دادگاه لاهه و دسیسههای پنهان آمریکا و رژیم صهیونیستی
خبرگزاری میزان - بیش از ۱۰۰ روز است که نسلکشی مستمر رژیم صهیونیستی در غزه، منطقه را به مدارهایی جدید از مرگ و ویرانی سوق داده است.
روزهای اخیر یک منظره تکرارشونده دیگر از میراث مدرن درگیریهای رژیم صهیونیستی را ارمغان آورد؛ تور منطقهای از سوی وزیر خارجه آمریکا برای «آرام کردن اوضاع».
سیاست واشنگتن و تاثیر متناقض
در سفر به منطقه، آنتونی بلینکن چند هدف داشت، اما مشکل فلجکننده تلاشهای ادعایی بلینکن –و نحوه پوشش رسانههای اصلی آمریکا– این است که تقریبا هر بیانیه یا هدفی که او بیان میکند با تأثیر سیاستهای واقعی آمریکا در خاورمیانه در تناقض است.
برای مردم منطقه، بلینکن بیشتر از آنکه آرامکننده آتش باشد شبیه دستیار آتشافروز است، زیرا تلاشهای او یا هر وزیر خارجه اخیر آمریکا به دلیل ۵ دسیسه موجود در سیاستهای واشنگتن در قبال منطقه شامل توهم، انکار، بیصداقتی، تحریف و انحراف، با مشکل مواجه شده است.
همه این دسیسهها در طول تور بلینکن به منطقه در معرض دید کامل قرار گرفتند.
توهم، بهخوبی توضیح میدهد که چگونه آمریکا تصویر خود را بهعنوان یک قدرت خارجی «فداکار» نشان میدهد که قصد دارد آرامش و برادری را در منطقه به ارمغان بیاورد، در حالی که به خشونت و درگیری دامن میزند و آن را طولانی میکند.
حضور نظامی آمریکا و جنگهای افسارگسیخته
آمریکا با انجام عملیات نظامی و حفظ حضور نظامی در منطقه، کمک زیادی به جنگ افسارگسیخته، افزایش فقر و شکنندگی در منطقه کرده است.
استفاده از تحریمها و تهدیدها علیه قدرتهای منطقه که آن را به چالش میکشند، حمایت از استعمار شهرکنشینان صهیونیست که اکنون در غزه و کرانه باختری به جنایت مشغول هستند و تقویت مستبدان موجب نقض حقوق بشر و مصونیت مرتکبان از پاسخگویی شده است.
سیاست انکار واشنگتن
انکار، لفاظی آمریکا در مورد شرایطی را که به درگیری گستردهتر در منطقه دامن میزند، بهخوبی توصیف میکند.
این رویارویی خشونتآمیز به مدت ۳ دهه به دلیل واکنشهای مختلف به ۲ سیاست مزمن آمریکا شکل گرفته است: حمایت از سرکوب فلسطینیان از سوی رژیم صهیونیستی و سرکوب جنبشهایی که در برابر سلطه آمریکا و رژیم صهیونیستی مقاومت میکنند.
آمریکا نهتنها اقدام مثبتی انجام نمیدهد بلکه در واقع اوضاع را تشدید میکند؛ اندکی پس از پایان سفر بهاصطلاح «صلحطلبانه» بلینکن، آمریکا و متحدانش حملات هوایی خود را علیه یمن انجام دادند.
با این حال، رسانههای آمریکایی بهطور گسترده به بیانیههای رسمی مقامهای آمریکایی اشاره کردند که اصرار داشتند «به دنبال تشدید تنش نیستند» و «هدف آنها تنشزدایی است».
اما بمباران هوایی نمیتواند باعث کاهش تنش شود، بهویژه زمانیکه آتشبس غزه میتواند فورا موجب کاهش تنش شود.
بیصداقتی واشنگتن
بیصداقتی به خوبی بیانیههای واشنگتن را در نیم قرن گذشته در زمینه تلاش برای صلح از طریق ایجاد یک کشور فلسطینی در کنار رژیم صهیونیستی توصیف میکند؛ زمانیکه آمریکا از تسلط نظامی رژیم صهیونیستی بر منطقه، نسلکشی تدریجی و فعال این رژیم علیه فلسطینیان و استعمار و سرقت آن حمایت مالی کرده است.
اگر عملکردها بلندتر از کلمات صحبت میکنند، بنابراین آمریکا ۵۰ سال است که فریاد میزند هدفش جلوگیری از ظهور یک کشور فلسطینی است.
سیاست تحریف واشنگتن
تحریف، به خوبی توضیح میدهد که چگونه آمریکا مدعی است افزایش نظامی اخیرش در منطقه با هدف جلوگیری از گسترش جنگ غزه است در حالی که نظامیگری آمریکا از دهه ۱۹۵۰ در درجه اول نظم منطقهای منجمد جنگ سرد را به میل خود حفظ کرده است.
دولت بایدن با تأکید بر اینکه معتقد است تعداد زیادی غیرنظامی فلسطینی به شهادت رسیدهاند و تلاش میکند تا کمکهای بشردوستانه بیشتری به غزه برسد، در تلاش است تا توجه عمومی را از جنایتها و آپارتاید مداوم رژیم صهیونیستی منحرف کند.
جریان کمکها تنها به صورت نمادین افزایش یافته است و میانگین تعداد فلسطینیهایی که روزانه به شهادت رسیده یا مجروح میشوند افزایش یافته است.
علاوه بر این، گرسنگی نوار غزه را تهدید میکند و استفاده رژیم صهیونیستی از سلاحهای آمریکایی برای تخریب مدارس، بیمارستانها، خانهها و دیگر امکانات اولیه زندگی غزه بدون کنترل ادامه دارد.
این ۵ دسیسه مدتهاست که واقعیتها را استتار کرده و جهان را از طریق همدستی رسانههای جریان اصلی و مقامات نادرست یا سردرگم فریب دادهاند.
اکنون این دسیسهها آشکار شدهاند، زیرا حقایق سیاستهای آمریکا بهطور علنی در فلسطین و در دادگاه بینالمللی دادگستری آشکار شده است.
انتهای پیام/