صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

راه حل مسائل منطقه

۱۲ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۷:۰۱
کد خبر: ۹۴۲۳۲
خبرگزاری میزان - سکان‌دار کشتی انقلاب، راه حل‌های مبرهن و روشن ایران را در جلسه‌ای با حضور دیپلمات‌های مجرّب مطرح ‌نمودند و تاکید ایشان از این جهت جای تامّل دارد که چرا مواضع آشکار نظام که حتی کشورهای مقابل ما در جریانات بین‌المللی به خوبی از آن مطلع هستند، به این شکل و به صورت موردی تکرار گردید؟
به گزارش به نقل از روزنامه حمایت، مجموعه رهنمودهای اخیر  مقام معظم رهبری خطاب به دست‌اندرکاران دستگاه دیپلماسی در ارتباط با روش جمهوری اسلامی برای حل مشکلات منطقه در واقع یادآوری، تبیین و تشریح اصول مسلّم انقلاب اسلامی و قانون اساسی در حوزه سیاست خارجی به شمار می‌آید.
سکان‌دار کشتی انقلاب، راه حل‌های مبرهن و روشن ایران را در جلسه‌ای با حضور دیپلمات‌های مجرّب مطرح ‌نمودند و تاکید ایشان از این جهت جای تامّل دارد که چرا مواضع آشکار نظام که حتی کشورهای مقابل ما در جریانات بین‌المللی به خوبی از آن مطلع هستند، به این شکل و به صورت موردی تکرار گردید؟
 علت یادآوری و تصریح بر مواضع خدشه‌ناپذیر انقلاب اسلامی در قبال وقایع منطقه در جمع سفرا و کارداران جمهوری اسلامی چیست و مخاطبان این سخنان چه کسانی هستند؟
پاسخ را باید در زمزمه برخی‌ها در کشور دانست که معتقدند دیپلماسی گفتگو با آمریکا و متحدینش در منطقه، تنها نسخه شفابخش برای بحران‌های منطقه‌ای، امنیت و صلح پایدار است. افراد وابسته به این جریان، ضمن اذعان به وخامت شرایط منطقه‌ به ویژه تحولات حاصل از جنگ‌افروزی آمریکا و عربستان سعودی اینگونه می‌پندارند که رایزنی و حصول توافق با این دو کشور می‌تواند به جنگ منطقه‌ای خاتمه بخشد.
برای حل این شبهه، ابتدا باید اساس و منشاء آتش‌افروزی‌ها در فلسطین، سوریه، لبنان، یمن، بحرین و عراق را بیابیم و بدانیم چه کشوری رهبری بحران‌های گذشته و حال را بر عهده داشته است.
آیا عامل چنین معضلاتی غیر از نظام سلطه به رهبری ایالات متحده آمریکاست؟ تایید این پاسخ را می‌توان از زبان کارگزاران نظام استبدادی نیز شنید. هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده در کتاب خاطرات خود موسوم به «انتخاب‌های سخت» به خلق داعش توسط آمریکا اذعان کرده و تلویحاً حمایت از متحدین کلیدی این کشور از جمله عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس را عامل گسترش تفکر تکفیری و افراطی دانسته است.
ایالات متحده نه به اذعان مقامات آمریکایی بلکه با مقیاس هر بیننده بی‌طرف نیز پرورش دهنده تروریست‌ها و مدیر اصلی آنها در منطقه است و در نتیجه، دیپلماسی گفتگو با آمریکا را از زاویه حل ریشه‌ای مشکلات باید فاقد منطق علمی و تئوریک دانست. متاسفانه منطق حاکم بر این رویه ناصحیح دیپلماتیک بر این پایه استوار است که آمریکا خالق و عامل ایجاد تروریسم در منطقه است و راهی جز نوشیدن قهوه و بحث و گفتگو با مقامات کاخ سفید برای حل ریشه‌ای آن وجود ندارد! روشن است که این رویه و رفتار با فلسفه ایجاد گروه‌های تروریستی و ظلم و جنایت در منطقه تناقض دارد.
ایالات متحده اساساً وقتی به فکر خلق داعش و دیگر گروه‌های تروریستی افتاد که منافع این کشور اقتضاء می‌کرد چنین امری واقع شود. طرفداران نظریه فوق باید این مسئله را روشن کنند که آیا سازماندهی این گروه‌های وحشی با این حجم و گستردگی، آموزش و حمایت سازمانی، تبلیغاتی، لجستیکی و خرید نفت آنان در تضادّ با منافع آمریکا است یا در راستای آن؟ پاسخ روشن است!
استکبار نیاز مبرم و جدّی به خلق این بحران منطقه‌ای داشته و دارد و بنابراین، مذاکره با آمریکا، رافع مشکلات نخواهد بود.
به لحاظ دیپلماتیک، وقتی سخن از گفتگو با آمریکا به گوش بیگانگان می‌رسد، این پیام را به دشمن آدرس می‌دهد که ظرفیت‌های داخلی از مبارزه با تروریسم عاجز است.
 این در حالی است که ایالات متحده مدعی است بر اساس قطعنامه 2170، ائتلافی متشکل از 60 کشور را برای مبارزه با تروریسم گردهم آورده اما تاثیر این حملات به خصوص پس از حملات هوایی و ضربات کاری روسیه به پیکره جریان تکفیر، به شدت محل بحث است.
 آمریکا تاکنون چند شخصیت مهم و کلیدی داعش و القاعده در یمن، سوریه و عراق را هدف قرار داده است و چند پایگاه نظامی آنها را منهدم کرده است؟
 آیا هدف قرار دادن چند بلدوزر و وانت، قدرت این گروه‌های تروریستی را کاهش داده است ؟! تلاش آنان برای حل مشکلات سرزمین‌های اشغالی تا کجا موثر بوده و با وجود تجهیز بی‌سابقه رژیم کودک‌کش و کمک‌های میلیارد دلاری برای ساخت سامانه‌های ضدّ موشکی از یک سو و تحرکات سیاسی برای مذاکرات به اصطلاح صلح از سوی دیگر، چرا این مجموعه مشکلات هنوز باقی است و انتفاضه مردم فلسطین روز به روز گسترده‌تر می‌شود؟
حاکمان کاخ سفید نه تنها به حل این مشکلات کمک نکرده‌اند بلکه هر اقدام و دخالت آنان آتش بحران‌ها را بیش از پیش شعله‌ور کرده و در واقع دخالت آنان را باید عنصر اصلی مشکلات دانست و نه عامل حل آنها.
تمایل برخی برای رفع و رجوع مشکلات منطقه‌ای از رهگذر مذاکره با ایران، مسیری یک طرفه نیست بلکه سران کاخ سفید نیز اشتیاق بسیاری به آن نشان داده‌اند.
 آمریکا مایل است ایران از حمایت گروه‌ها و جریان‌های مقاومت دست بکشد، در مسیر نقشه راه ترسیم شده از سوی آنان گام بردارد و در نهایت موج استکبارستیزی در منطقه متوقف گردد. بنابراین، اعتماد به آمریکا و رجوع به کدخدا برای حل بحران‌های منطقه خطایی استراتژیک به شمار می آید.
با در نظر گرفتن نکات فوق، می‌توان درک بهتری از بیان روش‌‌های منحصر به فرد ایران برای حل معضلات منطقه‌ای – نقطه مقابل تسلیم و مذاکره در برابر شیطان بزرگ - در جمع دیپلمات‌های برجسته نظام داشت. راه این است: «در مسئله فلسطین ما ضمن نفی رژیم غاصب و جعلی و محکومیت شدید فجایع و جنایات روزانه این رژیم، برگزاری انتخابات با حضور همه فلسطینی ها را پیشنهاد کرده‌ایم که با موازین جاری دنیا نیز کاملاً منطبق است... راه حل مسئله سوریه، انتخابات است و برای این‌کار باید با قطع کمک‌های نظامی و مالی به معارضین، ابتدا جنگ و ناآرامی پایان پذیرد تا مردم سوریه در محیطی امن و آرام، هرکس را می‌خواهند انتخاب کنند... وحدت سرزمینی، تمامیت ارضی عراق و مرجع بودن آرای مردم، اصول راه حل ایران درباره عراق است... قطع فوری جنایات سعودی و آغاز گفتگوهای یمنی – یمنی، می تواند پایان بخش درگیری‌های این کشور باشد... مردم بحرین هیچ چیزی جز حق رأی و حق انتخاب نمی‌خواهند و ما این درخواست آنها را منطقی می دانیم.»

نویسنده: سیدجعفر قنادباشی

/انتهای پیام/

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *