صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

ما با شهادت ازدواج کرده‌ایم

۳۰ مهر ۱۳۹۷ - ۰۳:۳۰:۰۲
کد خبر: ۴۶۱۰۶۸
دسته بندی‌: سیاست ، دفاعی و مقاومت
هادی نه ترس را می‌فهمید و نه خستگی را؛ او می‌گفت: مقابل دشمن نباید ترس داشت، ما با شهادت ازدواج کرده‌ایم

به گزارش گروه سیاسی ، شهید مدافع حرم «محمدهادی ذوالفقاری» از جمله جوان‌های بی‌باک، بابصیرت و خوش‌فکر جمهوری اسلامی ایران بود که در بهمن‌ماه سال ۱۳۹۳ در منطقه «مکیشفیه» شهر سامرا به شهادت رسید. بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «پسرک فلافل‌فروش» گردآوری شده است، منتشر می‌کند.

تفکر فرهنگی

این را بارها مشاهده کردم که شخصیت‌های فرهنگی و افرادی که کار فرهنگی به خصوص در مسجد را تجربه کرده باشند، در هر کار و مسئولیتی وارد شوند، دیدگاه‌ها و تفکرات فرهنگی خودشان را بروز می‌دهند. هادی نیز همین گونه بود. او در زمینه‌ی کارهای فرهنگی و اردویی تجربیات خوبی داشت. در همان ایامی که در کنار رزمندگان عراقی با داعش مبارزه می‌کرد، برخی طرح‌های فرهنگی را ارائه کرد که نشان از روحیه‌ بالای فرهنگی او بود.

یک بار پیشنهاد داد برای یکی از مراسمات عید، برای رزمندگان حشدالشعبی هدیه تهیه کنیم. ما هم این کار را به خود هادی واگذار کردیم. او هم با مراجعه به چندین مرکز فرهنگی هدیه‌ خوبی تهیه کرد.

هادی در کل سه بار به مأموریت‌های نظامی حشدالشعبی اعزام شد. در عملیات آزادسازی منطقه‌ بلد در کنار نیروهای خط شکن بود. فرمانده او با آنکه علاقه‌ خاصی به هادی داشت، اما خیلی از دست او عصبانی می‌شد! می‌گفت این پسر خیلی مهربان و دلسوز است اما ترس را نمی‌فهمد و در مقابل نیروهای داعش بدون ترس جلو می‌رود، هر چه می‌گوییم مراقب باش اما انگار متوجه نمی‌شود، این رزمنده شجاعانه جلو می‌رود و راه را برای بقیه‌ نیروها باز می‌کند.

هادی نه ترس را می‌فهمید و نه خستگی را... یک بار فرمانده محور، جلوی خود هادی این حرف‌ها را زد، هادی وقتی این مطالب را شنید، گفت: مقابل دشمن نباید ترس داشت، ما با شهادت ازدواج کرده‌ایم.

هادی به عنوان تصویربردار به جمع آنها پیوسته بود، او تصاویر و فیلم‌های خاصی را از نزدیک‌ترین نقطه به سنگر تکفیری‌ها تهیه می‌کرد. از دیگر کارهای او رساندن آب و تغذیه به نیروهای درگیر در خط مقدم بود. اما مهمترین کار فرهنگی هادی برگزاری نمایشگاه دستاوردهای حشدالشعبی در ایام اربعین بود. هادی اصرار داشت کارهای فرهنگی رزمندگان عراقی به اطلاع مردم و شیعیان رسانده شود. لذا راهپیمایی اربعین را بهترین زمان و مکان برای این کار تشخیص داد. واقعا هم تفکر فرهنگی او جالب بود. هادی یک چادر در نیمه راه نجف به کربلا راه‌اندازی کرد و نمایشگاه تصاویر نبرد با داعش را با چینش مناسب در مقابل دید زائران کربلا قرار داد.

برادر ناجی می‌گفت: هادی برای این نمایشگاه خیلی زحمت کشید. کار عقب بود و کاروان‌ها از راه می‌رسیدند. هادی گفت که شب‌ها کمتر بخوابیم و کار را به نتیجه برسانیم. طی چند شبانه‌روز هادی بیش از سه ساعت نخوابید. کار به خوبی انجام شد و مخاطب بسیاری داشت. اما همین که نمایشگاه آغاز شد، هادی به نجف برگشت!
او عاشق گمنامی بود و نمی‌خواست کسی بفهمد این نمایشگاه مهم کار او بوده.

بعد از تجربه‌ موفق این نمایشگاه به سراغ سید کاظم آمد. هادی طرح جدیدی برای برگزاری نمایشگاه دستاوردهای نبرد با داعش در نجف آماده کرده بود. می‌خواست در یک فضای مناسب کار فرهنگی را گسترش دهد. اعتقاد داشت که تصاویر و فیلم‌های این مبارزه‌ مقدس برای آیندگان ثبت شود و همزمان باید به دید عموم مردم رسانده شود. هادی روی این طرح خیلی کار کرد. اما مسئولان حشدالشعبی با این دلیل که نیرو و شرایط برگزاری این نمایشگاه راه ندارند، طرح را به تعویق انداختند تا اینکه هادی برای بار آخر راهی مناطق عملیاتی شد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *