چه شد که افسران ایرانی به فکر تولید موشک افتادند؟
خبرگزاری میزان- لیبی مجموعا در دوران جنگ به ایران 30 فروند موشک اسکاد تحویل داده بود، ولی شلیک 9 فروند آخر این موشکها به سوی عراق، باعث شدکه تیم موشکی حسن طهرانی مقدم خود پای به میدان بگذارند.
این سفر از آنجایی که به دعوت طرف مقابل صورت گرفته بود، اهمیت زیادی داشت و رفیقدوست هر دو دعوت را میپذیرد و عازم این دو کشور میشود.
شرایط ایران در آن روزها با راکتباران و موشکباران شهرهای مختلف کشورمان توسط ارتش عراق، شرایط چندان خوبی نبود و ایران امکان زیادی برای دادن پاسخ مناسب به طرف مقابل نداشت. اما با این وجود، دولت سوریه به ایران کمک زیادی میکرد.
یکی از نمونههای جالب این کمکها، سفر هیئتهای نظامی ایران به سوریه و عزیمت آنها به همراه سوریها به برخی کشورهای بلوک شرق از جمله یوگسلاوی و بلغارستان برای خرید تجهیزات نظامی بود.
از آنجایی که هیچ کدام از کشورهای جهان حاضر نبودند که به ایران سلاح و تجهیزات بفروشند، دولت سوریه هیئتی تشکیل داده و نمایندگان نظامی ایران را نیز با آن هیئت عازم کشورهای هدف میکرد تا ایران با نام سوریه از کشورهای اروپای شرقی سلاح و تجهیزات بخرد و پس از انتقال تجهیزات خریداری شده به سوریه، آن تجهیزات از سوریه به کشور منتقل شود.
اما این کار هم نمی توانست جلوی سرمستی صدام حسین از شلیک موشکهای اسکاد به شهرهای ایران را بگیرد. لذا باید کاری اساسی صورت میگرفت و دعوت از رفیقدوست و سفر وی به لیبی و سوریه میتوانست بهترین فرصت برای چاره اندیشی و حل موضوع به کمک این کشورها باشد.
محسن رفیقدوست تصمیم میگیرد با تیمی کاملا نظامی عازم لیبی و سوریه شود تا شاید بتواند از این کشورها امکانات موشکی بگیرد. در این سفر، رحیم صفوی جانشین فرمانده وقت سپاه، حسن طهرانی مقدم فرمانده توپخانه سپاه و 9 نفر دیگر از فرماندهان جنگ نیز با وزیر سپاه همراه شده و هیئت نظامی ایران عازم این دو کشور میشود.
هیئت نظامی ایران ابتدا به سوریه میرود و ضمن دیدار با حافظ اسد، موضوع دریافت امکانات موشکی را مطرح میکند اما حافظ اسد به خاطر اینکه انبارهای موشکی سوریه در اختیار نیروهای ارتش روسیه بود، نمیتواند وعده دادن موشک اسکاد را به هیئت ایرانی بدهد اما وعده میدهد که نیروهای ایرانی را آموزش موشکی بدهد.
از آنجایی که در ایران کسی آموزش آمادهسازی و پرتاب موشک ندیده بود و هیچ کدام از افسران ایرانی چنین آموزشهایی را ندیده بودند لذا هیئت ایرانی از این موضوع استقبال کرده و در اینباره با یکدیگر به توافق میرسند که سوریها، نیروهای ایران را "آموزش موشکی" بدهند.
اما ایران در شرایطی نبود که بتواند وقت زیادی را صرف آموزش کند چرا که شهرها زیر موشکباران و راکتباران ارتش بعثی بود، از طرفی اگر آموزشهای لازم را هم افسران ایرانی میدیدند، موشکی نبود که در پاسخ به موشک باران شهرها، به سوی عراق شلیک کنند، از این رو هیئت نظامی ایران به سرپرستی محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه در سفر به لیبی، اصل درخواست را روی "دریافت موشک" میگذارند.
در دیدار با معمر قذافی، محسن رفیقدوست موضوع دریافت موشک را مطرح کرده و گزارشی از وضعیت جبهههای جنگ به او میدهد. قذافی هم قبول میکند که تعدادی موشک اسکاد به ایران بدهد و همان لحظه دستور میدهد که تعدادی از نیروهای موشکی ارتش لیبی به همراه موشکها راهی ایران شوند.
ولی در ازای دادن موشک، قذافی از ایران میخواهد که یک سایت پدافند هوایی هاگ آمریکایی را در اختیار این کشور قرار دهد و ایران هم به دلیل اینکه جزو دارندگان سامانههای موشکی هاگ بود، قبول میکند که یک سایت هاگ به لیبی بدهد.
در وهله اول، لیبی به ایران 8 فروند موشک اسکاد می دهد و ایران آنها را به سوی اهدافی در عراق شلیک میکند و در دوره دوم و با سفر مجدد رفیقدوست به لیبی، ایران 10 فروند موشک دیگر نیز دریافت کرده و در دوره های بعدی هم 12 فروند موشک دیگر توسط ایران دریافت می شود.
اولین موشک اسکاد دریافتی از لیبی به شهر نفت خیز کرکوک اصابت کرد و در مقاطع بعدی، شهرهای بصره و بغداد هدف موشک اسکاد بی قرار گرفت.
اما بعد از ورود بخش آخر محموله موشکی به ایران، افسران لیبیایی که برای شلیک موشک راهی ایران شده بودند، دست از کار می کشند و اعلام می کنند که به دستور قذافی، دیگر حق ندارند به ایران در شلیک موشکها کمک کنند.
تا آن روز، مجموعا از 30 فروند موشکی که قذافی به طور مخفیانه به ایران داده بود، 21 فروند شلیک شده و 9 فروند دیگر باقی مانده بود که با کارشکنی افسران موشکی لیبی، حسن طهرانی مقدم و تیمش سریعا خود به میدان آمده و شروع به کار می کنند.
اولین هدفی که قرار بود افسران ایرانی بدون کمک افسران لیبیایی مورد اصابت قرار دهند، باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد بود لذا تیم موشکی عازم باختران شده و موشک را آماده شلیک می کنند.
پس از فرآیند آماده سازی موشک، افسران ایرانی با روحیه بالا اولین موشک را به سوی بغداد و باشگاه افسران این شهر شلیک میکنند و ساعتی نمی گذرد که رادیو بی بی سی با قطع برنامههایش اعلام میکند که باشگاه افسران ارتش عراق هدف موشک ایران قرار گرفته و تعداد زیادی در این حمله کشته شده اند.
و این چنین بود که افسران ایرانی توانستند اولین موشکها را شلیک کنند اما مشکل همچنان ادامه داشت، چرا که ذخایر موشکهای دریافتی از لیبی رو به اتمام بود و از سوی دیگر اگر ارتش عراق متوجه میشد که ایران دیگر موشک ندارد، جنگ شهرها را از سر میگرفت لذا باید مشکل از اساس حل میشد.
حتی برای خرید موشک، محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه به همراه حسن طهرانی مقدم و فرماندهان دیگر نظامی به کره شمالی هم سفر میکنند اما کیم ایل جونگ رهبر وقت کره شمالی از دادن موشک امتناع کرده و فقط وعده آموزش نظامی و موشکی را به هیئت ایرانی میدهد.
این روند ادامه داشت تا اینکه افسران ایرانی به فکر تولید موشک افتادند، موشکهایی که باید بدون کمک دیگران ساخته میشد و برد مناسبی هم میداشت تا بتواند خود را به نقاط مختلف عراق و حتی بغداد برساند.
نظرات بینندگان
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *