مرا تا نیمهشب در خیابانها چرخاند تا حالم بهتر شود
بُرشهایی از زندگی این قهرمان کشورمان در کتاب «ابو وصال» که توسط خانم «محدثه علیجانزاده روشن» گردآوری شده است را منتشر میکند.
روایت چهل وسوم؛ دوست شهید
ساعت دوازده شب بود که متوجه شد من حال خوشی ندارم. سریع خودش را رساند و با موتورش آمد دنبالم. تا نیمه شب مرا در خیابانها چرخاند و گپ زد تا حالم بهتر شود. هوا سرد شد و یک تیشرت فقط تنش بود، داشت میلرزید اما خم به ابرو نیاورد و گلهای نکرد.