فرمانده گردانی داشتیم که دائم شکمش را با دستش میمالید
در سد دز که آموزش میدیدم، فرمانده گردانی داشتیم که دائم شکمش را با دستش میمالید؛ بعضی دوستان به شوخی یا جدی میگفتند از بس تن ماهی خورده به این روز افتاده است.
تن ماهی یا ترکش
سالهای ۶۲ و ۶۵ در جبهههای غرب و جنوب بودم. در سد دز که آموزش میدیدم، فرمانده گردانی داشتیم که دائم شکمش را با دستش میمالید؛ بعضی دوستان به شوخی یا جدی میگفتند از بس تن ماهی خورده به این روز افتاده است. گذشت، تا اینکه به خط مقدم جبهه فاو عراق اعزام شدیم. آنجا بود که از خودمان خجالت کشیدیم. چون معلوم شد که خارش و سوزش او ناشی از ترکشهایی است که در بدن داشته و ما امری جدی را شوخی گرفته بودیم.
بیشتر بخوانید:
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *