چگونه نابینا و ناشنوا فکر می کند
افرادی که نابینا و ناشنوا متولد می شوند، به چه زبانی فکر میکنند؟
تفکر
لزوما متکی به زبان نیست، یا دستکم متکی به زبانی متعارف که قابل تکلم
باشد. ما میتوانیم از طریق تصور کردن مناظر و تصاویر، الگوهای سهبعدی،
ژستهای بدنی، حرکات سر و دست، هیجانات احساسی و هر چیز دیگری که به جز
زبان تجربه کردهایم، تفکر کنیم.
پستانداران دیگر و پرندگان نیز احتمالاً به همین شکل تفکر میکنند، به ویژه جانورانی که برای کارهای خود نقشه میکشند و برنامهریزی میکنند، با نوعی تفکر غیرزبانی این کار را انجام میدهند و حتی خواب میبینند. ناشنوایانی که از زبان اشاره استفاده میکنند از زبانی مانند بقیه انسانها برای تفکر استفاده میکنند، با این تفاوت که موقع تفکر به جای اندیشیدن به صداها و واژهها، به حرکات دست فکر میکنند.
اگر کودکی ناشنوا و نابینا باشد و هرگز با هیچ نشانهای از زبان آشنا نشود، ناچار است برای تفکر به محتوای سادهتر ذهناش (که ممکن است شامل احساسات و هیجانات، بوها، علائم لمسی… شود) اکتفا کند. البته این بچهها اغلب از طریق نوع خاصی از زبان اشاره لمسی با زبان آشنا میشوند.
مشهورترین نمونه چنین کودکانی هلن کلر بود که در ۱۹ ماهگی نابینا و ناشنوا شد. معلم او کلمات را کف دست او مینوشت و هلن کلر به این ترتیب آنچنان در تواناییهای زبانی پیشرفت که به یک نویسنده و فعال سیاسی تبدیل شد، در حالی که تنها از طریق لمس با جهان خارج ارتباط برقرار میکرد.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.