آینده تمدن اسلامی جامعهای رحمانی و عقلانی است
خبرگزاری میزان - دبیر شورای آیندهنگری فرهنگستان علوم و رئیس انجمن آیندهنگری ایران گفت: قرآن کریم کتابی سر تا پا آیندهنگرانه است، بنابراین زیربنای فرهنگ و تمدن اسلامی محسوب میشود.
خبرگزاری میزان -
، نشست تخصصی آیندهپژوهی با عنوان «آیندهنگری؛ فرهنگ و تمدن اسلامی» با حضور عبدالرحیم گواهی، دبیر شورای آیندهنگری فرهنگستان علوم و رئیس انجمن آیندهنگری ایران در تالار اجتماعات دانشکده علوم پایه برگزار شد.
گواهی در این نشست عنوان کرد: چنانکه آیندهنگری یا آیندهپژوهی را یک علم به حساب بیاوریم، بدین ترتیب وارد صورتی از بحث «علم» و «دین» شدهایم که در این مورد خاص حوزه علمی ما «آیندهنگری» و حوزه تفکر دینی ما نیز «فرهنگ و تمدن اسلامی» است.
وی افزود: اما سؤال مهمی که مطرح میشود آن است که آیا حوزه جدید معرفتی «آینده پژوهی» یک علم است یا خیر؟ سادهترین تعریف از علم آن است که به توصیف چگونگی هستیها میپردازد. بعدها برای تمیز بین علم و فلسفه، تجربهپذیری و تکرار پذیری را هم به تعریف علم افزودند که به نوبه خود افزایش بدی نبود، الّا اینکه دامنه علم را محدود ساخت.
گواهی گفت: تا حوزه عمل و اندیشه شناخته نشود به معنا و مفهوم، آیندهنگری پی نمیبریم و نمیتوانیم از کاربرد منطقی آن در هیچ زمینهای سخن به میان آوریم، میدانید که در این سالهای اخیر بسیار در حق علم مبالغه شده است، هر چند که این رشته علمپرستی یا ساینتیسم(Scientism) نیز برای خود سر دراز دارد و از زمان افلاطون و ارسطو دستمایه ماده(طبیعت)گرایان و ناخدا باوران عالم بوده است، لیکن علم در فرهنگ جدید به منزله «ایمان» و برای بشر جدید جانشین معبودیهای گذشته شده است.
وی با اشاره به اینکه در تفکر اسلامی دو نوع عقل و علم شامل عقل و علم مادی، فیزیکال، دنیوی، منحصر به طبیعت، سکولار و منقطع از وحی و عقل و علم دیگر مادی و متافیزیکی، مابعدالطبیعی، اسپریچوال و معنوی و بالاخره منبعث از وحی و مرتبط با آن وجود دارد، افزود: اگر فقط عقل و علم مادی(دنیوی) و پیشرفتهای این چنینی مطرح باشد که مصداقش «ظهر الفساد فی البّر و البحر بما کسبت ایدی الناس»(بر اثر آنچه مردم کردهاند فساد و تباهی در خشکی و دریا آشکار شده …) است، گرم شدن زمین، سوراخ شدن لایه ازن، خشکسالی، فجایع زیست محیطی، خشک شدن دریاچهها و آلوده شدن آب دریاها و اقیانوسها، آلودگیهای جنسی، اخلاقی، اجتماعی و بینالمللی و غیره.
گواهی اظهار داشت: علم دینی، در هر حوزهای از علوم و از جمله حوزه آیندهنگری، علمی است که از عقل و فکر و ذهن یک متخصص یا عالم خدا باور و دیندار بیرون میتراود، عالمی که مفروضات پیشینی و مقومات ذهنی او مبتنی بر نوعی خداباوری است. چنانکه، مثلاً در فیزیک و نجوم و کیهانشناسی، آنچه از فکر و ذهن اقسام نیوتن و پلانک و انیشتین و امثالهم تراوش میکند، اساساً دینی (خداباورانه) است و آنچه از فکر و ذهن اقسام راسل و یا اخیراً استیفن هاوکینگ بیرون می آید نوعاً غیر مرتبط با وحی و اندیشههای دینی و لذا اساساً غیر دینی است.
وی با بیان اینکه فرد مؤمن حقیقی در هر کاری که وارد میشود، قبل و بعد و به همراه آن خدا را میبیند و این بدین معنا نیست که دادههای علمی و یا شیوههای استنباط و استخراج نتایج و احکام در علم دینی با علم غیر دینی متفاوت است، توضیح داد: بلکه هم دادهها و هم شیوهها مشابه همدیگر بوده و به کلی همپوشی و همسانی دارند، با فرض قبول وجود خدا در عالم و به تبع آن باور به وجود ما بعدالطبیعه، روح، متافیزیک، عالم معنا، عالم غیب و غیره، نتایج و اصول علمی مستخرجه متفاوت است.
دبیر شورای آیندهنگری با اشاره به اینکه آیندهنگری دینی هم حاصل تلاشهای فکری و ذهنی عالمان آیندهنگری است که اصل و اساس خردمندی و علماندیشی آنها را اصول و مبانی خداباورانه تشکیل میدهد، افزود: بنابراین در کنار آیندهنگری فیزیکی، مادّی و علمی-صنعتی، به بُعد اخلاق و معنویت و انسانیت و روحانیت وجود فرد و جامعه نیز توجه دارند تا آینده مطلوبی را که طراحی میکنند یکسره خالی از ابعاد غیر مادی روح آدمی نباشد.
وی ادامه داد: تعریف جامع درباره «آینده فرهنگ و تمدن اسلامی» عبارت از این است که ببینیم این فرهنگ و تمدن گسترده و ریشهدار که تقریباً تمام علوم و معارف بشری دارای موضع، نظر، طرح و پیشنهاد است در موضوع یا حوزه آینده چه حرف و سخنی دارد و آینده انسان و جهان را چگونه میبیند و میپسندد، اما در رابطه با «آیندهنگری از منظر فرهنگ و تمدن اسلامی» بدین معناست که این فرهنگ و تمدن با حوزه علمی و معرفتی آیندهنگری چه نگاه و برخوردی دارد، چنان که در رابطه با سایر حوزههای علمی مثل فیزیک و شیمی و طب و روانشناسی و غیره نظر دارد.
گواهی ابراز داشت: موضوع سوم هم «آینده فرهنگ و تمدن اسلامی» است، بدین معنا که خود این فرهنگ و تمدن عریض و طویل چه آیندهای را پیش رو دارد، اعتلاء، سقوط، انحراف، ایستائی، زوال، شکوفائی یا هر امر دیگری؟! پس باید دید فرهنگ و تمدن اسلامی به کدام سمت و سو میرود و برای ما چه آیندههایی متصّور و محتمل است و چرا؟
وی با بیان این موضوع که زیر بنای فرهنگ و تمدن اسلامی «قرآن» است، گفت: قرآن کتابی سر تا پا آیندهنگرانه است(چرا که «گذشته» گذشته است و «حال» هم تا بخواهی به آن توجه کامل کنی، تبدیل به «گذشته» شده است، زندگی در «آینده» جریان دارد)، هر چند که به تعبیر قرآن کریم «گذشته» هم به نوعی کتاب عبرتآموزی برای آینده است.
دبیر شورای آیندهنگری بیان داشت: در مورد آینده فرهنگ و تمدن اسلامی با دو نگاه یا دو رویکرد متفاوت مواجه هستیم، یکی اینکه موضوع را از منظری دینی ـ قرآنی ببینیم و دیگری اینکه آن را از نگاهی آیندهنگرانه (علم آیندهنگری) مورد توجه قرار دهیم، همین نگاه به آینده فرهنگ و تمدن اسلامی، با قدری تسامح، در رابطه با فرهنگ و تمدن مسیحی و غیره و بلکه آینده جهان نیز صادق است.
وی افزود: در «آینده فرهنگ و تمدن اسلامی» قرار نیست از آینده آخرالزمانی اسلام یا مسیحیت یا اصل دین سخن بگوییم، چرا که خود اسلام و قرآن به خوبی این نکته را تبیین کرده و به صراحت گفتهاند که سرانجام، بندگان صالح خداوند وارثان زمین خواهند بود (سوره قصص، آیه 5)، اما این به وضع دیروز و امروز و فردای ما اکثر مردم جوامع اسلامی چه ربطی دارد؟
گواهی گفت: بر حسب حکم فطرت و وجدان انسانی و آموزههای دینی ـ اسلامی، همه ما به ویژه نخبگان، دلسوختگان و روشنفکران جوامع اسلامی موظف هستیم که لحظهای از پای ننشینیم و به کوشش برای ساختن خود و بلکه کل جامعه بشری بپردازیم.
وی در پایان تأکید کرد: آیندهنگری به هیچ وجه به معنای توانایی حدس، پیشبینی، تخمین و این قبیل امور نیست و بلکه به معنای گام برداشتن به سوی دگرگونی کردن اوضاع نامطلوب و درک بدیلهای احتمالی و ساختن آیندههای مطلوب است، از این قرار ما مسلمانهای عالم هم باید سعی کنیم که آینده فرهنگ و تمدن اسلامی را مطابق فطرت پاک، عقل سلیم و وجدان بیدار خود چنانکه خدا و رسول(ص) از ما خواستهاند بسازیم، جامعهای عقلانی، رحمانی، صلح طلب، با نشاط، پویا، مرفه، شاد، پیشرفته و سرآمد علم و اخلاق و عرفان و نوع دوستی و انسانداری خواهد بود.
گواهی در این نشست عنوان کرد: چنانکه آیندهنگری یا آیندهپژوهی را یک علم به حساب بیاوریم، بدین ترتیب وارد صورتی از بحث «علم» و «دین» شدهایم که در این مورد خاص حوزه علمی ما «آیندهنگری» و حوزه تفکر دینی ما نیز «فرهنگ و تمدن اسلامی» است.
وی افزود: اما سؤال مهمی که مطرح میشود آن است که آیا حوزه جدید معرفتی «آینده پژوهی» یک علم است یا خیر؟ سادهترین تعریف از علم آن است که به توصیف چگونگی هستیها میپردازد. بعدها برای تمیز بین علم و فلسفه، تجربهپذیری و تکرار پذیری را هم به تعریف علم افزودند که به نوبه خود افزایش بدی نبود، الّا اینکه دامنه علم را محدود ساخت.
گواهی گفت: تا حوزه عمل و اندیشه شناخته نشود به معنا و مفهوم، آیندهنگری پی نمیبریم و نمیتوانیم از کاربرد منطقی آن در هیچ زمینهای سخن به میان آوریم، میدانید که در این سالهای اخیر بسیار در حق علم مبالغه شده است، هر چند که این رشته علمپرستی یا ساینتیسم(Scientism) نیز برای خود سر دراز دارد و از زمان افلاطون و ارسطو دستمایه ماده(طبیعت)گرایان و ناخدا باوران عالم بوده است، لیکن علم در فرهنگ جدید به منزله «ایمان» و برای بشر جدید جانشین معبودیهای گذشته شده است.
وی با اشاره به اینکه در تفکر اسلامی دو نوع عقل و علم شامل عقل و علم مادی، فیزیکال، دنیوی، منحصر به طبیعت، سکولار و منقطع از وحی و عقل و علم دیگر مادی و متافیزیکی، مابعدالطبیعی، اسپریچوال و معنوی و بالاخره منبعث از وحی و مرتبط با آن وجود دارد، افزود: اگر فقط عقل و علم مادی(دنیوی) و پیشرفتهای این چنینی مطرح باشد که مصداقش «ظهر الفساد فی البّر و البحر بما کسبت ایدی الناس»(بر اثر آنچه مردم کردهاند فساد و تباهی در خشکی و دریا آشکار شده …) است، گرم شدن زمین، سوراخ شدن لایه ازن، خشکسالی، فجایع زیست محیطی، خشک شدن دریاچهها و آلوده شدن آب دریاها و اقیانوسها، آلودگیهای جنسی، اخلاقی، اجتماعی و بینالمللی و غیره.
گواهی اظهار داشت: علم دینی، در هر حوزهای از علوم و از جمله حوزه آیندهنگری، علمی است که از عقل و فکر و ذهن یک متخصص یا عالم خدا باور و دیندار بیرون میتراود، عالمی که مفروضات پیشینی و مقومات ذهنی او مبتنی بر نوعی خداباوری است. چنانکه، مثلاً در فیزیک و نجوم و کیهانشناسی، آنچه از فکر و ذهن اقسام نیوتن و پلانک و انیشتین و امثالهم تراوش میکند، اساساً دینی (خداباورانه) است و آنچه از فکر و ذهن اقسام راسل و یا اخیراً استیفن هاوکینگ بیرون می آید نوعاً غیر مرتبط با وحی و اندیشههای دینی و لذا اساساً غیر دینی است.
وی با بیان اینکه فرد مؤمن حقیقی در هر کاری که وارد میشود، قبل و بعد و به همراه آن خدا را میبیند و این بدین معنا نیست که دادههای علمی و یا شیوههای استنباط و استخراج نتایج و احکام در علم دینی با علم غیر دینی متفاوت است، توضیح داد: بلکه هم دادهها و هم شیوهها مشابه همدیگر بوده و به کلی همپوشی و همسانی دارند، با فرض قبول وجود خدا در عالم و به تبع آن باور به وجود ما بعدالطبیعه، روح، متافیزیک، عالم معنا، عالم غیب و غیره، نتایج و اصول علمی مستخرجه متفاوت است.
دبیر شورای آیندهنگری با اشاره به اینکه آیندهنگری دینی هم حاصل تلاشهای فکری و ذهنی عالمان آیندهنگری است که اصل و اساس خردمندی و علماندیشی آنها را اصول و مبانی خداباورانه تشکیل میدهد، افزود: بنابراین در کنار آیندهنگری فیزیکی، مادّی و علمی-صنعتی، به بُعد اخلاق و معنویت و انسانیت و روحانیت وجود فرد و جامعه نیز توجه دارند تا آینده مطلوبی را که طراحی میکنند یکسره خالی از ابعاد غیر مادی روح آدمی نباشد.
وی ادامه داد: تعریف جامع درباره «آینده فرهنگ و تمدن اسلامی» عبارت از این است که ببینیم این فرهنگ و تمدن گسترده و ریشهدار که تقریباً تمام علوم و معارف بشری دارای موضع، نظر، طرح و پیشنهاد است در موضوع یا حوزه آینده چه حرف و سخنی دارد و آینده انسان و جهان را چگونه میبیند و میپسندد، اما در رابطه با «آیندهنگری از منظر فرهنگ و تمدن اسلامی» بدین معناست که این فرهنگ و تمدن با حوزه علمی و معرفتی آیندهنگری چه نگاه و برخوردی دارد، چنان که در رابطه با سایر حوزههای علمی مثل فیزیک و شیمی و طب و روانشناسی و غیره نظر دارد.
گواهی ابراز داشت: موضوع سوم هم «آینده فرهنگ و تمدن اسلامی» است، بدین معنا که خود این فرهنگ و تمدن عریض و طویل چه آیندهای را پیش رو دارد، اعتلاء، سقوط، انحراف، ایستائی، زوال، شکوفائی یا هر امر دیگری؟! پس باید دید فرهنگ و تمدن اسلامی به کدام سمت و سو میرود و برای ما چه آیندههایی متصّور و محتمل است و چرا؟
وی با بیان این موضوع که زیر بنای فرهنگ و تمدن اسلامی «قرآن» است، گفت: قرآن کتابی سر تا پا آیندهنگرانه است(چرا که «گذشته» گذشته است و «حال» هم تا بخواهی به آن توجه کامل کنی، تبدیل به «گذشته» شده است، زندگی در «آینده» جریان دارد)، هر چند که به تعبیر قرآن کریم «گذشته» هم به نوعی کتاب عبرتآموزی برای آینده است.
دبیر شورای آیندهنگری بیان داشت: در مورد آینده فرهنگ و تمدن اسلامی با دو نگاه یا دو رویکرد متفاوت مواجه هستیم، یکی اینکه موضوع را از منظری دینی ـ قرآنی ببینیم و دیگری اینکه آن را از نگاهی آیندهنگرانه (علم آیندهنگری) مورد توجه قرار دهیم، همین نگاه به آینده فرهنگ و تمدن اسلامی، با قدری تسامح، در رابطه با فرهنگ و تمدن مسیحی و غیره و بلکه آینده جهان نیز صادق است.
وی افزود: در «آینده فرهنگ و تمدن اسلامی» قرار نیست از آینده آخرالزمانی اسلام یا مسیحیت یا اصل دین سخن بگوییم، چرا که خود اسلام و قرآن به خوبی این نکته را تبیین کرده و به صراحت گفتهاند که سرانجام، بندگان صالح خداوند وارثان زمین خواهند بود (سوره قصص، آیه 5)، اما این به وضع دیروز و امروز و فردای ما اکثر مردم جوامع اسلامی چه ربطی دارد؟
گواهی گفت: بر حسب حکم فطرت و وجدان انسانی و آموزههای دینی ـ اسلامی، همه ما به ویژه نخبگان، دلسوختگان و روشنفکران جوامع اسلامی موظف هستیم که لحظهای از پای ننشینیم و به کوشش برای ساختن خود و بلکه کل جامعه بشری بپردازیم.
وی در پایان تأکید کرد: آیندهنگری به هیچ وجه به معنای توانایی حدس، پیشبینی، تخمین و این قبیل امور نیست و بلکه به معنای گام برداشتن به سوی دگرگونی کردن اوضاع نامطلوب و درک بدیلهای احتمالی و ساختن آیندههای مطلوب است، از این قرار ما مسلمانهای عالم هم باید سعی کنیم که آینده فرهنگ و تمدن اسلامی را مطابق فطرت پاک، عقل سلیم و وجدان بیدار خود چنانکه خدا و رسول(ص) از ما خواستهاند بسازیم، جامعهای عقلانی، رحمانی، صلح طلب، با نشاط، پویا، مرفه، شاد، پیشرفته و سرآمد علم و اخلاق و عرفان و نوع دوستی و انسانداری خواهد بود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *