کدام مدافع حرم میگفت «من بخور هستم و باید کباب بخورم»
بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان که در کتاب «تو شهید نمیشوی» توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی گردآوری شده است را منتشر میکند.
روایت سیزدهم
مشتی بود. سنگ تمام میگذاشت. بارها مهمانش شده بودم؛ معمولا هم دیروقت و نابههنگام. یک بار قرار نگذاشتیم و بعد از تمام شدن کارش آمد دنبالم رفتیم خانهشان. در بین راه چند جا نگه داشت و میوه و آبمیوه خرید.
به محل که رسیدیم نگه داشت. پیاده شد برود گوشت بخرد. گفتم: «ول کن! آخر شبی گوشت برای چه میخری؟ یک چیزی میخوریم حالا!» گفت: «نمیشود، من بخور هستم باید کباب بخورم!» میدانستم شوخی میکند. خودش بیتعلق بود به این جور چیزها.
میگفت: «اگر مجرد بودم زندگیام روی ترک موتورم بود» اهل تجمل نبود و با من هم که برادرش بودم تعارف نداشت. اما وقتی مهمانش بودم. سنگ تمام میگذاشت و پذیرایی مفصلی میکرد.