پول را به من میداد تا به فقیر بدهم
غذا
«مهدی حسن قمی» از کوچکترین دوستان ابراهیم میگفت: تربیت کردن ابراهیم بهصورت غیرمستقیم بود. مثلاً هربار که با هم بودیم و یک فقیر میدید، پول را به من میداد تا به فقیر بدهم. اینطوری خودش گرفتار ریا نمیشد و به ما هم درس برخورد با فقیر میداد.
یادم هست ابراهیم به ساندویچ الویه علاقه داشت. اما هرجایی برای ساندویچ نمیرفت. یک ساندویچفروشی در ۱۷ شهریور بود که به فروشندهاش آقاشیخ میگفتند. یعنی آدم مقدس و مسجدی بود. ابراهیم همیشه پیش او میرفت. حساب دفتری پیش او داشت. میدانست توی الویه؛ کالباس نمیریزد و فقط از مرغ استفاده میکند. ابراهیم سوسیس و همبرگر و ... هرگز استفاده نمیکرد.
اینگونه به ما درس تربیتی میداد که هرچیزی نخوریم و هرجایی برای غذا نرویم. میدانست که این فروشنده به حلال و حرام خیلی دقت دارد. برای همین آنجا میرفت. چرا که قرآن دستور میدهد: انسان به غذایی که میخورد توجه داشته باشد.