قرعهکشی خاص در دوران دفاع مقدس
قرعه کشی
در جزیره مجنون بودیم. ضبط صوتی داشتیم که مدتها بود بچههای بهداری آن را برده بودند. از محل ما تا بهداری جادهای بود که دشمن خیلی روی آن خمپاره می زد. گفتیم: کی میرود ضبط صوت را بیاورد؟
کسی داوطلب نشد. قرار شد قرعه کشی کنیم. در جمع برادر سیدی بود. دوستی که اسامی را یادداشت می کرد برای این که مزاحی کرده باشد همهی کاغذها را به نام بنده خدا «سید» نوشت. نتیجه معلوم بود آقا سید انتخاب شد. رفت و ضبط را آورد. همه شروع کردند به خندیدن و قضیه را به او گفتند. بیچاره حرفی نزد.
بیشتر بخوانید: