صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

گریه‌اش را که دیدم به دلم افتاد شهید می‌شود

۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۰:۰۵:۰۱
کد خبر: ۵۱۷۸۶۱
دسته بندی‌: سیاست ، دفاعی و مقاومت
به شدت ضجّه می‌زد و گریه می‌کرد، ناگهان به دلم افتاد که او شهید می‌شود.

گروه سیاسی ؛ شهید مدافع حرم «محمدرضا دهقان امیری» متولد ۲۶ فروردین ۱۳۷۴ و فرزند دوم خانواده دهقان امیری بود. او که دانش‌آموخته دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق (ع) و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود، در نیمه مهرماه سال ۱۳۹۴ با عنوان «بسیجی تکاور» برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) عازم سوریه شد و در ۲۱ آبان همان سال در حلب به شهادت رسید. پیکر این شهید مدافع حرم پس از بازگشت به کشورمان، در امامزاده علی‌اکبر (ع) چیذر به خاک سپرده شد.

بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان کشورمان در کتاب «ابو وصال» که توسط خانم «محدثه علی‌جان‌زاده روشن» گردآوری شده است را منتشر می‌کند.

روایت نود و سه؛ همرزم شهید

دهه محرم در سوریه بودیم. در «ریف حلب» دو سه شب گردان ما و چند شب گردان او به شکل دید و بازدید هیئت می‌گرفتیم. این در بین گردان‌ها رسم بود.

یک شب ما مهمان گردان او بودیم. دو حلقه پشت هم تشکیل دادیم و مشغول عزاداری شدیم. ناگهان در تاریکی، شخصی را دیدم که به نظرم آشنا آمد. کمی خود را جابجا کردم تا ببنیم چه کسی است. محمدرضا بود.

به شدت ضجّه می‌زد و گریه می‌کرد، ناگهان به دلم افتاد که او شهید می‌شود، اما به خاطر روحیه شاداب و پرنشاطش به فکرم خندیدم و به خودم قبولاندم که به این زودی‌ها شهید نمی‌شود. گفتم او ضد گلوله است، اما سرنوشت چیزی دیگری شد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *