ترور آیتالله اشرفی اصفهانی توسط منافقین؛ جنایت برای رسیدن به قدرت
خبرگزاری میزان – منافقین از اواخر بهار سال ۱۳۶۰ با نشان دادن چهره واقعی خود راه مبارزه مسلحانه با نقلاب مردم ایران را در پیش گرفتند، این گروهک تروریستی در مسیر پیش روی خود از هیچ جرم و جنایتی در حق مردم ایران دست بر نداشتند و در کنار ترور مردم عادی کوچه و بازار یکی از اهداف خود را ترور شخصیتهای مطرح نظام برای ناامید کردن مردم از آینده انقلاب قرار دادند.
شهید محراب، آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی یکی از همین افرادی بود که بهدست گروهک تروریستی منافقین به شهادت رسید.
شهید اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ شمسی در خمینیشهر اصفهان متولد شد و بعد از فراگیری تحصیلات ابتدایی و مقدماتی از دهسالگی برای ادامه تحصیل عازم اصفهان شد و در مدرسه نوریه به مدت ده سال به کسب علم پرداخت و برای کسب مدارج عالی در بیستسالگی رهسپار قم شد.
در سال ۱۳۳۵، آیتالله اشرفی اصفهانی به دستور آیتالله بروجردی جهت تبلیغ و نشر معارف از قم به کرمانشاه رفت و در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، مردم کرمانشاه به پیروی از آیتالله اشرفی، مبارزه علیه رژیم را شروع کردند.
پس از این قیام خونین و دستگیر شدن امام خمینی (ره)، آیتالله اشرفی پس از مسافرت به تهران مصمم شد در رابطه با دستگیری ایشان با مراجع تقلید قم و مشهد دیدار کند؛ لذا به اتفاق مدرسین حوزه علمیه قم به حضور آیتالله گلپایگانی رسید و پس از مذاکرات از ایشان درخواست کرد با نشر اعلامیه و سخنرانی حرکت را تعقیب کنند و امام خمینی (ره) را تنها نگذارند. رژیم که از نگه داشتن امام خمینی (ره) سخت بیمناک بود تحت فشار مردم و روحانیان ناچار شد ایشان را آزاد کند.
پس از چاپ مقاله توهینآمیز ۱۷ دی ۱۳۵۶ نسبت به امام خمینی (ره)، توفان انقلاب اوج گرفت. به دنبال قیام مردم قم، سایر شهرها نیز تظاهرات کردند. آیتالله اشرفی نیز در این حرکت نقش شایانی داشت و با همکاری سایر علما و مردم مجالس متعددی به عنوان بزرگداشت شهدای واقعه و اعتراض به رژیم برپا کرد.
پس از محاصره منزل امام خمینی در نجف توسط نیروهای بعثی، مردم استان کرمانشاه در مسجد آیتالله بروجردی تجمع کردند و به تظاهرات پرداختند. در پی این اقدام، ساواک در ۱ مهر ۱۳۵۷ پس از تظاهرات و راهپیمایی مردم، آیتالله اشرفی را دستگیر کرد و به تهران فرستاد، آیتالله اشرفی اصفهانی حدود هفت روز در زندان بود و سپس آزاد شد.
آیتالله اشرفی پس از پیروزی انقلاب نیز با انتشار اعلامیهای مردم را به شرکت در رفراندوم جمهوری اسلامی ایران دعوت کرد و در انتخابات مجلس خبرگان، که در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ برگزار شد، به نمایندگی از حوزه انتخابی کرمانشاه به عضویت این مجلس درآمد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال نامههای فراوانی از سوی علما و مردم استان امام خمینی (ره) آیتالله اشرفی را به عنوان نماینده خویش و امام جمعه کرمانشاه منصوب کردند.
با شروع جنگ تحمیلی آیتالله اشرفی اصفهانی طی سخنرانیهای متعدد از همه قشرها و گروهها درخواست کرد به منظور راندن دشمن به پشت مرزهای کشور، در جبهههای جنگ حاضر شوند.
این شهید با وجود آنکه در آن زمان بیش از هشتاد سال سن داشت شخصا در جبههها حضور مییافت و بهرغم کهولت سن، هیچگاه ارتباطش جبههها قطع نشد و هر ماه دوبار به دیدار رزمندگان میرفت. آیتالله اشرفی در دو نوبت در تیپ المهدی (عج) و حمزه سیدالشهدا (ع) ثبت نام کرد و چهار بار به جبهههای ایلام، سه بار به قصر شیرین و پادگان ابوذر، سه بار به جبهههای گیلان غرب رفت.
سرانجام همین اقدامات انقلابی و جهادی آیتالله اشرفی اصفهانی خشم منافقین را برانگیخت؛ پس از اینکه اولین سوء قصد به جان وی در تیر ۱۳۶۰ نافرجام بود و دومین سوء قصدی که با کار گذاشتن بمب در کنار منزل وی انجام شد به دلیل مسافرت آیتالله به بی نتیجه ماند سرانجام این شهید محراب توسط محمدحسین خداکرمی، یکی از اعضای منافقین به وسیله انفجار نارنجک در ظهر جمعه ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱ (۲۲ ماه مبارک رمضان) در نماز جمعه مسجد جامع کرمانشاه به شهادت رسید.
پیکر مطهر این عالم مجاهد پس از تشییع باشکوه در کرمانشاه و خمینیشهر در گلزار شهدای تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
به همین مناسبت امام خمینی (ره) در پیامی اعلام کردند: این وجود پربرکت متعهد را قریب شصت سال است میشناختم. مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا عطاءالله اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارک هوی و مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح می شناسم، و در عین حال مجاهد و متعهد و قوی النفس بود. او در جبهۀ دفاع از حق از جمله اشخاصی بود که مایۀ دلگرمی جوانان مجاهد بود و از مصادیق بارز رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا الله َ عَلَیْه بود؛ و رفتن او ثلمه بر اسلام وارد کرد و جامعۀ روحانیت را سوگوار نمود. خداوند او را در زمرۀ شهدای کربلا قرار دهد و لعنت و نفرین خود را بر قاتلان چنین مردانی نثار فرماید. ننگ ابدی بر آنان که یک چنین شخص صالحی را که آزارش به موری نرسیده بود از ملت ما گرفتند و خود را در پیشگاه خداوند متعال و در نزد ملت فداکار، منفورتر و جنایتکارتر از قبل معرفی کردند. این بزرگوار مثل سایر شهدای عزیز ما به جوار رحمت حق پیوست، و ملت مجاهد و قوای مسلح سلحشور ما با عزمی راسختر به پیشبرد انقلاب ادامه میدهند؛ و آنان که به ادعای واهی خود کوس طرفداری از خلق را می زنند و با خلق خدا آن میکنند که همه میدانند، در این جنایت عظیم چه توجیهی دارند؟ و با به شهادت رساندن عالمی خدمتگزار و پیرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتی کسب میکنند و چه طرفی میبندند؟ و آنان که در سوگ این جنایتکاران اشک تمساح می ریزند و از جریان حکم خدا دربارۀ آنان شکایت دارند، چه انگیزهای دارند؟ آیا انتقام از جمهوری اسلامی به شهادت رساندن یک عالم پارساست، و به آتش کشیدن یک عده کودک و زن و مرد و تودههای رنجکش است؟! آیا راه به حکومت رسیدن و قدرت را به دست آوردن، این نحوه جنایات است؟
انتهای پیام/