ضعف قرار گرفته اند، برای همین است که نقطه جوش آنها بالا رفته و سریع داغ می کنند و نمی توانند تصمیمات حساب شده و منطقی بگیرند. این وضعیت آنها را به مرحله جنون خواهد رساند و اگر به دست مردم عربستان سرنگون نشوند که البته احتمال سرنگونی به این وسیله زیاد است، آل سعود با دستان خود انتحار انجام خواهد داد و خود را نابود خواهد کرد.
و تنها راهی که برای آل سعود باقی مانده، این است که تن به راه حل سیاسی بدهد و امور را به مردم کشورهای مسلمان منطقه واگذار کند و البته دست از دشمنی با جمهوری اسلامی ایران هم بردارد. در غیر این صورت جمهوری اسلامی ایران به خوبی می تواند از فرصتی که به واسطه بحران ها در منطقه ایجاد شده بهترین برداشت را کند. یک امتیاز دیگر هم جمهوری اسلامی ایران در بحران های منطقه به دست آورده است که ارزش آن بسیار بالاست. گرایش سران کشورهای عربی منطقه به رژیم اسرائیل همان امتیاز ویژه ای است که برای ایران به ثبت رسیده است.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *