به هیچ کس اجازه نده پشت سر آقا حرف بزند
بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان که در کتاب «تو شهید نمیشوی» توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی گردآوری شده است را منتشر میکند.
روایت چهلم
بار آخری که در اسلامشهر دیدمش، نگران بود که بعد از شهادتش کسی شماتتی بکند؛ به ویژه در حق رهبر عزیز انقلاب. میگفت: «میترسم بعد از ما پشت سر آقا حرفی زده شود.» محمودرضا خیلی هوشیار بود. فکر همه جای بعد از شهادتش را کرده بود. جنس نگرانیاش را میدانستم. نگران این بود که مثل زمان جنگ، کسانی بگویند که جواب خون این جوانها را چه کسی میدهد و از این حرفها. نمیدانستم در برابر حرفش چه باید بگویم. گفتم: «این طوری فکر نکن. مطمئن باش چنین اتفاقی نمیافتد.» وقتی این را گفتم برگشت گفت: «من میخواهم کار بزرگی انجام بدهم. نباید حرفی زده شود که ارزش آن را پایین بیاورد.»
چیزی پیدا نکردم در جواب حرفش بگویم. بیاختیار گفتم: «خون شهدای ما مثل خون سیدالشهدا (ع) است. صاحبش خداست. خدا نمیگذارد چنین اتفاقی بیفتد.» گفت: «به هیچ کس اجازه نده پشت سر آقا حرف بزند.» خودش این طور بود. دیده بودم که وقتی کسی حرف نامربوطی درباره آقا میزد. اخمهایش میرفت توی هم. اگر با بحث میتوانست جواب طرف را بدهد، جواب میداد و اگر میدید طرف به حرفهایش ادامه میدهد، بلند میشد و میرفت.