صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

نگرش استعمارگرانه غرب به فلسطین؛ عامل تداوم جنایت‌های رژیم صهیونیستی

۰۶ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۲:۳۸
کد خبر: ۴۷۴۱۵۳۳
دسته بندی‌: حقوق بشر ، عمومی
کشور‌های غربی به فلسطین به‌عنوان مستعمره‌ای می‌نگرند که مردم آن فقط در صورتی صلاحیت همدردی دارند که قربانی منفعل خشونت رژیم صهیونیستی باشند و دست به دفاع از خود و سرزمینشان نزنند.

خبرگزاری میزان – دور جدید جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه غزه واقعیت‌های مختلفی را آشکار کرد؛ یکی از این واقعیت‌ها تداوم نگرش یا عدم تغییر رویکرد استعمارگرانه غرب به کشورهای سابقا مستعمره است.

روند تحولات اخیر در نوار غزه به‌ویژه بی‌توجهی کشور‌های غربی به قتل‌عام و نسل‌کشی فلسطینی‌ها از سوی رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که آن‌ها در قیاس با رژیم صهیونیستی در قبال فلسطینی‌ها خصومت کمتری اتخاذ نکرده‌اند؛ اگر رژیم صهیونیستی دست به کشتار فلسطینی‌ها زده، کشورهای غربی از طریق مخالفت با آتش‌بس مسیر این جنایت را هموار کردند.

رویکرد سوگیرانه غرب در قبال فلسطین

غرب شامل کشور‌ها، سازمان‌ها و رسانه‌های غربی از زمان آغاز دور جدید جنایت رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه، رویکرد شدیدا سوگیرانه‌ای را علیه مردم فلسطین اتخاذ کرده‌اند.

در واقع، آن‌ها نه تنها صدای همدردی با فلسطین را سرکوب کردند، بلکه هم‌صدا با تبلیغات رژیم صهیونیستی، ادعا‌های عجیب و غریب و جعلی این رژیم علیه مقاومت فلسطین را با سروصدا بازنشر داده و پس از آن در سکوت، آن‌ها را پس گرفتند.

در حالی که طی چهار دهه گذشته در میان برخی از اقشار اعراب تصور کاهش خصومت غرب نسبت به فلسطین شکل گرفته بود، تحولات اخیر به‌خوبی نشان داد که تغییر نگرش آن‌ها فقط به همدردی با قربانیان منفعل جنایت‌های رژیم صهیونیستی محدود شده و این تغییر رویکرد ارتباطی با نگرش آن‌ها به اشغالگری رژیم صهیونیستی و حقوق مردم فلسطین ندارد.

نگرش غرب به فلسطین ریشه در استعمارگری قرن نوزدهم دارد

نگرش تحقیرآمیز غرب به فلسطینی‌ها و خصومتشان نسبت به این مردم، در چارچوب سنتی دیرینه است که ریشه در قرن نوزدهم دارد؛ زمانی که فلسطینی‌های مسلمان در برابر آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و آلمانی‌هایی که به دنبال ایجاد مستعمره در فلسطین بودند، مقاومت کردند.

البته انگلیس از شکل‌گیری صهیونیسم برای استعمار فلسطین با استفاده از یهودی‌های ساکن اروپا حمایت کرد تا تحقیر مشابهی را به فلسطینی‌ها تحمیل کند؛ صهیونیست‌ها نیز از اواخر قرن نوزدهم به بعد با اتخاذ رویکرد قتل و اخراج فلسطینی‌ها از سرزمین‌هایشان، پروژه استعماری شهرک‌سازی را تقویت کردند.

چنین رویکردی قبل از جنگ جهانی دوم تشدید شد و نمود آن در اعلامیه بالفور انگلیس و جامعه ملل آشکار است؛ در اعلامیه بالفور انتقال یهودیان به فلسطین به‌عنوان مستعمره‌نشین اجتناب‌ناپذیر خوانده شد.

پس از اخراج گسترده فلسطینی‌ها از سرزمین‌هایشان در سال ۱۹۴۸ فلسطینی‌ها برای کشور‌های غربی چیزی جز مشکل پناهندگان عرب نبودند و حتی قطعنامه‌های سازمان ملل هم در این چارچوب صادر می‌شدند.

همدردی دوسوگرای غرب

پس از تکمیل روند اشغالگری رژیم صهیونیستی، به نظر می‌رسید که وضعیت فلسطینی‌ها تغییر کرده و پویایی جدیدی در مفاهیم ثابتی که معمولا مشخصه بحث فلسطینی‌ها در اروپا و آمریکا بود، رخنه کرده است.

طی این دهه‌ها تحلیلگران و سیاستمداران غربی از طیف‌های سیاسی مختلف دیدگاه‌هایی را درباره فلسطین مطرح می‌کردند که قبلا بیان نشده بود.

این تغییر‌ها ارتباطی به بازنگری غرب در اصول اخلاقی نداشت، بلکه از تحولات اواسط دهه ۱۹۶۰ به بعد که مردم فلسطین را در صحنه سیاست جهانی قرار دارد، الهام می‌گرفت؛ از جمله این تحولات تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان در سال ۱۹۸۲ و کشتار‌های متعاقب آن و قیام ۱۹۸۷-۱۹۹۳ فلسطین یا انتفاضه، بودند که تغییر خاصی را در وضعیت فلسطینی‌ها در غرب نشان داد.

کشور‌های غربی که ۲ دهه اشغالگری رژیم صهیونیستی را نادیده گرفته بودند، از عملیات ضد استعماری فلسطینی‌ها در سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۱ به‌عنوان اقدام‌های تروریستی یاد می‌کردند که علیه «اسرائیل صلح‌جو» انجام می‌شد.

وقوع قتل‌عام صبرا و شتیلا در سپتامبر ۱۹۸۲ و انتشار تصاویر غیرنظامیان فلسطینی سلاخی شده سبب شد تا تغییر در ادبیات سیاسی غرب در قبال فلسطین رخ دهد؛ دیگر موضع‌گیری‌های غرب درباره تحولات فلسطین میان همدردی با فلسطینی‌ها و مخالفت با وجود دولت مستقل فلسطینی در نوسان بود.

این همدردی‌ها تا زمانی ادامه داشت که فلسطینی‌های بدون سلاح با رژیم صهیونیستی به‌عنوان تداوم استعمار غرب مبارزه می‌کردند؛ اما وقتی مبارزات مقاومت صهیونیست‌ها را به خطر انداخت، به شدت محکوم شد.

در واقع، حمایت از فلسطینی‌ها تا جایی ادامه داشت که آن‌ها قربانیان منفعل جنایت‌گری و خشونت رژیم صهیونیستی بودند؛ مقاومت فلسطینی‌ها در برابر جنایت و خشونت رژیم صهیونیستی نه تنها به از بین رفتن حمایت از آن‌ها منجر می‌شد، بلکه غرب را به زدن برچسب تروریست به سمت آن‌ها هدایت می‌کرد.

همدردی گزینشی غرب برای فلسطینی‌ها حاصلی ندارد

درک نادرست از ماهیت دوگانه همدردی غرب در قبال فلسطین برای برخی از آن‌ها و کشور‌های عربی به‌عنوان تغییر رویکرد غرب در قبال فلسطین تعبیر و تفسیر شد.

این در حالی است که همدردی گزینشی غرب با فلسطین اساسا ارتباطی به حقوق بشری و انسانی فلسطینی‌ها ندارد؛ در حالی که غرب به صهیونیست‌ها به‌عنوان یهودیان اروپایی نگاه می‌کند که وارد سرزمین استعماری اروپا شده‌اند، فلسطینی‌ها آن‌ها را استعمارگران مسلحی می‌بینند که مرتکب قتل‌عام می‌شوند.

از منظر کشور‌های غربی، خشونت صهیونیست‌ها هرچند تاسف‌آور، همیشه ماهیت دفاع از خود دارد و مقاومت فلسطین در برابر اشغالگری، بخشی از کارزار یهودستیزی تعریف می‌شود!

عملیات طوفان الاقصی با انداختن پرده‌های ریاکاری نشان داد که غربی‌ها از همه طیف‌های سیاسی همچنان مقاومت فلسطینی‌ها به‌عنوان ساکنان اصلی و بومی سرزمین فلسطین را محکوم کرده و به شدت از استعمارگران اروپایی یعنی صهیونیست‌ها حمایت می‌کنند.

آن‌ها در حالی از تلفات طوفان الاقصی ابراز وحشت و تاسف می‌کنند که مرگ غیرنظامیان فلسطینی برای آن‌ها اساسا هولناک نیست؛ آن‌ها هرگز از کشتار عمده ده‌ها هزار فلسطینی و دیگر اعراب به دست رژیم صهیونیستی ابراز وحشت نکردند.

حداکثر ابراز همدردی غربی‌ها با فلسطینی‌ها با هدف کاهش ظلم علیه آن‌ها به‌عنوان قربانیان خشونت بی‌وقفه استعماری رژیم صهیونیستی صورت می‌گیرد؛ قربانیانی که باید شرافتمندانه خشونت مذکور رژیم صهیونیستی را تحمل کنند.

با طوفان عملیات طوفان الاقصی همه این همدردی‌های غربی‌ها ناپدید شد.

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *