داستان زندگی اسرای عراقی از زبان نگاهبان ارتشی /کتابی که زندگی نویسنده خود را تغییر داد
نسرین سادتیان نویسنده کتاب «نگاهبان» در گفتوگو با خبرگزاری میزان، درباره این اثر گفت: این کتاب، پنجاه خاطره از نیروهای نگهدارنده اسیران عراقی در ایران پرداخته و هشت سال دفاع مقدس را از زاویهای کاملا متفاوت برای مخاطبان مطرح کرده است. این کتاب شامل خاطرات این نیروها از اردوگاهها و بیمارستانهایی بود که در آن از اسرای آسیبدیدهی عراقی نگهداری میشد.
وی ادامه داد: کتاب «نگاهبان» حاصل صدوبیست و هشت ساعت مصاحبه حضوری با نیروهایی ارتشی است که از اسیران عراقی در دوران دفاع مقدس نگهداری میکردند. در سالهای جنگ، ارتش مسئولیت نگهداری از اسیران را برعهده داشت که برخی از این نیروهای ارتشی، درجهدار و برخی دیگر زنان پزشک و پزشکیار ارتش بودند که در کنار مردان و دوشبهدوش آنان خدمت میکردند.
ساداتیان تاکید کرد: مسئولیت زنان نگاهبان بهمراتب دشوارتر هم بود. پزشکان این اسرا را ویزیت میکردند و باقی مسئولیتهای نگهداری از آنها، بر دوش پرستاران و پزشکیاران بود. تصور کنید در بیمارستان به مداوای دشمنتان مشغول باشید و آنان را تیمار کنید و در عین حال احساسات شخصی نظیر حس وطندوستی و دلسوزی برای سربازان میهن را سرکوب کرده و تنها به وظیفهتان عمل کنید در برخی موارد نزدیکان این افراد در جبهه به شهادت میرسیدند، این چیزی برای تمام «نگاهبان» سختی مضاعف بود.
وی به بخشهایی از کتاب اشاره و بیان کرد: طی جنگ هشتساله در اردوگاههای عراقی، رفتار مناسبی با اسرای ایرانی صورت نمیگرفت درحالیکه همه زندانیان عراقی در ایران روی تخت میخوابیدند و امکانات بهداشتی، نظافتی و فرهنگی آنقدر در دسترس بود که اگر اسیری اتفاقی در بیمارستان جا میماند، خودش داوطلبانه تاکسی میگرفت و به اردوگاه بازمیگشت. این تفاوتهای رفتاری و وضعیت اسرای عراقی در ایران در کنار عملکرد نیروهای نگهدارنده اسرا، با جزییاتی نوشته شده است، اما توجه به برخورد رژیم بعث با اسرای ایرانی بسیار غمانگیز بود اگر یک اسیر موفق به فرار میشد، کل اردوگاه تنبیه شدن و شکنجه میشدند. از این رو امام خمینی (ره) تاکید کرده بود که اسرا ایرانی از زندانهای بعث فرار نکنند.
ساداتیان به چالشهای تولید کتاب «نگاهبان» اشاره و تصریح کرد: تعداد زیادی از نگاهبانان بازنشسته شده بودند تعداد فوت کرده بودند و برخی نیز از تهران به سایر شهرها نقلمکان کرده بودند این امر جمعآوری اطلاعات را با سختی روبه رو میکرد. آنان ارتشی بودند و یکی از نکاتی که در ارتش مطرح بود این نکته بود که نباید اطلاعات حوزه کار را درجایی مطرح کننده حتی نزد خانواده از این رو جمعآوری اطلاعات بسیار سخت شد و تنها ارتباط دوستان خانوادگی میتوانست مسیر را هموار کند.
این نویسنده به سخنان برخی از نگاهبان اشاره و افزود: به دید ار هرکدام از این نگاهبان که میرفتم گلایه داشتند که بعد از سی سال واندی تازه یادتان افتاده ما هم هستیم؟ چرا زمانی که در دل ماجرا بودیم و همهچیز خاطراتمان دقیق بود، نیامدید.
وی جذابترین بخش کتاب «نگاهبان» را مطرح و بیان کرد: دریکی از فصلها داستان ماشاالله فراهانی و سرهنگ حافظ بیان شده که بسیار جذاب و خواندنی است گفتگوها و رویدادها هرکدام جذابیت و در عین حال تفکر مخاطب را برمیانگیزد.
ساداتیان تاثیر نوشتن کتاب «نگاهبان» را بر خود مطرح و تاکید کرد: فرایند نوشتن کتاب تجربههای جدید را به من آموخت در عین حال سبب شد تا تغییر نگرش در زندگی من ایجاد شود. تلاش نگاهبان از دشواری کار شهدا و رزمندگان بسیار بیشتر بود، زیرا ارائه خدمات به کسانی که عزیزان این آبوخاک در جبهه به شهادت میرساندند.
وی درباره نامگذاری کتاب گفت: ازآنجاکه برخورد ایرانیان همانند میهمانان بود پس آنان را به روی چشم میگذاشتند و برخورد بسیار خوبی با آنان داشتند درعینحال نگاهبان هیچگاه آنان را اسیر نمینامیدند بلکه این افراد را امانت میدانستند و با احترام با آنان برخورد میکردند نام کتاب را «نگاه بان» گذاشتم. این برخورد برگرفته از دستور امام خمینی (ره) بود که تاکید داشتند بهگونهای با اسرای عراقی برخورد داشته باشید که آنان اسلام واقعی را درک کنند.
انتهای پیام/