رفیقبازی میکرد و روزی ده پونزده مرتبه قلیون میکشید
پیکر شهید قربانخانی که به «حُر مدافعان حرم» معروف است پس از ۴ سال در سوم اردیبهشت سال ۱۳۹۸ به کشور بازگشت و با حضور گسترده و پرشکوه مردم مومن و ولایتمدار تهران تشییع و در گلزار شهدای منطقه یافتآباد به خاک سپرده شد.
بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان که در کتاب «مجیدبربری» نشر دارخوین به قلم «کبری خدابخش دهقی» گردآوری شده است را منتشر میکند.
روایت نوزدهم
مهرشاد بیشتر از همه میترسید که حتی نگاه به قلیان بکند. اول از ترس پدر و مادر، بعد هم برادرهایش. میترسید حالا که دو تا پک به قلیان می زند، معتاد شود و آنها بفهمند که مهرشاد امروز قلیان کشیده و تا چند ماه از دست سرزنشها و غرولندها آسایش نداشته باشد، اما آنقدر مجید از مزایای قلیان توی گوش مهرشاد و دوستانش خواند و خواند تا آنها هم هوس کردند برای یک مرتبه هم که شده بکشند و ببینند که چی هست و آخرش چی می شود.
کشیدن آن روز همان و بعد از آن هر روز بعد از مدرسه با پونصد تومان می رفتند به قول خودشان قلیون به بدن می زدند. مجید همه را دنبال خودش راه می انداخت و می رفتند قهوه خانه، آنجا یک دل سیر چای می خوردند و قلیان می کشیدند. بعد هم می رفتند سر کار و زندگیشان، اما مجید تازه رفیق بازیاش گل کرده بود. با چهار پنج دسته رفیق به قهوه خانه می رفت. هر دسته از رفقایش پنج شش نفری می شدند. از این دسته می رفت سراغ دسته بعدی. تا چند سال این کار هر روزهاش بود. خلاصه تا آخر شب دستش بند رفیقهای جوراجور بود. روزی ده تا پانزده تا قلیان هم میکشید.